رفتن به محتوای اصلی

جناب بهنام و محفل محدود

جناب بهنام و محفل محدود
ناشناس

جناب بهنام و محفل محدود اطرافشان مقصدشان مشخص است. دشمنی با آذربایجان و همیاری با فارس ها جهت تسریع روند آسیمیلاسیون ملت تورک آذربایجان. هیچ منطقی در نوشته های آقای بهنام وجود ندارد و صرفا تلاشی است برای لوس کردن تبعیض ملی در ایران و برائت ستاندن برای راسیزم افسار گریخته فارس که در صده اخیر هر آنچه خواسته در عرضه های مختلف بر سر ملل غیر فارس آورده است. آنچه ایشان از آن دفاع می نمایند کوچکترین سنخیتی با ایده های انسان گرایانه و حق طلبانه ندارد و مستقیما همیاری با راسیست ترین و ارتجاعی ترین گروه های فارس بر علیه جنبش های حق طلبانه و ملی در آذربایجان.
مباحثه با این افراد و جریان در جهت اقناع نمودن و یا تفاهم غیر ممکن است اما تنها یک نقطه مثبت دارد و آن عیان نمودن نیات واقعی شان در دشمنی با ملت تورک آذربایجان است. ایشان در یک کلام می خواهند ما اسیر و برده راسیزم فارس باقی بمانیم و در جهت

نیل به آرمان مقدس خود از هیچ تحریف و انگ زنی و خلط مبحثی ابائی ندارند. / فاکت های فراوانی را به عنوان خلط مبحث و لوس نمودن مسئله ملی در نوشتارهای این محفل چند نفره می توان آورد. همین یکسان انگاری مبارزه حق طلبانه ملی در آذربایجان با راسیزم علنی فارس در صده اخیر گواهی ست بر این مدعا. یا اینکه مطرح نمودن مسئله تورک یا فارس خالص که هیچگاه در حرکت ملی آذربایجان مطرح نبوده و ایشان و محفل مطبوعش با غرض ورزی و عمق کینه ای که به جنبش ملی گسترش یافته در آذربایجان دارند صرفا در صدد تحریف و ارائه چهره ای منفی و وارونه جلوه دادن آن هستند. / این رفتارها نه از دیدها پنهان می ماند و نمی تواند خاک بر چشمان ناظران بپاشد. نسل جدید آذربایجان و حرکت ملی دهه های اخیر که حتی از سوی پان ایرانیست ترین جریانات فکری در اپوزوسیون فارس و پوزیسیون جمهوری اسلامی به عنوان اصلی ترین جریان و آلترناتیو سیاسی در آذربایجان قلمداد می شود نیز راهش را با قدرت و اقتدار پیش می برد و در صدد زدودن بدبختی هایی است که میراث جریانات فکری از جنس جناب بهنام و رفقایش است و نسل جدید را بر آن داشته که در قرن بیست و یکم که همه ملتها دولت هایشان را برپا نموده و صرفا در جهت قدرتمندی کشور؛ گسترش دموکراسی و مدرنیته و ... گام برمی داند؛ مجبورا به دنبال دفاع از حقوق و هویت ملی خود بوده و دولت ملی اش را برپا سازد. چرا که زمانیکه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم روشنفکران فارس و سایر ملل در دنیا و خاورمیانه برای حقوق ملی و تثبیت دولت ملی خود مبارزه می کردند نسل گذشته ساده لوح ما برای این و آن خود شیرینی نموده و در تثبیت هژمونی فارس قوی سبقت را از راسیزم فارس ربوده بودند و شوربختانه اسمش را نیز اینترناشنالیزم و انسان گرایی نهاده بودند! نتیجه آن شرایط کنونیست که الان بر ما حاکم شده است. خوشبختانه امروز آن نسل یا دار فانی را وداع گفته یا طیف کثیری از آن به اشتباهات خود پی برده یا خنثی و یا با جریان موجود همسو شده اند و صرفا محافلی چند نفره همچنان بر خواست های نادرست خود پا می فشارند که میانگین سنی شان چیزی مابین 50-70 سال است.
یگانه کارکرد این محافل نیز تولید خوراک تبلیغاتی برای پان فارسیست هایی چون ناصر کرمی و ... بر علیه حرکت ملی آذربایجان است و لاغیر.
گله جک بیزیم دیر.