بابک بخت آور عزیز، کار ادبیات بسیار «سخت و جدی و ریشه » ای ست. یعنی که مثل « سیاست اسیر « مواضع روزانه » نیست. از این زاویه در ادبیات « ثبات » حاکم است. برخلاف سیاست که از عنصر « ناپایداری » تبعیت میکند. ارزیابی «حرکت و رفتار و اثر» نویسنده ای کهنسال، با یک عمر قلمزنی در ادبیات، و قرار گرفتن در ردیف بزرگترین نویسندگان وطنش، با دید سیاسی « بی ثباتی» فکر نمیکنید نشانه عدم « شناخت » کافی از « کار ادبیات» باشد؟ هر کس درکار ادبیات تجربه دارد به این مسئله آگاه است که با توصل به « بی ثباتی» ها نمیتوان « اثری ماندگار» خلق کرد. نویسنده با تجربه اثر خود را بر پایه «ثبات» میافریند. و ایلیس لی نیز چنین کرده است. عنصر ثبات در کار او « انساندوستی» ست. بهمراه عنصر دیگری به نام « بی طرفی» . تاکنون در مورد قره باغ از «هردو طرف» نوشته های «طرفدارانه » منتشر شده است.
بابک بخت آور عزیز، کار ادبیات
بابک بخت آور عزیز، کار ادبیات
آ. ائلیار
ولی جای نوشته ای با عناصر یاد شده در کار ایلیس لی خالی بود. با توجه به این نکات همانطور که خود نویسنده نیز میگوید موضوع «نوبل و شهرت و عیره» که شما نیز با دید سیاسی اشاره کرده اید چیزهای پیش پا افتاده است و هیچ نویسنده ی جدی بر اساس آنها اثری را خلق نمیکند. اما نظر شما هم درست است که « کلیت موضوع» شناخت جامع به خواننده میدهد و یا به زبان من جای رمان « قره باغ» خالی ست. اما این موضوع مانع آن نیست که نویسنده «عنضر»ی عمومی و همگانی - اینجا هومانیسم- را بعنوان «موضوع» خود نباید انتخاب کند. شاید بگویید پس چرا هومانیسم اینجا « یکطرفه» مطرح شده است؟ بلی هومانیسم در « انتقاد از خود» بدرستی « بیطرفانه و یکطرفه» است. و این عمل طرف دیگر را در موضع « انتقاد از خود بیطرفانه» نیز قرار میدهد. اگر طرف دیگر این کار را نکند از نظر « هومانیسم» در سطح « بشری» -انساندوستی - برایش شرم آور است. در ادبیات، نویسندگان جدی در میان مردمان همه کشورها وجود دارند و انجام اینکار « تعهد انسانی» آنهاست. این «اصول خدشه ناپذیر کار ادبی» چنین قلمزنانی ست. در مورد راه حل قره باغ نظر خودتان را نوشته اید - چیزی که من اکنون میتوانم بگویم اینست که مسئله قره باغ راه حل مناسب و عاقلانه « ناسیونالیستی» ندارد. راه حل کلی و عمومی آن از میان « انساندوستی و تأمین حقوق کامل همه مردمان گوناگون» منطقه میگذرد.