رفتن به محتوای اصلی

آن تفكرى كه در شورش ارتجاعى 15 خرداد در مقابله با اصلاحات شاه به بهانه اين كه از بالاست؛ در كنار خمينى ايستاد و آن را قيام خواند و سپس در بهمن 57 به دنبال انقلابى كه از سوى عقب مانده ترين لايه هاى اجتماعى رهبرى مى شد، افتاد و آن را” شكوهمند“ و” خلقى“ ناميد و در ادامه آن، خط امام (ضدامپرياليستى ـ خلقى) را ساخت. در 2 خرداد 76 به دنبال خاتمى و اصلاح طلبان دينى افتاد و از دكترين دمكراسى ”دينى“ حمايت كرد.
بنابراین، دوستان فقط یک آلرژی را نبینند. با وجود ِ همه ی ِ این آلرژی ها، هواداران ِ پادشاهی بزرگترین مخرج ِ مشترک را در ایران دارند: راز ِ آشکاری که در مورد ِ فاش نکردن اش به همرائی رسیده ایم. امری که باید بر آن نقطه ی ِ پایانی گذارد و از این هژمونی، که ما نام ِ آن را «هژمونی ِ تاج» می گذاریم، و امکانات اش برای ِ تاسیس ِ آزادی و حکومت ِ قانون، به روشنی سخن گفت.
متاسفانه برخی از ماها نه اصلا با جامعه ایران ساسانی آشنایی داریم، نه با جامعه مصر باستان و غیره و نه با جامعه ایلامی و نه.... و از تمامی جامعهها، جامعه سنتی ازدواجی اعراب را گرفتید و میخواهید بگویید چون چنین طرز و تفکری با جامعه مدرن این صدسال نمسیازد ، پس هزار و چهارصد سال تمدن ایرانی-اسلامی با نکات درخشانش را به سطل آشغال بریزیم، و یک آیین بیپیشینه تاریخی مانند «زردشتی نوین" و یا «زنخدایی" و «سیمرغی" و غیره.. بسازیم. نه عزیزم، من نمیتوانم منطق الطیر عطار و پنج گنج نظامی و...
_ اما موضوع جالب این است که در هیچ یک از سایتهای خبری و روزنامه های ترک کوچکترین خبر و اشاره ای به دستگیری امیرفرشاد ابراهیمی نشده است. .
_ کسانی که یک اتفاق سیاسی را که پلیش امنیتی ترکیه آن را رو کرد می خواهند به یک دشمنی ترکیه با امیرفرشاد ابراهیمی نزول دهند، حالا باید جواب بدهند. امیر فرشاد ابراهیمی از کجا نام کامل آن مأمور سفارت ایران را در ترکیه می داند؟ پلیس ترکیه که ظاهرا او را کتک زده نمی تواند به او نام مأمور سفارت را بگوید.
در پرتو سیاست های فرقه گرایانه و میراث خواری از"خون شهدا" بوده است که نیروهای مخالف جمهوری اسلامی تا کنون نتوانسته اند جنایات این رژیم را که در مقوله ی "نسل کُشی" و "جنایت علیه بشریت" می گنجد در سطح جهانی و مجامع بین المللی مطرح نمایند
بحران همه جانبه در جامعه روزافزون است . بحران اقتصادی به گسترش بحران اجتماعی ، بیکاری وناملایمات دیگر می انجامد ، در این میان تنش بین ملل و اقوام ساکن در گستره ایران رو به افزایش است، تعطیلی مطبوعات، زندانی کردن فعالان کارگری و دانشجویی، فشار بر جامعه زنان و استادان دانشگاه چاره ساز نیست، نگاهی دیگر به نمایش انتخابات و پیآمد های آن
ميان روشنفکران ما مد شده که تا به پرسش سختی بر می خورند که آن را نمی فهمند فورا" می گويند پس بايد از نو و از صفر شروع کنيم. اين سخنان حاوی هيچ اطلاعات به درد بخور و يا دانش ره گشائی نمی باشند. ذره ای راه حل در آن نهفته نيست. شعار توخالی است. در عوض اين حرفهای پوک بايد به بينيم چه کار درستی تا کنون کرده ايم آنرا گسترش دهيم و چه کار غلطی کرده ايم از آن اجتناب کنيم
اگر قبول کنيم که قصد نداريم که برای آنهائی که نسبت به خانواده پهلوی آلرژی پيدا کرده اند نسخه پيجی کنيم.
من در این سلسله مقاله ها به برسی پروسه ی سوم تکامل و رشد ناسیونالیسم که خود موج سوم از رشد حرکتهای ناسیونالیستی هست خواهم پرداخت. موج اول پروسه ی فرم گرفتن هویت های جمعی که توسط دولت ها و الیت جوامع اروپائی هدایت می شد با تشکیل دولت های ملی در اروپا تکامل یافت. موج دوم ناسیونالیسم بین دو جنگ جهانی شکل گرفت و بعد از جنگ جهانی با آزادی کشور های زیر استعمار تداوم پیدا کرد حاصل آن آزادی نسبی سیاسی دولت های افریقائی، هندوستان، پاکستان و... بهمراه داشت و موج سوم ناسیونالیسم قومی...
چیزی نباید گم شود و نامی نباید مخفی بماند مثلا حسین ؛ نیما ؛ غلام ؛ نقی باید مشخصات داشته باشند و انها را مخفی و چشم بسته نگه ندار !
در ضمن با دیدگاهی که می خواهد گذشته را تقدیس کنه مخالفم چرا که تقدس کارش مانع تراشی است چند وقت پیش ایران گلوبال از مریم فیروز نوشت؛ ادم های عقده ای ایراد گرفته بودند که چرا بایستی از او چیزی در سایت بیاد ؛ در حالی که ملتی ؛ معنی و مفهوم موزه و تاریخ را نداند؛ محکوم به تکرار فاجعه است
این مقاله دو و نیم سالی پیش یکی دو جا به نام نوید کیوان چاپ شد. لازم بود در آن چند اصلاح صورت گیرد و لازم دیدم دوستانی که سلسله
بحث
های نتایج وارو را دنبال کرده
اند آن را در دسترس داشته باشند. چرا که این مقاله نگاهی
ست کلی در پرتو همان درک و دید به فاجعه
ای که در جهان اسلام رخ داده است و در حال گسترش است. می
دانم که بسیار فشرده است؛ خواهم کوشید در ادامة بحث در مقاله
های دیگر به تک
تک سازمایه
های نظری این مقاله بسیط
تر بپردازم.