رفتن به محتوای اصلی

یکی از دستاوردهای جریانات منتقد وضع موجود در این دوره از انتخابات شکل گیری گفتمان مطالبه محوری و نقد همزمان دو مکانیسم انتخاباتی عدم شرکت بدون استفاده از فرآیند و فضای انتخاباتی و مشارکت بدون قید و شرط است. از نظر ما دوره حمایت بی قید و شرط و اعلام وفاداری و بیعت انتخاباتی با کاندیداها سپری شده. متاسفانه نتیجه حاکمیت حمایت بی قید و شرط در میان برخی از اصلاح طلبان نه تنها شهروند مشارکت جو و متعهد و مسوول نیست بلکه نتیجه چنین رویکردی به نوعی به حامی پروری و ارادت ورزی منتهی می شود.
سال 2010 سالی است که شورای حقوق بشر سازمان ملل قصد دارد تا در چارچوب برنامه (UPR) به بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران بپردازد، از این رو فعالان حقوق بشر باید با استفاده از این فرصت ضمن تلاش برای معرفی این حق به جامعه و رسمیت بخشیدن به آن از این ابزار در جهت تعمیق آگاهی های حقوق بشری جامعه ایرانی بکوشند.
اما چند روز پیش مطلبی در رسانه های داخلی منتشر شد مبنی بر اینکه در ایران عدالت محور 2 هزار مدرسه دولتی شهریه دریافت می کنند ! و این 2 هزار مدرسه نیز در زمره مدارسی هستند که به عنوان مدارس خوب دولتی می باشند و به شکل هئیت امنایی اداره شده و از والدین مدارس شهریه دریافت می کنندو این در حالی است که ماده اصلاحیه 11 مجلس به صراحت بر عدم دریافت پول وشهریه از مدارس دولتی تاکید می کند.
...اما ان یکی به دلیل این که از امریکا امده و دارای چند وکیل سرشناس است و همه ی دول و رسانه ها را در اختیار دارد حق دارد -که البته حق دارد و این جا فقط بحث در مورد رفتار دو گانه ی رژیم اسلامی است -تا هر روز با هر رسانه ای حرف بزند تا مثلا شما اثبات کنید که بسیار دموکرات و بشر دوست هستید؟
میرحسین موسوی بعد از بارها فرار از پاسخ دادن به سوال منتقدان که از او در مورد سکوتش در رابطه با اعدام 4 هزار زندانی سیاسی در زمان نخست وزیری می پرسیدند ، سرانجام هفته گذشته در جمع دانشجویان دانشگاه کرمان به سوالی در این مورد پاسخ گفت. البته تنها محتوایی که پاسخ میرحسین دارد این مضمون است که به من ربطی ندارد و این چیزها را از من نپرسید. میرحسین موسوی در کرمان می گوید: «گفته می‌شود در زمانی که آن اعدام‌ها صورت گرفت من نخست‌وزیر کشور بودم و کاری نکردم!
طرح انتخاباتي احمدي نژاد در روستاها -- در حاليکه درست يک ماه و يک روز ديگر به برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري دهم مانده، دولت احمدي‌نژاد همچنان از برنامه‌هاي جديدي براي توزيع پول بين اقشار مختلف مردم پرده‌برداري مي‌کند. آخرين نمونه از اين دست، اعلام توزيع ناگهاني 400 ميليارد تومان بين حدود 5 ميليون روستايي است که به هرکدام از آنها قرار است تحت عنوان دومين مرحله سود سهام عدالت 80 هزار تومان پرداخت شود.
آيا شايسته‌ نيست پارامترهاي ظريفتر و بيشتري را وارد معادله‌ و پاسخ به‌ پرسش شرکت يا تحريم نمود، تا شايد انسداد سياسي و دور باطل کنوني ـ حاصل نظام بسته‌ي حاکم ـ شکسته‌ شود؟ نقطه‌ عزيمت ما بايد همين دغدغه‌هاي مردم باشد و نه‌ صرفا ايده‌آلهاي زيبا. و اين در مورد پديده‌ي انتخابات در جمهوري اسلامي نيز صادق است. ما بايد بين ايده‌آليسم (آرمانخواهي) و پراگماتيسم (عمل‌گرايي) تناسبي معقول ايجاد کنيم.
دليل دوم اينكه نظام اداري و مديريتي كشور بسيار تمركزگراست و كمتر استقلالي را براي مناطق مي‌گذارد. برخلاف ‏كشورهاي پيشرفته يا حتي كشورهايي مثل پاكستان و هند كه نوعي فدراليسم را در آن شاهديم و مناطق مي‌توانند ‏مطالبات منطقه‌اي خود را از خلال انتخابات منطقه‌اي پيگيري كنند، در ايران همه امور و سياست‌ها به دولت مركزي ‏ختم مي‌شود. بنابراين به علت تفاوت‌هاي شديد ميان مناطق، مطالبات منطقه‌اي آنها متمايز از هم هست، همچنين...
آنان كه در ايران به دنبال خصوصي‌سازي هستند، بايد بدانند كه بدون شكست انحصار اقتصادي، هرگونه ‏خصوصي‌سازي تبديل به مخصوصي‌سازي مي‌شود. البته به باور من شكست انحصار اقتصادي حتي از افشاي ‏قتل‌هاي زنجيره‌اي بسيار پرهزينه‌تر است.
سرنوشت ملت ایران، در تجزیه و تحلیل نهائی، نه توسط آقای اوباما تعیین خواهد شد و نه آقای خامنه‌ای. آقای اوباما همانند اسلاف خود، اگر خیلی جربزه داشته باشد، شاید بتواند به اوضاع کشور خودش سر و سامانی بدهد. دوران و زمانی که قدرتهای بزرگ قادر به تعیین سرنوشت مردم دیگر ممالک بودند سالهاست به‌پایان رسیده است.