رفتن به محتوای اصلی

همین موضوع لیبی و دیگر خیزش های منطقه را در نظر بگیرید. هیچ کس این موضوع بدیهی را نمی تواند انکار کند که تحولات موسوم به «بهار عربی»، بدون حمایت غرب و جامعه جهانی، امکان بیرون راندن دیکتاتورهای حاکم بر مصر و تونس و لیبی را در چنین زمان محدودی نداشت. پس مشخص است که یکی از نقاط مشترک مردم مصر و تونس و لیبی در پروسه انقلاب شان، طرز برخورد و ارتباط و بهره وری آنها از فرصت ها و امکانات بین المللی می باشد. مردم هر سه کشور از امکانات موجود در فضای جهانی استفاده کردند...
عصر جدید از دهه 70 میلادی آغاز شد. در آن دهه توافق میانه روهای جهان بر سر باور به فضائلی چون دولت رفاهی و توسعه برنامه ریزی شده و مدیریت شده توسط دولت پایان یافت. در این دوره، دولت رفاهی با ایدئولوژی ای دست راستی تر که از آن تحت عنوان نئولیبرالیسم یا توافق واشنگتن یاد می شود جایگزین ایده دولت رفاهی شد، ایدئولوژی ای که از دیدگاه خود شایستگی های اتکا به بازارها در عوض اتکا به دولتها را موعظه می نمود.
اگر اطلاع و مشارکت مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی در طرح ترور سفیر عربستان را منتفی بدانیم، که تقریباً همه چنین کرده اند، نه دلیلی وجود دارد مشارکت مقامات بلندپایه امریکا در داستان پردازی ای تا به این پایه ناپخته را بپذیریم، نه دلیلی وجود دارد تئوری “اقدام خودسرانه” را رد کنیم و نه این که منتفی بدانیم دستهای ثالثی در کار بوده اند. واقعیت هر چه باشد، اعلام آمادگی ایران برای تحقیق در این باره می توانست، و هنوز نیز می تواند، راهگشاتر باشد تا انکار محض.
همه خوانندگان حتما مصاحبه بی بی سی با هيلاری کلينتون را ديديد جدا از پيام های مثبت و حمايت از مردم ايران .... آشکارا اعلام نمود که اگر جنبشی اعتراضی باشد و رهبری آن از ما بخواهند ما وارد عمل می‌شويم و مانند ليبی از مردم ايران حمايت می‌کنيم. يعنی ايران را به روز ليبی می‌اندازيم اگر شما از ما بخواهيد. استنباط بنده اين است که دول خارجی، کار برد قوه نظامی را در راس تحرکات سياسی خود برای تغيير در ايران قرار داده‌اند. به نظر می‌رسد زودتر از آن چه متصور بوده باشد می خواهند به انجام برسانند.
سخت معتقدم سياست و اخلاق راستين صرفا در جهاني متكثر معنا پيدا مي‌كنند، به بيان ديگر، تا دگر و غيري نباشد، نه سياست و نه اخلاق فلسفه وجودي پيدا نمي‌كنند. بنابراين، اين گفته فوكو قابل تامل به‌نظر مي‌رسد كه نخستين حركت اخلاقي ترك موضع يك سوبژكتيويته خودبرنهنده مطلق و تصديق عرضه‌شدگي يا پرتاب‌شدگي خود و احاطه‌شدن خود توسط ديگري (-بودگي) است: اين محدوديت نه‌تنها انسانيت ما را محدود نمي‌كند، بلكه شرط ايجابي آن نيز است.
باید پرسید جناب امیر ارجمند ! مگر نمیشود که در مسئله ایی، منافع غرب با منافع ملتی در برانداختن رژیمی که برای دنیا و ملت خود، درسر آفرین است همپوش شود و در انطباق باهم قرار گیرد؟ مگر نمیشود که با غرب از زاویه منافع مشترک و نه تقابل و تضاد منافع دائمی روبرو شد؟ مگر ما و غرب در این جهان دهکده شده، که خانه ی مشترک مردم سراسر کره ارض ماست در بسیاری مخاطرات و تهدیدها شانسها و فرصتها در اشتراک منافع نمیتوانیم باشیم؟
نتیجه ی اصرار بر شکستن تصورات قالبی و این تاکید که مردهای همجنسگرا نیز گشتارهای «مردانه» از خود نشان می دهند همان بازگشت به تعریف های کلیشه ای از «زنانه» و «مردانه» است و اینکه مردهای همجنسگرا نیز به اصطلاح «مرد» هستند در حالی که این خود تعریف «مردانگی» است که زیر سوال است. چرا همجنسگرایان باید برای کسب احترام از جامعه خود را زیر بیرق «ما هم مثل شما هستیم» ببرند، در حالی که شعار اصلی آنان باید این باشد که «همه با هم متفاوتند».
در برهه ی زمانی 87-88 پیش از آنکه دانشگاه، این آخرین سنگر آزادی توسط بنیاد گرایان فتح شود، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل بی شک از مهمترین و فعال ترین انجمن های اسلامی در سطح کشور بود. انجمنی که شاید نتوان ماهیت وجودی آن را کاملا سیاسی تعریف کرد زیرا در آن بازه ی زمانی در بسیاری از حوزه های فرهنگی (جلسات هفتگی بحث فرهنگی روی چمن روبروی دفتر انجمن اسلامی) و گاهاٌ در احقاق حقوق صنفی و غیر صنفی دانشجویان...
اشاره‌: تصور نمی‌کردم دست کم به‌ اين زوديها سطوری در اين باب بنگارم. اما يکی از دوستان مقاله‌ای تحت عنوان فدراليسم قومی و موانعِ پيش رو به‌ قلم آقای کوروش اعتمادی برايم ارسال نمود، آن را با تعجيل خواندم و تصميم گرفتم نکاتی کوتاه‌ را با ايميل خدمت ايشان بفرستم، اما حال که‌ اين نکات کوتاه‌ به‌ چند صفحه‌ تبديل شد، آن را بصورت مستقل در اختيار علاقمندان اين حوزه‌ می‌گذارم.
ماجرای اتهام دست داشتن برخی مسئولین یا نهادهای جمهوری اسلامی در طرحی که ظاهرا هدف آن ترور سفیر کشور عربستان در آمریکا بوده، می رود تا بار دیگر حلقه‌ی فشارهای خارجی بر کشور ما را تنگ تر سازد. هنوز نسبت به درستی یا نادرستی این اتهام و اعتبار اسناد آن تردیدهای زیادی وجود دارد و سابقه‌ی اتکای دولت آمریکا بر شواهد و مدارک به دور از واقعیت در مورد عراق، شبهه ناک بودن آن را در اذهان عمومی دنیا افزایش داده است. در کنار واقعیت مواجهه‌ی خصم آمیز آمریکا با ایران اما، یک واقعیت تلخ دیگر نیز وجود دارد...