چنانت دوست می دارم
رضا بی شتاب
چنانت دوست می دارم
که ماهی رود وُ دریا
ستاره آسمان را
سکوتِ تیره غوغا
چنانت دوست می دارم
که پروانه طوافِ گُل
پرنده آشیان را
که گُل گُلبانگِ بلبل
چنانت دوست می دارم
که مستان شورِ هستی
که لاله رنگِ گُلنار
که دستی گرمیِ دستی
چنانت دوست می دارم
که ساحل بوسه ی دریا
که گُلشن تابشِ خورشید
که دل دیدارِ رؤیا
چنانت دوست می دارم
که خنیاگر صدا را
که سازی زخمه اش را
که کوهی آشنا را
چنانت دوست می دارم
که صحرا ماهِ تابان
که عاشق کوچه ی یار
که خانه؛ روحِ سرگردان
چنانت دوست می دارم
که ظلمت چشمِ فانوس
که زندانی رهایی را
که واژه سینه ی قاموس
چنانت دوست می دارم
که دانه حرمتِ آب
که جنگل نقشِ آهو
که شب آغوشِ مهتاب
چنانت دوست می دارم
که ابری گریه ی پنهان
نسیمی غنچه ی خواب
سپیده روی جانان
چنانت دوست می دارم
که رقصِ سبزه را باد
که خوشخوان مرغکی باغ
بهاری؛ خنده ی شاد
چنانت دوست می دارم
که برگِ تشنه باران را
که آواره وطن را
که غربت دیده؛ یاران را
2012/5/2
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید