رفتن به محتوای اصلی

پیمانه بی اعتمادی مردم نسبت به حکومت لبریز شده است ،بهمین خاطر هاشمی رفسنجانی به وحشت افتاده است.او برای نجات نظام آمده است نه برای اعاده حقوق و حیثیت مردم ایران!لذا او تلاش می ورزد تا مردم را باردیگر به حکومت متقاعد سازد ودر همین راستا باید نیات هاشمی را بدرستی تشخیص و رسد کرد وبااحساسات گرم و زود گذر نباید فریب حیله های او را خورد.
اين روزها محافظه کاران که از مقاومت مردم و اصلاح طلبان در برابر کودتا عليه جمهوريت و دموکراسی عصبانی و نگران هستند می کوشند با کد گذاری و بر چسب زنی های تکراری برای سرکوب همه جانبه مقاومت زمينه سازی ذهنی کنند و بر خوردهای خشن با حرکت مسالمت اميز و مدنی مردم را مشروع و قانونی جلوه دهند. در اين مسير هر روز با بسامد بالای وا ژه هايی همچون بر اندازی نرم؛انقلاب مخملی و کودتای مخملی مواجهه می شويم که در لابه لای مستند سازی های شتاب زده قرار می گيرند که مثلا قرار است...
پیشنهاد بنده این است ،: حکومت جمهوری اسلامی از طریق صدا و سیما رسمن از بنده پیمان روشن ضمیر دعوت کند در یک برنامه دو ساعته زنده با مردم سخن بگویم و دلایل و مدارک خودم را مبنی بر تقلب در انتخابات به مردم ارائه کنم .
در این سازمان اگر بخواهی مختصر سیاست کمی هم مستقلا بیان کنی مورد تمسخر قرار می گیری. چرا چون عادت شده است که همگی در یک جناحی باید باشند. اگر امروز با جناحی باشی دوستت هستند و اگر فردا در جناح مقابل چپ چپ نگاهت می کنند. احترامی برای نظرت قائل نمی شود و با یک پف نظرت را پاک می کنند. این بدترین توهین به انسان است و بمثابهء این می ماند که در یک جمع بگویند تو حرف نزن، تو حر ف بلد نیستی. بی محل کردن افراد در این سازمان جای ویژه ای بخود اختصاص داده است. عضو گروهی هستی که تو را بی محل می کند
ضرر ديدگاه اصطلاح غلط دموکراسي حکومت مردم است اين است که وقتي جوانان در يک جامعه دموکراتيک از تصميم هاي اجتماعي يا سياسي غلط در جامعه ناراضي شوند به يکباره به سوي آنارشيسم يا قبول ديکتاتوري ميروند چرا که فکر ميکنند علت شکست عدم دخالت همه مردم بوده است يا بالعکس تصور ميکنند بخاطر شرکت دادن مردم نادان تصميم هاي غلط اتخاذ شده است و يک ديکتاتور دانا راه حل کار است. در صورتيکه در يک دموکراسي واقعي که مردم حق قضاوت دارند، ميتوانند زمانهائي هم شکست را تجربه کنند که مانند هر تصميم علمي، وقتی اشتباه کرده
استاد! بی جزر و مد، دریای قلبت چگونه می تپد ؟ دانی که نامت درمیان همزبانانت گشته بلند ؟ از تو آموختم که تاریخ بنویسم و خواهم نوشت شکوه سرودن و پرواز بلندت را هرچند « کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران». گرچه امروز بی پناهی، اما محصل هایت گوه روشن اند بر پایداری سایه ات . تو استادی و به کلاس درس بازآ .
امروز سارقان حرفه ای آرای مردم آیت الله محمد یزدی را به میدان فرستاده ودست به یک ضد حمله برعلیه مردمی زدند که برای نشان دادن عزم جزم خود برای دفاع ازآرای به سرقت رفته خویش، دیروز جمعه، قلب تهران را برای ساعتها در ابعاد میلیونی ازآن خود ساختند. آیت الله یزدی امروز در مصاحبه خویش فرمودند که آقای خامنه ای نماینده خدا بر روی زمین بوده وآرای مردم محلی از اعراب در امارت ایران اسلامی به رهبری آقای خامنه ای ندارد.
سايت ضدانقلابي ايران گلوبال دراين باره مي نويسد: پس از 30 سال اختلاف و پراكندگي اپوزيسيون در برابر حكومت اسلامي به روزگاري رسيده ايم كه عاليجناب سرخپوش ها به قهرمانان بخشي از نيروهاي سياسي سابق و كمونيست و سكولار و لائيك تبديل شده است. روزهائي را بخاطر مي آورم كه چگونه روشنفكران كتاب عاليجناب سرخپوش را دست به دست مي كردند
اگر بپذیریم که شوک اجتماعی حاصل از تقلب انتخاباتی و سرخوردگی عمومیِ خیل انبوه امید باختگان، محمل و مجرایی شد که بغض های کهن انباشته شده از سه دهه جورِ استبداد به صورت خشم همگانی سر باز کند، درک این موضوع دشوار نیست که فاز و محتوای این اعتراضات با توجه به شرایط و تکانه ی درونی آن و نیز واکنش های سرکوبگرانه ی حکومت به سرعت تحول یافته و هنوز هم در حال تحول است تا به سمت جنبشی تمام عیار علیه بنیادهای سلطه حرکت کند؛ به ویژه آنکه حقانیت و مظلومیت این جنبش در تقابل با دغلکاری و ددمنشیِ حاکمانِ تکیه زده
رهبر این انقلاب مردم هستند. این آنها هستند که سخن‌گویانشان را وادار به گفتن می‌کنند. خامنه‌ای و احمدی‌نژاد بزرگترین اشتباهشان را پیش از انتخابات مرتکب شدند: آنچه که ما خارج‌نشینان نتوانستیم ببینیمش: آنها اجازه دادند سه ماه، هر روز جوانان دست و روشان را سبز کنند و پرچم سبز بردارند و مچ‌بندها و نوارهای شیک سبز به دست و بالشان ببندند و بروند به دست‌افشانی و شعاردهی و بازی کلاغ‌پر..... محمودپر....... آنها یکدیگر را یافتند و مزۀ ازادی را هم چشیدند