رفتن به محتوای اصلی

یاداشتی در آذرماه گذشته نوشتم که سازمان تأمین اجتماعی ، غول مالی کشور که صد ها میلیارد دلار حق بیمه پرداختی ده ها میلیون از زحمتکشان یدی و فکری میهنمان را مدیریت میکند سرمایه خود را در شرکتها و مؤسسات ورشکسته بر باد داده است و در حقیقت مستمری بگیران میهن ما فردا با دست خالی از این مؤسسه تارج شده برخواهد گشت. نوشتم که فردا زحمتکشان میهنمان برای درمان خود و فرزندان خود باید از جیب خویش هزینه درمان خویش را بپردازند. در آنروز شاید برخی فکر کردند اینها که من نوشته بودم اغراق است .
در هر حال رژیم با رسیدن 22 بهمن خود را در خطر می بیند و سعی به دسیسه ها و معاملات پشت پرده دارد ، و با دست زدن به اعدامهای وحشیانه می خواهد توان نیروهای مردمی را بگیرد و در مبارزین ترس و رعب بوجود بیاورد ، غافل از اینکه مردم ایران هزاران شهید داده اند و دیگر حاضر به عقب نشینی نیستند. در شرایط کنونی حکومت ظلم اسلامی بدترن شرایط روحی و روانی در سی ساله اخیر را دارد و حاکمیت در حال فروپاشی می باشد ، اتحاد ما می تواند ان فروپاشی را شدت ببخشد .
شبحی سرتاسر ایران را فراگرفته است.شبحی که خواب از چشم دولتمردان یاغی ربوده است.شبحی که بر فراز سرهای آشفته حاکمان و کودتا چیان سنگینی می کند و آن چیزی جز نابودی ستمگران و گردنکشان نیست.مرگی که چوبه های دار را هم یارای مقابله با آن نیست.
انگيزه نوشتن اين مطلب مطرح شدن لزوم تغيير و اصلاح قانون مطبوعات از جانب برخي دولتمردان بود. بنده به جزييات بيانات اين دولتمردان دست نيافتم به همين جهت نمي دانم گفته هاي ايشان را بايد موجب دلگرمي و اميدواري بسيار بدانيم يا دلسردي و نااميدي فراوان. اگر احساس نياز به لحاظ وجود اشكالات و كاستي ها و ابهاماتي باشد كه شمه يي از آن در اين مقاله آمد، بايد خوشحال و اميدوار شويم و اگر در اين جهت باشد كه كساني معتقدند به مطبوعات «زيادي پروبال داده شده» و بايد محدودشان كرد، البته بايد گفت «واسفا».
پس از اوجگیری جنبش اخیر مردم ایران، مشاهده کردیم که امثال خاتمی ، کروبی ، میر حسین موسوی با وقاحت بی نظیری میخواهند خودشان را بعنوان مخالف دیکتاتوری، آزادیخواه و دلسوز منافع مردم جلوه بدهند و جنبش آزادیخواهانه مردم ایران را باردیگربه انحراف و ناکامی سوق بدهند
با تظاهرات روز عاشورا و حوادث پیامد آن سرفصل تازه ای در روند جنبش آزادیخواهی مردم گشوده شد: مبارزه ی جمعی برای تغییر خصلتی بازگشت ناپذیر یافت؛ چرا که با شعارهای طرح شده در این روز و با عزم و ایستادگی ستودنی مردم در برابر نیروهای سرکوب، جنبش هم برزخ ابهام و مرزهای مصحلت گرایانه و متوهم اصلاح طلبی را پشت سر گذاشت و هم با به چالش کشیدن دستگاه سرکوب حکومتی
جنبش سبز به سبب فراگير بودن‌ش بر روی همه گشوده است و هر کس حق دارد بدان بپيوندد و از آن پشتيبانی کند. تا آنجا که اين پيوستن‌ها و پشتيبانی‌ها در راستای جنبش است، يعنی آن گفتمانی که بيش از رنگ‌ها يا کسان، ويژگی جنبش به شمار می‌رود هيچ مشکلی نيست و هر چه جنبش سبز پابرجا‌تر بماند و بخت پيروزی آن بيشتر شود اين گونه پشتيبانی‌ها افزايش خواهد يافت. عموم بيانيه‌های تا‌کنون در همان راستا هستند و نکته اساسی در همين جاست.
در روزهای اخیر بحث های مربوط به تقسیم بندی خانوارهای ایرانی در گروه های مختلفی که خوشه نامیده شده اند، سردرگمی هایی را به دنبال داشته است. بعد از آن که محمد مدد، رییس مرکز آمار ایران اعلام کرد که خوشه بندی خانوارهای ایرانی نهایی شده و افراد می توانند با مراجعه به سایت این مرکز از وضعیت خوشه خودشان باخبر شوند، واکنش های مختلفی نشان داده شد. از جمله تعدادی از افرادی که طبق داده های مرکز امار ایران در خوشه سوم قرار گرفته بودند و گفته می شد که یارانه نقدی به آنها تعلق نمی گیرد...
در تابستان سال 1987 در سفری به شهر تاریخی هایدلبرگ در جنوب آلمان شاهد تظاهرات اعتراض آمیز دانشجویانی بودم که به جشن پانصدمین تاسیس دانشگاه شهر هاید لبرگ انتقاد داشتند.ازدانشجویان معترض علت اعتراض را جویا شدم؟ آنها در پاسخ به من توضیح دادند که
هیوا سلیمی خبرنگار روزنامه ای از سلیمانیه کردستان عراق میپرسد: 1-بعنوان اولین سوال، جنابعالی وضعیت کنونی ایران را چطور ارزیابی میکنید و به نظر شما ادامه این وضعیت به کجا ختم میشود؟ پاسخ: وضعیت کنونی ایران بنظر من از یک طرف بسیار بحرانی و خطرناک است، زیرا گردانندگان جمهوری اسلامی بوحشت افتاده اند و