رفتن به محتوای اصلی

یادم از گشته خویش آمد وهنگام درو

یادم از گشته خویش آمد وهنگام درو


آقای" حسین باستانی "مفسر سیاسی بی بی سی طی مقاله ای با نام "غایبان دوره انتقال " می نویسد از میان رفتن چهره‌های کلیدی حکومت در ماه‌های اخیر -و به نوعی سال‌های اخیر- جنبه دیگری هم دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است: اینکه برخی از آن چهره‌ها، ممکن بود در دوره پس از رهبری علی خامنه‌ای، نقش‌ تعیین کننده‌ داشته باشند..
این نوشته  نشان دهنده نگاه آقای باستانی به دوره انتقال بعد خامنه و بگونه ای باز تاب دهنده نگرانی ایشان از نبود چهره های تاثیر گذار در دوره انتقالی است. چهره هائی که یکی بد تر از دیگری در نظر اکثریت مردم ایران منفور و جنایت کار شمرده می شوند . اکثریت نود در صدی که کلمه نه در مقابل جمهوری اسلامی نهاده اند .
فاجعه بار است نگاهی که عدم حضور کسی مانند رئیسی ،سلیمانی و سید نصرالله را خلا جدی درتاثیر گذاری دوره انتقال بعد خامنه ای می داند . سه عنصری که چیزی جز سرکوب و جنایت در پرونده سیاسی خود نداشتند.
روح مقاله حامل نوعی سر گشتگی و این که در نبود این ها چه اتفاقی در ایران خواهد افتاد است . دغدغه ای که در لابلای این تحلیل نسبت به آینده ایران خوابید است .گویا با حضور این سه "قهرمان حکومت" و دشمنان مردم .از دامنه اغتشاشات بعد خامنه ای کاسته شده و دوره ای بدون تلاطم زیر نگاه این سرکوب گران  در انتقال قدرت به جانشین خامنه ای امکان پذیرمی شد.
من با دید گاه آقای حسین باستانی کاری ندارم .نظر ایشان است نسبت به امر قدرت ، و نگاهشان به وراث خامنه ای و آینده ایران نظری که حتی نیم نگاهی به نظر اکثریت مردم ،شادمانی آنها از کم شدن یک سرکوب گر از مدار قدرت و تضعیف قدرت که مد نظر مخالفان جمهوری اسلامی که خوشبختانه امروز به اکثریت بدل گردیده اند،ندارد.
بهترین دوره انتقال از نظر ایشان حضور پر قدرت نظامیان و جنایت پیشگانی چون رئیسی . نصرالله بود که می توانستند گذر آرام قدرت را با وجود اکثریت مردم مخالف جمهوری اسلامی سازمان دهند .  در معادلات آقای حسین باستانی هنوز بوی مشمئز کننده ترس از سوریه ای شدن بشدت در فضای مقاله منتشر است . بوئی که ساختگی بودن آن مانند عظریات چینی کم دوام بود . تلویحا نبود این افراد را احتمال اغتشاش در مرجله انتقال می داند . چراکه هیچ اشاره ای به نقش و آگاهی مردم  و وجود پیاپی خیزش های انقلابی بخصوص جنبش "زن، زندگی ،آزادی" ومبارزه جانانه در عرصه حجاب نمی کند. اشاره به جایی که امروز مردم در آن ایستاده وبشیوه های مختلف ابرازوجود وقدرت می کنند.
اپوزیسیون خارج از کشور وداخل کشور در محا سبات ایشان محلی از اعراب ندارند.چرا که آنها را نیروئی جدی بحساب نمی گذارد . 
واقعیت تلخی که امروزحداقل در ارتباط با نیرو های مخالف خارج از کشور وجود دارد."بگذریم از مبارزه جدی فعالان سیاسی داخل کشو و مقاومت جانانه آنها در زندان ها و قربانی شدنشان ."امروز درد هر فعال سیاسی مخالف حکومت درد نیروی اپوزیسیون پراکنده ای است که بعد گذشت نزذیک بیک قرن  قادر نگردیده برای تاثیر گذاری وایفای نقشی سازنده ومثبت در مبارزه با جمهوری اسلامی قدمی سازنده بر دارد. 
چهل واندی سال است که این نیروها نتوانسته اند پوسته های ضخیمی از تفکرات انتزاعی ،منیت های فردی ،ارزیابی های نادرست از میزان نفوذ در بین مردم وتوانائی های واقعی خود، درک عمیق  وعینی از واقعیت موجود در جامعه داشته باشند.  تاقادر به شکافتن این پوسته خود تنیده بر دور خویش گردند.
در قامت آزادیخواهان واقعی ومستقل، بی هراس از هواداران  ، یا انتقاد این یا آن فرد، فلان تشکیلات  یا بهمان جریان از آن ها.به خواستی فراتر که خواست جامعه معترض ایران است پاسخی مسئولانه بدهند. به مسئولیت های تاریخی خود جواب گویند. نتیجه این می شود که در بررسی آقای حسین باستانی نه کلیت اپوزیسیون ونه افراد مطرحی چون آقای رضا پهلوی محلی از اعراب نداشته باشند. بیچاره مردمی که دل برمعجزه این امامزاده ها ببندند! که هنوز بعد چهل سال درد مزمن باد دادن خرمن های کهنه زیر عنوان تدقیق تاریخ وروشنگری  جهت یک ائتلاف  بدون اما واگر  از وجودشان رخت بر نبسته است. عمده بر خورد های سالیان سال این گروه ها وافراد صرف بحث وجدل حول مسائلی می گردد که بگذشته تعلق دارد و مطلقا نقشی در جنبش و حساسیت های  امروز جامعه ایران  بازی نمی کند .در شرایطی که باید تمام هم وغم افراد وجریان های سیاسی معطوف به فضای بین المللی حاصل از تقابل جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل ودر گیری های فزاینده درون حکومت اسلامی باشد. اپوزیسیون به روال سابق در کار دادن اعلامیه است.
  نه قدمی از سوی آقای رضا پهلوی ونه دیگر جریان های سیاسی مخالف با جمهوری اسلامی بسوی یک دیگر برداشته نمی شود. آیا زمان آن نرسیده که از خود بپرسیم چه شرایطی  مهم تر از شرایط امروز باید باشد تا ما بخودمان بیائیم و از خود سوال کنیم.چه کسی ؟چه جریانی ؟باید به خواست این مردمی که از فرط ناامیدی ونبود یک چهره تاثیر گذار ،یک اپوزیسیون جاندار وقابل اتکا در سطح وسیع خواهان دخالت اسرائیل وسرکوب حکومت هستند!پاسخ گوید.,
امروزمهم ترین خواست جامعه ایران  رهائی از این برزخ ودوزخ جمهوری اسلامی و آرزوی سرنگونی این حکومت است ! بدست هر کس که میخواهد باشد. این جاست که باید هم حکومت  وهم اپوزیسیون از خود سوال کنند چه با مردم کردیم که امروز به این جا رسیده اند؟برای حکومت مهم نیست که مردم چه فکر می کنند . آیا برای اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز چنین است ؟ ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید