رفتن به محتوای اصلی

در هفته های اخیر، اقتدارگرایان تهاجم وسیعی را علیه دکتر زهرا رهنورد، نویسنده واستاد دانشگاه تهران سازمان داده اند، هر چند که ریشه این تهاجم ها به پیش از انتخابات و حتی به سالهای دورتر نیز باز می گردد، اما در هفته های اخیر هم زمان با افزایش تهاجم به همراهان جنبش سبز از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی، تهاجم به رهنورد نیز وسیع تر از قبل برنامه ریزی و اجرا شده است تا جایی که اعضای فراکسیون زنان مجلس با ارسال نامه ای خطاب به رئیس قوه قضائیه، خواهان محاکمه زهرا رهنورد شدند .
چالش دولت محمود احمدی نژاد با اصولگرایان و محافظه کارانی که تابوشکنی ها و جهت گیری رئیس جمهور را به سوی کاهش سخت گیرهای برآمده از اخلاق سنتی در عرصه های زیست اجتماعی و فرهنگی برنمی تابند، در هفته اخیر نیز نموداری از خود را در حمله به نمایشنامه هدا گابلر، اثر درخشان هنریک ایبسن و دفاع مسئولان وزارت ارشاد از این نمایشنامه نشان داد.
جرقه انقلاب تونس را شعله آتشی زد که جوان بیکار تونسی خود را در آن سوزاند، جوانی که با داشتن تحصیلات دانشگاهی کاری نیافته بود و روی گاری دستی سبزی و میوه می فروخت، اما پلیس همین گاری دستی را هم از او گرفت. این جوان، از فرط غم نان، مرگ را در کشوری به زندگی ترجیح داد که بیش از هشتاد درصد تولیدات صنعتی اش به خارج صادر می شود و از لحاظ توان عرضه کالا و خدمات قابل رقابت در بازارهای جهانی (قدرت رقابت پذیری اقتصادی) مقام سی و دوم در جهان را داراست، یعنی برتر از کشورهایی اروپایی همچون اسپانیا و ایتالیا.
روند انحطاط جامعه از سوی قدرتمندان و حاکمان آغاز میگردد؛ زیرا کسی نمیتواند انها را محاکمه کند و یا بر انها ایرادی وارد سازد. انها دزدی میکنند و خودشان میدانند که دزدی میکنند. مردم هم میدانند اما اعتراضات همگانی علیه انها ترتیب داده نمیشود؛ برای اینکه اجازه اعتراضات را باید خود حاکمان دزد صادر کنند و البته، دزد های حاکم این کا را نمیکنند. یک قشر کوچک روشنفکر و روز نامه نگار احتمالا اعتراض کرده دست به افشاگری میزنند که به سرعت ، به عنوان دروغگو و مخل آسایش عمومی و بهم زننده ارکان مملکت و...
دولت بن‌علی پس از ۲۳ سال درزمانی کمتر از یک ماه و در اثر اعتراضات خیابانی سقوط کرد. این تحول سیاسی بسیاری از تحلیل‌گران را متوجه جنبش سبز و تجربه ایران کرده است.آیا تونس برای کنشگران سیاسی در ایران، تجربه‌ای آموزنده است؟
خدمت به جنبش سبز آنست که همه تلاش را متوجه گسترده ترین همکاری ها و هم اندیشی ها سازیم بین همه راه اندازان، برپادارندگان، پشتیبانان و نیز همراهان آن با هر میزان از آمادگی که برای همراهی دارند. جنبش سبز، نمی تواند در دالان های تاریک سازش در بالا راه رستگاری بیابد، در چنین لابیرنت هایی فقط اوهام است که به طعمه نشسته اند! من فردا را نمی دانم، اما می بینم که در حال حاضر خدمت به جنبش سبز از جمله در این آخرین بیانیه میرحسین موسوی است که به اصالت و صراحت معنی می یابد.
تیم احمدی نژاد حافظ منافع بنگاه ها و موسسات امنیتی نظامی است که امروز در اقتصاد ایران با پروژه های عظیم ساختمانی. نفتی. اسلحه سازی. تولیدی و... حرف اول را می زنند و بنیاد های اقتصادی وابسته به رهبری که جایگاه ویژه ای در اقتصاد دارند و کلان سرمایه داری تجاری که بیشترین سود را از واردات کالا های مصرفی بدست می آورد. بنابرین با هرگونه تغییر در این ساختار به شدت مخالفت می کنند.
در 30 سال گذشته انسانهای بی شماری در جنبش دموکراسی خواهی ايران برای مقابله با ديکتاتوری جمهوری اسلامی، در داخل و خارج کشور، با نظرها، آرمان ها و آرزوهای گوناگون تلاش ورزيدند و به درجات مختلف از زندگی و آسايش خود هزينه داده و می دهند و بسياری نيز در اين راه جان باختند. اما جدا از آنکه هر فرد يا نيروی اپوزيسيون چه برنامه ها و چه آرمان هايی را دنبال می کند نميتواند انتظار داشته باشد در تحول بعدی جامعه به تمام خواستهای خود برسد و در واقع چنان انتظاری می تواند به سرخوردگی يا حالتی متضاد با آن يعنی...
با همه‌ی مخالفتی که من با دولت احمدی‌نژاد و روش و رفتار ایشان دارم فکر میکنم که محور شدن مبارزه با ایشان و دولتشان باعث شکل‌گیری یک روند پرسش‌برانگیز شده است. در سطوحی مسابقه‌ای راه افتاده است برای جلب حمایت ولی فقیه به هر قیمت جهت ستیز با طرف مقابل. چنین تلاشی سبب شد که برخی برای جلب ولی‌فقیهه به سوی ولایت فقیه جلب شوند و حتی فکر «دموکراسی دینی» را تا حد دموکراسی ولایتی تنزل دهند. این یعنی نشستن سر شاخ و بن را بریدن. مبارزه‌ی انتخاباتی از چنین موضعی هیچ معلوم نیست چه ثمری برای آزادی داشته باشد.
دادگاه بين المللي ترور نخست وزير اسبق لبنان «رفيق حريري» پدر «سعد حريري» نخست وزير لبنان، دارد به نقاط بسيار حساسي مي رسد. از جند هفته قبل كه اين دادگاه، ردپاي تروريستها را تا حزب الله لبنان و مقامات حكومت تهران گرفت، اين دو به شدت به تلاش و فعاليت افتاده اند تا به هر طريقي جلوي روند اين دادگاه را بگيرند. هنوز مدارك دادگاه علني اعلام نشده ولي از واكنش و اضطراب مقامات تهران و حزب الله لبنان، اينطور به نظر مي رسد كه هراس آنها از اين دادگاه، هراس از مستنداتي است كه غير قابل انكارند!