همراه توده ها
بر امتداد اين ادامه ی مشحون
فرياد های زمزمه، جاری سْت
فرياد های زمزمه را آيا
هرگز شنيده ای؟
فرياد های زمزمه، کاری سْت
٭
من در فرود روشن باران، ديدم
خورشيد را که زمزمه می کرد
شُرشُر
فرياد های منفجرش را.
خورشيدِ خيس بود که می باريد.
خورشييدِ خيس بود آنچه شنيدی
بر امتداد روشن باران، طلوع منتظرش را
٭
در دشت های عابر ساکن
با ساکنان صابر عابر
حرکت نکرده ای که ببينی:
روزی هزار بار، ميوه ی فردا را
از دانه ی نهفته ی امروز، می شود که بچينی!
٭
آرام نيست
نه!
آرام نيست اين ادامه ی مشحون.
فرياد ِ زمزمه سْت؛ زمزمه ی فرياد.
جنبش
در جنبش است، اين تحرّک مسکون!
تابستان ۱۳۶۳
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
محمد علی اصفهانی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید