فردریش نیچه از آن دسته متفکرینی است که بر عرصههای مختلف فکری پس از خود تاثیر عظیمی نهادهاند. البته نیچه تا اواخر عمر تا حدود زیادی در گمنامی به سر میبرد و پس از مرگ وی در اوایل قرن بیستم، اهمیت و قوت اندیشههای وی بر همگان آشکار گردید. به واسطه نادیده گرفته شدن فلسفه نیچه در دوران حیاتش، وی خود را فیلسوف آینده میدانست و معتقد بود که اهمیت وی پس از مرگش، ظاهر خواهد شد.
در سالهای قرن بیستم، تاثیر اندیشههای نیچه بویژه در حوزه فلسفه قارهای، عیان گردید. البته در کشورهای انگلیسی زبان، افکار وی چندان طنینانداز نشد. در دهه آخر قرن نوزدهم و دهه اول قرن بیستم، افکار نیچه بویژه برای هنرمندان پیشگامی که خود را در حاشیه رسوم و آیینهای جا افتاده اجتماعی میدیدند، بسیار مجذوب کننده بود. گرایش نیچه برای کاویدن توجیهات ارزشهای عموما پذیرفته شده و نظرات وی در حوزه غرایز جسمانی محض، برای تدوین روا
توماس مان نویسنده مشهور آمریکایی، گرچه با احترام و حتی با ستایش از نیچه یاد میکرد، ولی در یکی از جستارهای پایانی عمر خود با نام “فلسفه نیچه در پرتو تاریخ اخیر” از دریچه نازیسم و جنگ جهانی دوم به نیچه نگریسته و به انتقاد از نیچه میپردازد. توماس مان در آثار خود، از ایدههای نیچه در باب هنر و زیباییشناسی، بهره فراوانی جسته است. کارل یاسپرس فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی در سال 1938 درباره تاثیرات نیچه و کییرکگارد اینگونه مینویسد:“با اینکه کیپرکگارد و نیچه در دوران حیات خود مورد توجه نبودند و در تاریخ فلسفه نیز تاثیر چندانی نداشتند، ولی وضعیت فلسفی معاصر به واسطه ارزشیابی فوقالعاده این دو فیلسوف، تعیین گردیده است. فیلسوفان پس از هگل، به طور فزایندهای این دو تن را مورد پذیرش قرار داده و آنها را به عنوان اندیشمندان بزرگ عصر خویش میشناسند ... تاثیر این دو فیلسوف بیاندازه عظیم و حتی فراتر از فلسفه محض، در کل عالم اندیشه ورزی نیز میباشد”. نفوذ نیچه بر فلسفه قارهای پس از جنگ جهانی دوم بویژه در میان چپ روشنفکری فرانسه و پسا ساختارگرایان، افزایش قابل ملاحظهای یافت. ژاک دریدا و میشل فوکو نیز، دین زیادی به نیچه دارند. ژیل دلوز نیز تک نگاشتهای خود را با نگاهی تازه به آثار نیچه نوشت. از دهه 1980 به بعد، علاقه به نیچه در آلمان و بویژه در میان فلاسفه آلمانی، دوباره احیا شد. در سالهای اخیر، نیچه بر پیروان سنت فلسفه تحلیلی نیز تاثیر گذاشته است.پست مدرنیسم، حوزه فکری دیگری است که به تاثیرپذیری فراوان از آرای نیچه، منتسب میشود. با آنکه عنوان “پست مدرن” به طور دقیق تعریف نشده و معنای واقعی آن چندان مشخص نیست، ولی اغلب به اصطلاح پست مدرنها، نیچه را نیای بزرگ ایده پست مدرنیسم میدانند. بسیاری از فلاسفه بزرگ پست مدرن، همچون دریدا و فوکو، طی مقالات خود، نیچه را به عنوان آغاز کننده تفکر پست مدرنیسم معرفی کردهاند.