میرحسین موسوی بعد از بارها فرار از پاسخ دادن به سوال منتقدان که از او در مورد سکوتش در رابطه با اعدام 4 هزار زندانی سیاسی در زمان نخست وزیری می پرسیدند ، سرانجام هفته گذشته در جمع دانشجویان دانشگاه کرمان به سوالی در این مورد پاسخ گفت. البته تنها محتوایی که پاسخ میرحسین دارد این مضمون است که به من ربطی ندارد و این چیزها را از من نپرسید. میرحسین موسوی در کرمان می گوید: «گفته میشود در زمانی که آن اعدامها صورت گرفت من نخستوزیر کشور بودم و کاری نکردم!
طرح انتخاباتي احمدي نژاد در روستاها -- در حاليکه درست يک ماه و يک روز ديگر به برگزاري انتخابات رياستجمهوري دهم مانده، دولت احمدينژاد همچنان از برنامههاي جديدي براي توزيع پول بين اقشار مختلف مردم پردهبرداري ميکند. آخرين نمونه از اين دست، اعلام توزيع ناگهاني 400 ميليارد تومان بين حدود 5 ميليون روستايي است که به هرکدام از آنها قرار است تحت عنوان دومين مرحله سود سهام عدالت 80 هزار تومان پرداخت شود.
آيا شايسته نيست پارامترهاي ظريفتر و بيشتري را وارد معادله و پاسخ به پرسش شرکت يا تحريم نمود، تا شايد انسداد سياسي و دور باطل کنوني ـ حاصل نظام بستهي حاکم ـ شکسته شود؟ نقطه عزيمت ما بايد همين دغدغههاي مردم باشد و نه صرفا ايدهآلهاي زيبا. و اين در مورد پديدهي انتخابات در جمهوري اسلامي نيز صادق است. ما بايد بين ايدهآليسم (آرمانخواهي) و پراگماتيسم (عملگرايي) تناسبي معقول ايجاد کنيم.
دليل دوم اينكه نظام اداري و مديريتي كشور بسيار تمركزگراست و كمتر استقلالي را براي مناطق ميگذارد. برخلاف كشورهاي پيشرفته يا حتي كشورهايي مثل پاكستان و هند كه نوعي فدراليسم را در آن شاهديم و مناطق ميتوانند مطالبات منطقهاي خود را از خلال انتخابات منطقهاي پيگيري كنند، در ايران همه امور و سياستها به دولت مركزي ختم ميشود. بنابراين به علت تفاوتهاي شديد ميان مناطق، مطالبات منطقهاي آنها متمايز از هم هست، همچنين...
آنان كه در ايران به دنبال خصوصيسازي هستند، بايد بدانند كه بدون شكست انحصار اقتصادي، هرگونه خصوصيسازي تبديل به مخصوصيسازي ميشود. البته به باور من شكست انحصار اقتصادي حتي از افشاي قتلهاي زنجيرهاي بسيار پرهزينهتر است.
سرنوشت ملت ایران، در تجزیه و تحلیل نهائی، نه توسط آقای اوباما تعیین خواهد شد و نه آقای خامنهای. آقای اوباما همانند اسلاف خود، اگر خیلی جربزه داشته باشد، شاید بتواند به اوضاع کشور خودش سر و سامانی بدهد. دوران و زمانی که قدرتهای بزرگ قادر به تعیین سرنوشت مردم دیگر ممالک بودند سالهاست بهپایان رسیده است.
انتخابات ریاست جمهوری به صورت چیزی شبیه خیمه شب بازی در آمده است؛ به این معنی که همه این نامزدها که پیشینه های شناخته شده ای در نظام جمهوری اسلامی داشته اند، اکنون چهره های خود را عوض کرده اند تا بتوانند نظر رای دهندگان را جلب کنند.
به جز دبی، افغانستان، پاکستان و هندو ستان نیز از جمله کشورهایی هستند که به تجارت دختران ایرانی می پردازند. در یکی از گزارش هایی که به موضوع قاچاق زنان در ایران پرداخته، آمده است: یکی از دلایل فرار دختران ایرانی و گرفتار شدن در چنین باند های فقر مالی توام با فقر فرهنگی است
بعقیده من بلوچیها را میتوان به قطره های دریا تشبیه کرد. قطره ها همه یکجا جمع میشوند . دریا رنگ آبی خاصی دارد. این رنگ علامت فداکاری, ازخود گذشتگی, صداقت عمل, خرد, دانش, ابدیت, جاودانگی, ایثار مهرومحبت, شیفتگی, ایمان, پارسائی, آرامش وآزاد اندیشی است. درواقع با شناخت بلوچیها پی خواهید برد که صفات ذکرشده خاص آنهاست. رنگ آبی درعین زیبا بودن نیزغمگین دیده واحساس میشود. بلوچیها بطور ممتد مورد حمله وهجوم همسایگان وبیگانگان قرار گرفته اند. آنها متحمل ظلم وتعدی بسیار شده اند.
تجمع اول ماه مه امسال در پارك لاله تهران، به صحنه آشكار وحشیگری و آزادی كشی جمهوری اسلامی تبدیل شد. پیش از آنكه تجمع صدها زن و مرد كارگر و روشنفكری كه به قصد برگزاری مراسم روز جهانی كارگر به پارك لاله آمده بودند، شكل و نظم بگیرد، حمله تعداد بیشماری از نیروهای انتظامی و لباس شخصی ها آغاز شد. بیش از 150 نفر از تجمع كنندگان با ضرب و شتم و توهین، دستگیر شدند. از این افراد فقط تعداد اندكی آزاد شده اند و برای آزادی بقیه، وثیقه های سنگین تعیین كرده اند.