رفتن به محتوای اصلی

شورش های اجتماعی( وندالیسم) اما، ، تنها اعتراضات اجتماعی هستند که ناشی از نارضایتی از وضع موجود میباشد . در شورشهای اجتماعی به سبب نبود ایدئولوژی مشخص و شفاف و ابهام در کنش ها و واکنش های نیروهای فاعل, تناقضات فراوانی پدیدار می شوند، که این تناقضات تنها به سبب تفاهم بر سر نخواستن یک خاص مشخص، تجمیع نیروهای تضادی را موجب می شود و بدیهیست این یک تجمیع ناقص خواهد بود و یحتمل و پس از نیل به هدف مشترک اولیه و اسقرار جریان های تضادی در جایگاه مشخص خود، شکاف ها نمایان می گردد و ممکن است....
جنبش سبز با رهبران فعلی اش حالا حالا ها کار دارد تا ناف خود را کاملاً از «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» ببرد. پس هنوز زمان تقسیم غنایم!! نرسیده است که شما از حالا سهم شیر را برای خودتان می خواهید. دورانی که مرکز ( بخوان تهران) برای آذربایجان (و ملیت های غیر فارس) تعیین تکلیف می کرد، در حال به سر آمدن است. مدرن بودن، تهمت زدن و کف بر دهان آوردن نیست. اگر واقعاً مدرن و دمکرات هستید، پس تکثر را نه در حرف، بلکه در عمل بپذیرید.
دو روز پس از آنکه خبرهای امیدوار کننده مبنی بر آزادی مرحله ای اسرا و بازگشت نظامیان به پادگانها فضای زمستانی شهر را بهاری تر کرد، اما به فاصله یک روز، رئیس سابق زندانهای جمهوری اسلامی که اینک بر صدر وزارتخانه دادگستری دولت محمود احمدی نژاد تکیه زده است، سخنانی را بر زبان آورد که همگان را مطمئن کرد که این قصه سر دراز دارد و باید پیش بینی کرد که سال 89 نیز سال کشمکش سبزها و چکمه پوشان حامی آیت الله خامنه ای و در مرحله دوم محمود احمدی نژاد باشند .
محمد تقی مصباح یزدی، روحانی افراطی حامی محمود احمدی نژاد که از حوادث عاشورا بدین سو سکوت کرده بود، ناگهان در جمع آنهایی که سایت های وابسته به دولت دانشجویان و شاگردان استاد معرفی کرده اند حاضر شد و در سخنرانی های پیاپی نسبت به مخالفان دولت موضع گیری و از رهبری آیت الله خامنه ای تمجید کرده است. او از خون دل خوردن و شمشیر در غلاف نگه داشتن سخن گفته و در واپسین دیدار خود در پاسخ به یک دانشجو که از او درباره منظور آیت الله خامنه ای از خواص بی بصیرت سئوال کرده گفته است...
با برکناری غیرمنتظره سردار علی فضلی از فرماندهی سپاه سیدا‌لشهداء تهران، سه راس مثلت سرکوب‌های هشت ماه اخیر در تهران مشخص شد. سردار عزیز‌الله رجب‌زاده فرمانده سابق پلیس استان تهران نیز روز گذشته به بهانه «بازنشستگی» از سمت خود برکنار شد تا پازل عاملان سرکوب‌ها مشخص‌تر شود.
وقتی که به وضعیت امروزی آذربایجان می اندیشم یاد مرثیه ای از شاعر بزرگ ترک ناظم حکمت می افتم که سالها فبل آنرا سروده است: بر دست و پایش غل و زنجیر زدند... از گیس هایش گرفته آنرا بر روی زمین کشیدند... و تنش را تکه پاره کردند...» در هفتاد سال اخیر در چهارچوب کشور ایران نیز با آذربایجان همان رفته است. بعد از اینهمه سرکوب سیستماتیک سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و جغرافیائی، آذربایجان «اگر هم بخواهد»، کی می تواند برای ایران بپا خیزد؟...
خبری از سوی حکومت در رسانه ها منتشر شده که حکایت از آزادی تدریجی زندانیان سیاسی تا قبل از عید نوروز و بازگشت سپاه به پادگانها برای بازگشت آرامش به کشور دارد. در حالیکه هم حکومت و هم مردم می دانند که با این اقدامات سطحی، آرامشی بر این کشتی طوفان زده حکمفرما نخواهد شد.
پیمان چالاکی و حسین نورانی‌نژاد به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده‌اند. بند ۳۵۰ به دلیل تراکم بالای زندانیان در حال حاضر وضعیت نامناسبی دارد. همچنین با توجه به زندانی بودن سمیه عالمی‌پسند، همسر پیمان چالاکی، دختر خردسالشان در بیرون از زندان وضعیت نامناسبی دارد.‌
در همه سالهايی که در خارج بوده ام هميشه از دادن پيشنهادهای عملی به جنبش در داخل ايران پرهيز کرده ام زيرا آنها که خود در ايران دست بر آتش دارند است که ميتوانند بهترين راهکارها، طرح ها و تاکتيکهای مشخص را برای فعاليت های مدنی و سياسی، ارائه دهند. همچنين هفته پيش متذکر شدم هرکسی ميتواند در ارائه استراتژی و تاکتيک برای جنبش اشتباه کند و نبايد به دليل اشتباه مأيوس شود. اما جنبش با خرد جمعی خود طرحی را ميپذيرد يا نمیپذيرد
بنظرمن دستگاه اطلاعاتی رزیم یاد گرفته است که کارهای کلان انجام دهند . از این رو بعید است که با کارهای خرد و کوچک و با گذاشتن IP از اعضای خود ،بخواهند ردی را برای دستگاههای اطلاعاتی غرب بجا بگذارند ؛یعنی خود را مشغول کامنت گذاری کنند؛ آنان کار های کلان می کنند: بطور مثال ،یکی از روش های دستگاههای اطلاعاتی نظام این است که اطلاعات غلط به رهبری سیاسی مخالفین خود «برساند» تا اپوزیسیون تصمیمات غلط گرفته و در جاده انحراف قرار گیرند