آقاي يونس شاملي- با درود
ناشناس
آقاي يونس شاملي- با درود فراوان، پاسخهاي شما را خواندم، اكنون نميتوانم به آنها پاسخي به تمامي آنها دهم و تصور ميكنم نياز باشد به تك تك آنها پاسخ داده شود. اما، در فارسستان ناميدن آن بخش از ايران كه مشخص كرديد، چند باري توجه كردم تا دريابم بالاخره و درنهايت لرستان و گيلان و مازندران و آن همه بخشهايي كه نميخواهند از ايران جدا شوند، سرنوشتشان چيست، آيا اجازه دارند با نظر خودشان و در كنار ديگر فارسي زبانان نام ايران را براي خود برگزينند؟ البته ميدانم براي شما و هم انديشانتان، رويكرد اصلي تنها در تبار و نژاد نهفته، وگرنه اينهمه ترك و فارس نميكرديد.
توجه داشته باشيد، ايران كنوني نام كشوري با تبارهاي گوناگون و مختلط است كه تمامي آنها پيشتر ايراني تبار بودند. حتي اگر بر فرض محال فرضيه نژادي شما را بپذيريم، اكنون ايران جغرافيايي است كه تمامي تبارهاي كنوني اش را در خود جاي داده و چه لزومي بر انتخاب نامي تباري و نژادي يكي از تيرههاي مستهلك شده تاريخياش، بر آن است؟ آيا اين انطباق نظريات شما بر اساسا رويكرد نژادي نيست؟ حال اگر ميخواهيد در خصوص نام ايران و پارس، بحث را به تبار و نژاد فروكاهيد، آنگاه ما نيز برخلاف ميل باطنيمان و به اجبار پروندههاي تاريخي را ميگشاييم كه اساسا تركان در اين سرزمين چه ميكردند، و شما را ارجاع دهيم به يكي از كتابها مانند "سفرنامه ابن فضلان" كه البته نوشتهي يك عرب است! و آيا جز اين است كه تركان در قالب تجمعات پادگاني غرنويان و سلجوقيان و پس از آن در قالب سربازان سپاهيان مغولان و شركايشان به ايران تاختند و چنانچه دكتر هيئت نيز در كتاب "سيري در تاريخ زبان تركي" ادعا ميكند، "... اغلب مورخين غربى معتقدند كه اين زبان بعد از آمدن تركان سلجوقى، يعنى از قرن يازدهم ميلادى، زبان اكثريت مردم را تشكيل داده و پس از استيلاى مغول و مهاجرتهاى تركان در زمان ايلخانان در قرن سيزدهم ميلادى، به شكل زبان عامه مردم اين سامان در آمده است... قدر مسلم اين است كه تاريخ زبان تركى در آذربايجان با تاريخ مهاجرت اقوام ترك به اين منطقه ارتباط مستقيم دارد..." و در جاي ديگر مينويسد "مهاجرت انبوه تركان به ايران ،خصوصاً آذربايجان، در زمان سلاجقه انجام گرفت. با آمدن ارتش برادران طغرل و چغرى و فتح ايران و آسياى صغير پاى تركان اوغوز به كشورهاى مفتوحه باز شد و هر تهاجمى را درپى داشت. تركان تازه وارد در شهرها و دهات ايران، به خصوص در آذربايجان اسكان يافتند و قسمتى هم به حال ايلاتى به زندگى پرداختند. در زمان ملكشاه، تركمانان به آذربايجان آمدند و به زودى شهرهايى مانند گنجه و خوى و اروميه و همدان از تركمان ها پر شد و شهر خوى تركستان ايران لقب گرفت."- جداي اينكه از اساس استدلال شما اشتباه و نادرست است، قوم فارسي در ايران وجود ندارد و آن زباني كه به اشتباه به زبان فارسي شهرت يافته زبان باستاني قوم فارس نبوده البته هم ريشهي يكديگر ميباشند. مشخصا در طراحي رويكردي هستيد كه زبان فارسي را به قوم فارس نسبت دهيد و سپس برخي سرزمينهاي فارسي زبان را فارسستان بناميد، مشكل همين جاست كه رويكردتان نژادي و قومي است و از اساس باطل است. هر كس كه زبان مادريش فارسي باشد، فارس نيست كه سرزميناش فارسستان ناميده شود. از ديگر سو، آيا پيش از رضا شاه زبان مورد استفاده در مكتبخانههاي تبريز و آذربايجان فارسي نبوده است؟ آيا گلستان و بوستان و ديوان خواجه را تدريس نميكردند، مثلا تصور كردهايد ددهقورقود را تدريس ميكردند؟ و يا هنگامي كه شهريار منظومه حيدربابا را ميسرود، به افسانههاي ددهقورقود تمسك ميجوييد؟ اگر دده قورقود و يا افسانههاي بوزگورد، آذربايجاني است پس چرا در ديوان حيدربابا ديده نميشود؟ اتفاقا اين منظومه را بايد مدركي دانست كه قومگرايان و تركگرايان نتوانند هر موضوعي را ادعا كنند! فضولي و كاشغرلي و امثال آنها نيز اساسا مردماني آذربايجاني نبودند. قطران تبريزي را چگونه ميخواهيد توجيه كنيد، و يا نظامي گنجوي را كه ميگويد: دهقان فصيح پارسي زاد/ از حال عرب چنين كند ياد..../ منظومه ليلي و مجنون- بنابراين در پارسي بودن پدر نظامي شكي نيست. حتي آقاي دكتر بهروز ثروتيان مياندوآبي ترك ستيزي را از خصوصيات شعري اين شاعر ميداند. در ضمن مادر نظامي هم كرد بوده، آنجا كه ميگويد: گر مادر من رئيسه كرد/ مادر صفتانه پيش من مرد.../- • درخصوص اينكه فرموديد: « ثانیا قبل از رضا شاه نزدیک به هزار سال خاندان های حاکم بر ایران ترک بوده اند. در این هزار سال برای پادشاهان و یا وابستگان دربار ترک غیر ضروری و غیرلازم می آمده است که پارسی جلوه کنند؟!» در پاسخ تنها براي نمونه بايد بدانيد، بنیان گذار غزنوی ها، سبکتکین بن قرابجکم، که از غلامان ترک سابق سامانیان محسوب میشد، بعدها در اقدامی ایران گرایانه، با نسب نامهای، تبار خود را به پیروز پسر یزدگرد سوم ساسانی رساند. ظاهرا اقدام ترکان در گذشته به ضرر پانترکان کنونی انجامیده است. جا دارد به این نکته اشاره گردد بر خلاف مورخین خارجی، شما اصولا علاقه ای به بیان علت اصلی تسلیم شدن ترکان غزنوی و سلجوقی و وانهادن سنت های پیشین خود در برابر فرهنگ مردم ایران ندارند، که همانا بيفرهنگي (بربريت) و بی سوادی آنها بوده است.- با سپاس