رفتن به محتوای اصلی

اما طبقات تحتاني جامعه به خيل کارگران روزانه بيکار شده در جنوب شهر تهران محدود نيست و اکثريت طبقات تحتاني جامعه در کارخانجات و صنايع ايران به کار اشتغال دارند. تأثير سقوط قيمت نفت برروي آن طبقه تازه اولش است و اعتصابات بزرگ کارگري در ايران تازه در راه است. حتي مصادره اموال چند نفر مانند آقاي رفسنجاني و اقاي ناطق نوري توسط احمدي نژاد نميتواند آنچه طبقات تحتاني جامعه دارند به سرعت بعد از تنزل قيمت نفت از دست ميدهند را جبران کند و کاهي در برابر آن کوهي است که در حال فروپاشي است و...
حاکمان نظامی-سیاسی جمهوری اسلامی حالت دوم را انتخاب کردند؛ و چه اشتباه بزرگی! جهان غرب صدای واقعی مردم ایران را شنید؛ از این موقعیت بهتر برای آنان قابل تصور نبود. لحن صحبت قدرت های غربی و در راس آنان امریکا تغییر کرد، و فقط یک فرد با تواناییهای محدود ذهنی میتواند که از این امر تعجب کند. حال، رئیس جمهور نامشروع جمهوری اسلامی (بله این بار جمهوری اسلامی و نه ایران!) و دولت بی اعتبار آن باید که بدون حمایت مردم ایران(!) بر سر میزی در مقابل قدرتهایی بنشیند؛ که کوچکی و ضعیفی آن را بخوبی میبینند!
تمام تلاش حکومتگران کوچک این است که مردان بزرگ را کوچک کنند تا کسی ازاد باقی نماند که از انها بیشتر بداند و بتواند برنامه بهتری از انها تنظیم و ارایه دهد. جمهوری اسلامی، مجموعه‌ای ازچنین افراد کوچک نادان است که مدعی داشتن علمی است که بزرگان ایران دارند. از انجا که کم دانی انها با بی‌کفایتی مطلق انها همراه است، طبیعتا، مردم دانای ایران، به تمام ضعف‌های انان اگاهی دارند.
با بحراني ترشدن اوضاع سياسي در ايران كه هر روزبر پيچيدگي اش افزوده ميشود ميتوان گفت كه براستي اميد چنداني به برقراري دولت احمدي نژاد و پدر مهربانش خامنه اي نيست و اگر هم اميدي باشد اين امر تنها در دوره اي كوتاه وپر آشوب و مخاطره آميز متصور خواهد بود. در اين شرايط بايد آماده هر گونه تغيير در ايران باشيم كه ميتوان احتمالات آنرا چنين ارزيابي كرد
بدبختی این که اشتباه به عرض آقای موسوی رسانده اند؛ «امروزیها» برای شعارهای نخ نما شده ی «دیروزیها» جانفشانی نمیکنند؛ مرض که ندارند، جان بدهند تا همان را که «دیروز تا همین امروز» داشتند و دارند، داشته باشند؛ این با کدام منطقی میخواند؟!
بحران؛ توصيف واقعی وضعيت سياسی امروز ايران است. از نگاه اصلاح طلبان بحران نتيجه-ی گذار جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی است. ائتلاف بيت رهبری و معمم ها و مکلا های متحد آن با احزاب پادگانی - امنيتی، نيروی محرکه-ی اين گذار است. نيروی ضربت اين گذار، سپاه پاسداران، نيروی بسيج، سازمان های اطلاعاتی و امنيتی و لبلس شخصی های مسلح به سلاح های گرم و سرد هستند. اين ائتلاف يک پايگاه توده-ای پنج تا هشت مليونی هم دارد که عمدتا لايه های اجتماعی سنتی و محروم حاشيه شهرهای بزرگ، شهرستان ها و دهات دور افتاده را...
نقدی دوستانه بر سخنان حجت‌الاسلام دکتر محسن کدیور. فرصت کردم نوارهای سخنرانی دکتر محسن کدیور را در دو روز گذشته بشنوم. استفتای دکتر کدیور از آقای منتظری و فتوای شجاعانۀ ایشان که بدون ذکر نام خامنه‌ای را جائر خواندند بسیار مهم بود. سخنرانی‌های ایشان نیز همینطور. با این همه در سخنان آقای کدیور چند نکته وجود دارد که امیدوارم به این یادداشت توجه کنند و...
امروز سوگند دروغ، در نظام اسلامی «رسمی» شد! امروز در ام القرای جهان اسلام(!)، احمدی نژاد رئيس جمهور منصوب رهبر، در مراسم «سوگند رسمی» يا تحليف، بارها به دروغ قسم خورد و در مملکتی که «کشور امام زمان» می نامند، قسم دروغ را رسمی و باب کرد. در کشوری که «قسم خوردن» ابزار روزمره مردم و مسئولان در روابط مالی و عاطفی و کاری است،
همه کسانی که از دور و نزدیک در این جنبش بزرگ میهنی برای تحصیل ابتدائی ترین حق در یک جامعه مدنی یعنی آزادی انتخاب شدن و انتخاب کردن مشارکت دارند، این روزها ایمیل های گوناگونی در ارتباط با حوادث ایران و خارج از ایران دریافت می کنند بطوری که گاهی گنجایش و ظرفیت نرم افزارها را باید هر روز افزایش داد.
خانم آدینه وند می گوید: یکبار صدام زندگی مرا نابود کرد و شوهرم رفت و شهید شد که بچه های این مملکت و ما در آرامش زندگی کنیم. امروز با دیدن عبدالله در آن وضعیت، باز صدام جلوی چشمان من زنده شد. چیزی از عبدالله من نمانده و من متاسفم که اینها مدام دم از عدالت میزنند و اینگونه رفتار می کنند.