رفتن به محتوای اصلی

اتاق فرهنگ گفتگو در نظر دارد بار دیگر در باره مسایل قومی _ ملی در ایران را به بحث صاحب نظران بگذارد از این رو ما از همه نخبگان در این خصوص می خواهیم از طریق سایت ایران گلوبال با ما تماس گرفته تا بتوانیم این سلسله گفتگو ها را سازمان دهیم . سعی ما براین خواهد بود که در هر جلسه ای دو سخنران با دو دیدگاه متفاوت را دعوت کنیم.صدای سخنرانان ضبط شده و در سایت ایران گلوبال ارشیو خواهد شد
در مورد دین، که البته نوع پست تر اش مذهب است و به نظر من تفکیک مذهب از دین را باید در دگماتیسم و فقهی بودن اولی و عاری از دگم و غیر فقهی بودن دومی دانست، تجلی گاه برخورد آدمی با مرگ است. تا زمانی که مرگ هست، دین هم هست. هابرماس از مرگ، به مثابه ی "اندرشکستن امر برون-روزمره در امر روزمره" سخن می گوید
فروغ نکته ی پر معنایی را اشاره می کند هنگامی که می گوید اگر مرگ نبود دستان ما به دنبال چیزی دیگر می گشت، که در حقیقت، می گوید اگر خدا نبود، می بایست اختراع می شد.
گربه می‌‌‌توانست با ضربات سهمگین خود، گنجشک را بی‌جان ساخته و حتی با چنگال خود زنده زنده او را دریده و خود را سیراب سازد ولی چنین نشد. گربه برخلاف آن‌‌چه که باور قربانی بود شکار خود را نه کشت و نه لت‌‌‌وپار کرد. بلکه در کمال ناباوری شروع به زجرکش کردن جوجه گنجشک کرد. گربه هربار با پنجه‌های خود ضربه‌‌ای به طعمه خود وارد می‌‌ساخت و او را به جایی پرت می‌کرد و دوباره به سوی طعمه خود خیز سریع برمی‌داشت و در این فاصله، جوجه گنجشک که تعادل خود را به‌خاطر ضربات پنجه گربه از دست داده بود...
جالب اینجاست که در رادیو زمانه و نگاه مسئولان خوب و مدرن این سایت همین نگرش نارسیستی و هیستریک « خودی خوب» و «غیر خطرناک» نیز متاسفانه هنوز وجود دارد، باوجود تمامی قدرت‌های مدرن ایشان و قدرت‌های مدرن رادیو زمانه. حاصل نیز این است که به چنین مقالاتی با این همه خطا در محتوا و حتی مشکلات فراوان در شکل، مانند توضیحات فراوان اضافی و بی‌مورد در باب نظرات ....
مقاله ای که می خوانید، خلاصه شده مقاله بلندی است که چندسال پیش در سایتهای آذربایجانی منتشر کردم. در این مقاله پیشنهادات مفصلی برای ساده نویسی در زبان ترکی آذربایجانی ارائه شده و راهکارهایی برای آموزش زبان مادری از طریق رسانه های بخش خصوصی آذربایجان ارائه شده بود...
آری، درست است، سهم ِ شما، بالا رفتن از نردبان ِ پادشاهی بوده است، اما چه بسا تن در زدن و بالا نرفتن از آن نردبانی که ایزدان در برابر ِ شما بر اش افراشته اند، نه تنها شما، که همه ی ِ ما را وابدارد از همه ی ِ پله های ِ متروک ِ جهان، پست و واپس ترین شان را نیز پس ِ پشت نهیم و در چیزی در ژرفنای ِ پوسیدگی و غربت واصل گردیم.
درحالی‌که جای چنین انسان‌‌هایی نه در درون جامعه بلکه ایزوله شدن و مداوا شدن در حاشیه جامعه بود و آنان حتی می‌توانستند بیمارگونه به حیات خود ادامه بدهند، نه این‌‌که داعیه هدایت جامعه را داشته باشند. اصرار بیمارگونه این اشخاص و رهبران آنها به جامعه که مسیر آنان حقیقت مطلق است از هر فاجعه‌ای بدتر بود. و این‌گونه است که می‌‌شود تصویر روشنی ساخت که قربانی و دیگر قربانیان با چه هیولای وحشتناکی روبرو هستند.
در جواب "نهضت آزادی ایران " باید گفت که مصدق پیش کشتان آقایان ، آیا در میان نامزدهای به اصطلاح اصلاح طلبان حتی کسی مانند بازرگان را سراغ دارند که وقتی در مجلس شورای اسلامی یکی از زنان سرتا پا سیاه پوش که فقط یک چشمش از زیر حجاب اسلامی پیدا بود در دفاع از خط امام شروع کرد به بد زبانی و برچسب زدن به بازرگان و بازرگان در آخر جوابش را فقط دریک جمله داد
به مناسبت ارج گذاشتن به مشارکتِ هدفمند شنودگان در این جلسه و تلاش در پاسخگویی به موازین و اهدافِ جدی سایت ایران گلوبال به متونِ پایه ای در عرصه های ضروری، از جمله حلّ مسئلهء قومی ملّی، در نوشتهء کوتاهِ زیر بر چند نکتهء مهّم دیدگاهِ آقاي بهزاد کریمی به عنوان نمادی برجسته در مورد مسائل ملّی- قومی نگاهی شتابان می اندازیم:
بنابراین مجازات دختر خاله خود را ، نه تسویه حساب شخصی بلکه مجازات و اجرای فرمان خداوندی قلمداد میکرد به این ترتیب خود را عاری از هرگونه جنایتی دانسته و اعمال خود را تنها بعنوان مجری دستورات توجیه میکرد تا اگر روزی و روزگاری چیزی تحت عنوان عذاب وجدان گریبان او را گرفت به مانند تمام جنایتکاران دنیا خود را بری از جنایت دانسته و خود را مامور و معذور اعلام کرده و خود را بدین ترتیب از دست هرچه شرف ، وجدان و غیره باشد خلاص کند و وقتی هم پای حسابدهی جنایت شان فرا رسد باز...