رفتن به محتوای اصلی

دكتر حميد احمدي در سال 1336 در مشهد به دنيا آمد، تحصيلات متوسطه را در آنجا و تحصيلات دانشگاهي را در رشتۀ علوم سياسي در دانشگاه تهران و دانشگاه كارلتون كانادا به پايان رساند، در سال‌هاي 1360 تا 1369 در جایگاه مفسر سياسي و مترجم مسائل خاورميانه در مطبوعات فعاليت مي‌كرد. از جمله آثار وی مي‌توان به «ريشه‌هاي بحران در خاورميانه»، «حزب بعث در جهان عرب»، «قوميت و قوم‌گرايي در ايران»، «دموکراسی انجمن و ثبات سیاسی در جوامع ناهمگون»، «روابط ایران و عربستان» و كتاب‌هاي مختلفي...
متد های بسیار پیچیده ی رخنه گری، گمراه سازی، القاء گری، خط دهی یا مانوپیولاسیون و تفرقه افکنی، در اشکال بسیار متنوع روشهای این دستگاه های وسیع اطلاعاتی، ذهن آسان گیر ما فعالین سیاسی را کمتر بخود مشغول کرده است.
دراین روز، فریاد و صدا مهم نیست. مهم حضور اعتراضی عظیم و قدرت نمایی میلیونی سبزها و سبز کردن راهپیمایی 22 بهمن، تضمین بقای جنبش مدنی سبز ملت ایران و وادار کردن اقتدارگرایان به اعتراف به بحران و به رسمیت شناختن جنبش سبز اعتراضی ملت ایران است. در نهایت هر تصمیمی برای نحوه این حضور باید با توجه به صلاح دید و نظر رهبران جنبش سبز یعنی موسوی و خاتمی و کروبی باشد
یاداشتی در آذرماه گذشته نوشتم که سازمان تأمین اجتماعی ، غول مالی کشور که صد ها میلیارد دلار حق بیمه پرداختی ده ها میلیون از زحمتکشان یدی و فکری میهنمان را مدیریت میکند سرمایه خود را در شرکتها و مؤسسات ورشکسته بر باد داده است و در حقیقت مستمری بگیران میهن ما فردا با دست خالی از این مؤسسه تارج شده برخواهد گشت. نوشتم که فردا زحمتکشان میهنمان برای درمان خود و فرزندان خود باید از جیب خویش هزینه درمان خویش را بپردازند. در آنروز شاید برخی فکر کردند اینها که من نوشته بودم اغراق است .
در هر حال رژیم با رسیدن 22 بهمن خود را در خطر می بیند و سعی به دسیسه ها و معاملات پشت پرده دارد ، و با دست زدن به اعدامهای وحشیانه می خواهد توان نیروهای مردمی را بگیرد و در مبارزین ترس و رعب بوجود بیاورد ، غافل از اینکه مردم ایران هزاران شهید داده اند و دیگر حاضر به عقب نشینی نیستند. در شرایط کنونی حکومت ظلم اسلامی بدترن شرایط روحی و روانی در سی ساله اخیر را دارد و حاکمیت در حال فروپاشی می باشد ، اتحاد ما می تواند ان فروپاشی را شدت ببخشد .
شبحی سرتاسر ایران را فراگرفته است.شبحی که خواب از چشم دولتمردان یاغی ربوده است.شبحی که بر فراز سرهای آشفته حاکمان و کودتا چیان سنگینی می کند و آن چیزی جز نابودی ستمگران و گردنکشان نیست.مرگی که چوبه های دار را هم یارای مقابله با آن نیست.
انگيزه نوشتن اين مطلب مطرح شدن لزوم تغيير و اصلاح قانون مطبوعات از جانب برخي دولتمردان بود. بنده به جزييات بيانات اين دولتمردان دست نيافتم به همين جهت نمي دانم گفته هاي ايشان را بايد موجب دلگرمي و اميدواري بسيار بدانيم يا دلسردي و نااميدي فراوان. اگر احساس نياز به لحاظ وجود اشكالات و كاستي ها و ابهاماتي باشد كه شمه يي از آن در اين مقاله آمد، بايد خوشحال و اميدوار شويم و اگر در اين جهت باشد كه كساني معتقدند به مطبوعات «زيادي پروبال داده شده» و بايد محدودشان كرد، البته بايد گفت «واسفا».
پس از اوجگیری جنبش اخیر مردم ایران، مشاهده کردیم که امثال خاتمی ، کروبی ، میر حسین موسوی با وقاحت بی نظیری میخواهند خودشان را بعنوان مخالف دیکتاتوری، آزادیخواه و دلسوز منافع مردم جلوه بدهند و جنبش آزادیخواهانه مردم ایران را باردیگربه انحراف و ناکامی سوق بدهند
با تظاهرات روز عاشورا و حوادث پیامد آن سرفصل تازه ای در روند جنبش آزادیخواهی مردم گشوده شد: مبارزه ی جمعی برای تغییر خصلتی بازگشت ناپذیر یافت؛ چرا که با شعارهای طرح شده در این روز و با عزم و ایستادگی ستودنی مردم در برابر نیروهای سرکوب، جنبش هم برزخ ابهام و مرزهای مصحلت گرایانه و متوهم اصلاح طلبی را پشت سر گذاشت و هم با به چالش کشیدن دستگاه سرکوب حکومتی
جنبش سبز به سبب فراگير بودن‌ش بر روی همه گشوده است و هر کس حق دارد بدان بپيوندد و از آن پشتيبانی کند. تا آنجا که اين پيوستن‌ها و پشتيبانی‌ها در راستای جنبش است، يعنی آن گفتمانی که بيش از رنگ‌ها يا کسان، ويژگی جنبش به شمار می‌رود هيچ مشکلی نيست و هر چه جنبش سبز پابرجا‌تر بماند و بخت پيروزی آن بيشتر شود اين گونه پشتيبانی‌ها افزايش خواهد يافت. عموم بيانيه‌های تا‌کنون در همان راستا هستند و نکته اساسی در همين جاست.