رفتن به محتوای اصلی

کارشناش شکنجه اولین بار رازی را افشا کرد که در آن زمان کسی نمیتوانست باور کند که این طرح او ، نتنها منجر به قتل عام هزاران ایرانی خواهد شد بلکه دنیا هم دیگر آن دنیای سابق نخواهد بود طرح او با خونسردی تمام در چندین جمله ی ساده چنین بیان شد : « از تضاد شرق و غرب استفاده کرده چپ را که مزاحم اهداف ماست منهدم کرده تا ثبات درونی جامعه را تضمین کنیم و آنگاه غرب را که سوداگر است با پول سرگرم کرده و در هر شهر اروپا ، مسجدی بنا خواهد شد که مناره های بلندش سر آغاز نابودی غرب را بشارت خواهند داد .»
برنامه ویژه نوروزی در اتاق فرهنگ گفتگو با حضور آقای مرتضی نگاهی که در باره آئین شرابخواری در نزد ایرانیان صحبت خواهندکرد و همچنین یک برنامه کمدی هم توسط یکی از هنرمندان بطور زنده پخش خواهد شد و.....
بهتر است به نقد گذشته بنشینیم تا این که احساس سرافکندگی کنیم. خود این احساس حاکی از عدم نقد است. نقد گذشته ربطی به سرافکندگی ندارد. سرافکنده شدن یعنی نقد نکردن. یعنی در پشت همان مفاهیم اخلاقی پنهان شدن که گویا باور دارید از سیطره آنان بیرون آمدید. ادامه تفکر خیر/شرّ است.
امروز اگر دانشجویی به مدت یک ماه در زندان می ماند ؛ از جرج بوش تا اتحادیه اروپا و صد ها سارمان حقوق بشری و غیره از زندانی دفاع می کنند در حالی در ان سالهای اول انقلاب ؛ دانشجوی چپ؛ مجاهد و پیشگامی را زنده زنده اتش می زدند
انسان‌هایی که تا دیروز خود را سرافراز می‌پنداشتند و تمام موجودیت خود را در راه آرمان خود و مردم خود نثار کرده بودند، به راحتی در عرض چند روز و حتی چند ساعت خلاف آن را بیان می‌کنند و اگر امثال کارشناس زیرزمین نبودند امکان این تحول آنی و سریع می‌توانست باشد؟ خود کارشناس قبول می‌کند که چنین چیزی امکان نداشت و اگر هم چنین چیزی رخ می‌داد بی شک به زمان بسیار زیادی احتیاج بود..
وقتی صحبت از اپوزسیون میشود افرادی با نظرهای خود که مسلما نظر گروهی میتواند باشد , صرف نظر از موضوع اصلی روی مسئله ای پا فشاری میکنند که عامل اصلی بی اعتمادی مردم , عدم شکل گیری و سازمان یافتن اپوزسیون میشود . دوستان عزیز اپوزسیون مجموعه ای است از کسانی که در قالب تشکیلات ضمن داشتن نظر و عقیده مستقل خود توان ( تاکید روی کلمه توان میکنم ) تحمل عقیده مخالف را دارند و حاضر به شنیدن حرفها و حل اختلافات از راه گفتگو هستند .
خیلی راحت به انتخاب جدید خود از نظر تئوری، چنین سر و سامان داد :« حیوان تغییر ناپذیر است، حیوان هم باقی خواهد ماند و خطری هم از ناحیه حیوانات، متوجه او و جمع او نخواهد بود و تلاش او در تغییر حیوانات هم بی‌معنی است. بنابراین این انسانها هستند که می‌توانند خطرناک باشند. این انسانها هستند که باید مراقب‌شان بود و اگر خواستند تهدیدی برای او و انقلاب که هر دو یکی هستند، باشند، آنوقت باید آنها را عوض کرد و آنانی هم که نمی‌خواهند عوض شوند..
این "روشنفکران پیامبرصفت" و شاگردان شان از طریق حجره «نیلگون" با انکار یا کتمان نظریات دیگران، - که خود جای سئوال است که چرا این «حجره" در سایت زمانه سرقفلی دارد- نه تنها از امکانات موجود بهره می برند بلکه تلاش می کنند از طریق روابط محفلی و مراد/مریدی تریبون رادیو زمانه را در انحصار خود نگاه دارند. خوشخالم که شما به این نگاه از روزن نقد پرداخته اید و حال باید به انتظار نشست و دید که آیا جدلی در خواهد گرفت یا باز سیاست مسکوت نهادن و انکار کردن ادامه پیدا می کند
در آخر هم با صدای بلند که همه آنرا بشنوند گفت : "من بقدر ی برای خدا و امت او کار انجام دادم که اگر گناهی هم بکنم این گناهان بخشیده می‌شوند." و حاجی حقیقتاً به این حرف خود اعتقاد داشت و وقتی پیش خود اینکارها را مرور میکرد و میدید خود او، پول او، اسبهای او، و قطعه زمینی که برای ساختن مسجد وقف کرده و بعد گرانترین واعظ و نوحه‌خوان را از جاهای دور پیدا کرده و به استخدام این مسجد درآورده است، خشم او از این مردم بیشتر میشد و گناهی هم اگر بود آنرا در مقابل اینهمه خدمات ناچیز میدانست و...
بعد از ظهر که از جلوی استانداری در تبریز رد می شدم با تجمعی تقریبا 200 نفری از مردم ملکان مواجه شدم که در اعتراض به تقلب در انتخابات جمع شده بودند که آخرش هم با دخالت مامورین متفرق شدند.....
اینکه شما را به پان ترکیست متهم میکنند تعحب نکنید ، جامعه ما به آسانترین متد اندیشیدن پناه برده است سیاه دیدن ، سطحی دیدن ،متهم کردن و دشمن پیدا کردن از خصوصیات ذاتی ما شده است . هزاران هراز انسان را که چون ما بودند با همین اتهام ، نابود کرده اند و تنها با اتهام واهی ملحد ، ضد انقلاب ، جاسوس و مرتد و غیره .
منتها شرور هم میدانست چگونه دیگران را تحت فرمان خود داشته باشد. با پولی که همیشه در جیب او فراوان بود، بذل و بخشش کرده و دیگران را بدنبال خود میکشید و اگر این نقل و نبات خریدنها اثر خود را نداشت، از حربه تهدید و ضرب و شتم دیگران استفاده میکرد. ضرب و شتم دیگران از سرگرمیهای اصلی او بود و با پنجه‌بکسی که همیشه آنرا همراه داشت، ارعاب را به نحو احسن اجرا میکرد و کوچکترین ترسی هم از کسی نداشت و حتی اگر کسی هم از او قوی‌تر بود اول در سایه همین پنجه‌بکس و بعد در سایه قدرت پدرش که...