رفتن به محتوای اصلی

اصولاً استفاده از کلمه «استقلال» در این شعار به اصطلاح انقلابی بی‌معنی است زیرا کلمه آزادی آنقدر گستردگی دارد که استقلال را نیز در بر می‌گیرد. آزادی جوانب گوناگونی دارد و تنها به آزادی فردی، یا آزادی‌های سیاسی و اجتماعی منحصر نمی‌شود. یک کشور آزاد طبعاً مستقل است چون اولویتهای خود را تعیین می‌کند و به دلیل آزاد بودن به دیگران اجازه دخالت در امور ملی و داخلی خود را نخواهد داد. چگونه ممکن است تصور کنیم که یک ملت آزاد اجازه دهد خارجی‌ها مقدراتش را تعیین کنند و یا در نحوه حکومتش تأثیرگذار باشند؟
ده‌ها جوان را کشته‌اند و به جای تحویل اجسادشان به خانواده‌هاشان، برده‌اند گوشه‌ای در بهشت زهرا دفنشان کرده‌اند و سنگ‌هائی هم که شماره‌هائی بر آنها نقر است کاشته‌اند روی گورهاشان. این غیر از جسدهای فریز شده‌ایست که تحویل خانواده‌ها می‌دهند. آیا آن دفن‌شدگان فله‌ای (و نه گروهی) گم‌شدگان همانهائی نیستند که هر روز با ضجه‌های دردانگیز و تراژیک الله‌اکبر پشت دیوارهای اوین گرد می‌آیند؟
آیا یادتان هست؟ شعار محوری انقلاب پنجاه وهفت،آزادی بود. پیش از انقلاب،نسل ما به استثناء آزادی سیاسی، سایر آزادی های اجتماعی را داشت. ای جوانان! اگر نسل ما فریاد زد «آزادی»، بدانید که ما آزادی سیاسی را می خواستیم. یعنی آزادی مطبوعات و احزاب، آزادی تظاهرات مسالمت آمیز و تشکیل سندیکا ها و اعتصابات تا مردمان ایران بتوانند بدون ایثار جان به قدرت و حکومت برسند و تعیین کننده کلیه امور آموزشی،اقتصادی،نظامی و ... کشور خود باشند.
از آغاز اعتراض‌ها به اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد بیش از ۷۰ روز می‌گذرد. شماری از معترضان همچنان در بازداشت هستند، شماری کشته شده‌اند، و شماری نیز از شکنجه‌ها در طول بازداشتشان سخن گفته‌اند. تحلیلگران و آگاهان مسائل ایران بر این نظرند که جنبش اعتراض شهروندان که با شعار «رأی من کجاست» آغاز شد، تنها شروع حرکتی است که دیگر فرو نمی‌نشیند.
امروز سوم شهریورماه است. خواهر عزیزم زهرا را در چنین روزی در سال ۱٣۶۲ کشتند. هنوز پس از گذشت ۲۶ سال نمی دانیم او به چه شکلی کشته شده است. زیر شکنجه و یا به شکلی دیگر. دو برادرم به نام های محمود و محمدعلی نیز که در سال ۱٣۶۲ دستگیر شده و به آنها حکم داده بودند (محمود ۱۰ سال و علی ٨ سال) و ۵ سال از حبس تعیین شده (به حق یا ناحق را فعلا کاری ندارم) را گذرانده بودند، دوباره در شهریور سال ۱٣۶۷ در دادگاه های چند دقیقه ای محاکمه شده و به اعدام محکوم می شوند و...
امروز سفره هفت سین، پرش از روی آتش در چهار شنبه سوری و... که این همه خشم حیوانی رژیم را برمی انگیزد، سلاح گفتمانی ناسیونالیستی ماست که برخلاف عقیده جناب قند چی آن روی سکه سکولاریسم است و نه عیال صیغه ای آن که باید متارکه کند و یا سکولاریسمی که باید خود را از قید ناسیونالیسم برهاند!
سئوالاتش در مورد روابط جنسي از يك طرف برايم خنده دار بود و از طرفي توهين آميز اما روزهاي اول كه هنوز رمقي داشتم جنبه هاي خنده آورش بيشتر بود. خنده دار چون نمي فهميدم اين دستگاه عريض و طويلي كه بازجو را حمايت مي كرد اين قصه ها را مي خواهد چه كند؟! يك بار با تمسخر و خشم به بازجو نوشتم: واقعا مي خواهي جزييات يك رابطه را بداني؟ مي خواهي برايت آنچنان تصويري بنويسم كه لذتت كامل شود. عجب چيزي نوشته بودم! وقتي از شدت عصبانيت كاغذ بازجويي را مچاله كرد و درحالي كه بخودش مي پيچيد....
فهرستِ مطالبِ این نوشتار در دو بخش: 1- کودتای سّید علی خامنه ای و جنبش سبز، 2- انقلاب مشروطیّت و روحانیّت 3 - انقلاب مشروطیّت و مردم آذربایجان 4- نیروی محرکهءِ انقلاب مشروطیّت 5- بازگشتِ نظم ایلی و فئودالیته 6- جنگِ جهانی اوّل و سلسلهءِ پهلوی 7- انقلاب پنجاه و هفت 8- جنبش سبز و جایگاهِ اقوام در آن 9- کنگرهءِ ملیّتهای ایرانِ فدرال.
جداي از تحسين و ستايش موج سبز در سراسر جهان، طي هفته هاي اخير تحولات زيادي در ايران و سطح منطقه ازاين موج تأثير پذيرفته و يا بر آن تأثير گذارده است. همچنين، موج سبز نيز در عرصه ها و در جبهه هاي مختلف شاهد تحولات تازه اي بوده است. همينطور در عرصهً انديشه نيز اهل نظر و قلم از جوانب مختلف به موضوعات گوناگون مطرح در سطح اين جنبش پرداخته اند. گويي موج سبزبستر تازه اي آموزش و پرورش فکر و انديشه را با خود بهمراه آورده است.
آنچه پيش رو داريد در واقع ادامه بحثي است که دو هفته قبل تحت عنوان مسأله سکولارها نبايد موسوي باشد نوشتم (1). در نوشتار پيشين توضيح دادم که در رژيم شاه نه تنها اپوزيسيون مخالف سلطنت اجازه تشکيل احزاب را نداشت و دو حزب اصلي سکولار سالهاي 1320 تا 1332 يعني حزب توده و جبهه ملي بعد از 28 مرداد تعطيل شدند بلکه خودي ها هم نميتوانستند احزابي با برنامه هايی در مخالفت سياست هاي شاه بسازند