به اینطور آدمها نباید اطمینان کرد. از همین حالا خودشو کسی احساس میکنه وقتی بقدرت رسید از خمینی بد تر میشه. تنها راه نجات همبستگی مردم و بدور انداختن این رژیم است در آن حالت قوای خارجی و قدرتهای خارجی نمیتوانند خودشون رو قاطی کنند. من این رو قبول ندارم اون رو قبول ندارم اشتباه است.جناه چپ و راست نداره همه باید دست بدست بدهند و ایران رو آزاد کنند. نیروهای طرفدارغرب و شرق و میانه همگی باید آزاد باشند عقاید خودشونو بیان کنند و مردم تصمیم گیرنده هستند. شاید مرم بخواهند دوباره کشور رو اسلامی داشته باشند این رو فرض میکنیم در این صورت حرف حرف مردم است. ما کی هستیم که بجای مردم تضمیم بگیریم این خوبه اون بده! اگر دیکتاتور میخواهیم الآن داریم و در گذشته هم داشتیم.اول باید آزادی رو یاد بگیریم. اشکال ایران این است که کسی بدرستی آزادی رو نمیتونه تعریف کنه.آزاد بودن عقاید من دلیل ممنوع بودن عقاید دیگری؟
این اشتباه رو کردیم و گوش به حرفهای مرد خدا خمینی دادیم این شد نتیجه. از غربیها لااقل معنای آزادی و حقوق مدنی رو یاد بگیریم.نگویید آزادی غربی نمیخواهیم آزادی غربی شرقی اسلامی ایرانی نمیشناسد.مرص آن را باید تعیین کرد و بس. تا کی دنباله رو دیکتاتورها باشیم و بنده این و آن؟ حق حق همه است هر کس باید بتواند از عقاید خودش دفاع کند و برای آن بکوشد بدون ترس و محدودیت. زنده باد آزادی.
من باتمام احترامیکه به تک تک مبارزین ملی مخصوصآ آذربایجانی های عزیز دارم،با خواندن مطالب شما بسیارمتاسف شدم زیرا منم منم کردن و نوشتن چندمقاله دردنیای مجازی وراه اندازی چندسایت اینترنتی!!!،این دوستان که مجموع گنگره شان شایدبزوربه ده نفربرسد،دکان دیگری رابازنمودندکه واقعآخصیصه ذاتی روشنفکری است وبامردم کاری ندارد!تمام اختلافات شما بادوستان سابق ازجمله مثلا با شخص بسیارمحترم آقای هدایت سلطان زاده برسرچیست؟شما میتوانستیداگراختلاف اساسی هم بود باگفت وشنودحل کنید.دروغهای تماس بادیگران راکسی خریدارنیست.بقولذ خمینی که به بریده هاازخودمیگفت *به آغوش اسلام بازگردید.*!!!شماهم باانتقادازخودبجای سابقتان برگردید تا موردنفرین مبارزین واقعی آذربایجانی قرارنگیریدهنوزدیرنشده!!!
متسفانه یاخوشبختانه دربین شماها کسی باسابقه سیاسی ،سخنگو ویاحتی شخصی دارای جایگاه علمی بالاومعروفی درجنبش
ملی وجودندارد.
مديريت محترم سايت ايران گلوبال ضمن اعتراض خود نسبت به انتشار چنين فايل هاي مستهجن كه به اعتبار سايت نيز لطمه اي خواهد زد و لذا با عنايت به اينكه تصوير و نام اينجانب نيز به عنوان يكي از نويسندگان در سايت منعكس است مراتب جهت عمومي خوانندگان محترم اعلام مي گردد . ليدا افشار
مردم متمدن تبریز زیرکتر از آن اند که در دام تفکرات افراتگرایانه شما بی افتند.من وارد این بحث که قدرت نظامی کدام ملت بیشتر است نمی شوم چون اعتقاد دارم قدرت های بین المللی اجازه نسلکشی دیگری را در منطقه نمی دهند (توجه شما را به تهدید مالکی از سوی آمریکا در صورت حمله به نیروهای کوردستان جلب می نمایم) . در مورد حق اظهار نظر درمورد رابطه جمهوری آذربایجان و ارمنستان باید اشاره کنم که ارمنستان بعنوان یکی از همسایگانی که رابطه خوبی با ملت کورد دارد بعنوان متحد کوردستان شناخته می شود و تحرکات الهام علیف به عنوان رقیب اقتصادی کوردستان از نظر صادرات نفت و گاز و آینده نحوه صادرات آن از طریق خاک کوردستان به اروپا کاملاً حق اظهار نظر و عمل در جهت منافع ملت کورد را داریم.
""" خاورمیانه و تداوم فرار شتابان از الگوی متحجر ایران و الگوی چپ شکست خورده """ چپ و دیدگاه چپی فرزند یتیم خاورمیانه است.ایدئولوژی چپ فرزند یتیم آفریقا نیز است، نگاهی به "" اریتره نفرین شده """ بکنید، در اروپا نیز با "" شکست پروژهٔ فرا ملی "" کسی دنبال چپ نیست، نگاهی به یونان بکنید که چگونه احزاب "" سوسیالیستی "" در پنجاه ساله گذشته این کشور را به خاک سیاه نشاندند. انگار چپ در "" بستر زمان "" نفرین شده، اصرار چپ بر تخریب تجربه و آگاهی فردی زمینه را برای "" انزوای خود خواسته "" چپ فراهم آورده، رفیق استالین سمبل انسانیت بود، گاندی درس انسانیت را از رفیق استالین آموخت.
""" چپ و ما """ آیا ارامنه در جلد چپ و ادبیات چپی سعی در خفه کردن صدای آزادی خوااهی آزربایجانی را دارند؟ متن این مقاله بیشتر به تیپ و گروه خونی رژیم ایران نیز میخورد که در جنگ آزربایجان با ارمنستان، طرف ارمنستان را گرفتند، چرا مواضع چپ همسو با مواضع رژیم ایران و ارمنستان است؟ ارامنه از هر دو ۲ کشور آزربایجان و ترکیه متنففرند، چپ نیز از آزربایجان و ترکیه متنفر است. رژیم ایران فعالین آزربایجانی را به بهانههای واهی "" پان ترکیست "" راهی زندان میکند، چپ نیز از همین عناوین و القاب در برخورد با فعالین آزربایجانی استفاده میکند. به این تخریبات ادامه دهید "" منافع ملی آزربایجان "" در رسوا شدن چپ نهفته است.
یکی از خانمهای شرکت کننده درین جلسه مدعی است که برای افشاگری هویت امپریالیستی این جلسه شرکت کرده! آیا چنین ادعایی صحیح است و علیه برگزاری جلسه در طول جلسه اعتراضی صورت گرفته؟
اقای موحدی منظور امید دانا شورشیان انقلاب سال 57 است نه تنها نسل جوان ایران انقلاب کنندگان سال 57 ایران را شورشی می خوانند بلکه جهان هم انقلابیون سال 57 را شورشی می خوانند علاوه بر آن خود انقلاب کننده های سال 57 هم خودشان را شورشی می دانند .
پس منظور این اقا یا دیگر بچه های نسل جدید اعتراض به این شورشی هاست حق هم دارند اعتراض کنند چون تنها عامل بدبختی شان همین شورشیان سال 57 بوده اند .
""" چه کسانی در منطقه در بازی شطرنج صادرات گاز برندهٔ میدان هستند؟ """ رژیم ایران در پخمگی اقتصادی نظیر ندارد، این رژیم با سیاست صادرات گاز مفت به اردن سعی داشت فضای این کشور را "" طرفدار اسد سوریه "" نگاه دارد که اردن با یک نه بزرگ سیلی محکمی به گوش پخمه اقتصادی زد. پوتین روسیه در این مدت با حمایت الکی از اسد سوریه هر دو کشور ایران و مالکی بدبخت عراق را در سوریه دنبال نخود سیاه فرستاده تا با "" متشنج و ناااا امن کردن این کشورها روسیه را "" امن "" نشان داده و با آگاهی به این واقعیت که اروپا دیگر مردهای بیش نیست قرارداد ۳۰ سی ساله صادرات گاز به ترکیه را امروز به امضاه برساند. پوتین همچنین از طریق ارمنستان به تروریستهای پ ک ک کمک دارویی رساند تا تروریستهای پ ک ک با انفجار لولههای گاز ایران و اقلیم کردستان عراق این منطقه را در صادرات گاز جنگی نشان داده و از اعتبار بیندازد.
آقای امید دانا لطفاً از توهین به کسانی که مثل شما فکر نمیکنند بپرهیزید؛ رضا پهلوی هم از این کار شما برائت کرد؛ ما به عقاید شما احترام میگذاریم ولی از توهین به ملت ایران اجتناب کنید و آنها را شورشی خطاب نکنید،ممنون
بیانیه احمد شهید در اسلو درباره وضعیت حقوق بشر در ایران.ضعیت وخیم اقلیتهای گوناگون در ایران
آقای شهید اظهار داشت: «من نسبت به نوع رفتار با اقلیتهای گوناگون در این کشور، که آماج اصلی سیاستهای سرکوبگرانه حکومت ایران هستند، ابراز نگرانی میکنم. این فقط اقلیتهای دینی که بهرسمیت شناخته نمیشوند، مانند بهائیان و یارسان [اهل حق] نیستند، بلکه گروههای بهرسیمت شناختهشدهای مانند جماعتهای دینی مسیحیان و جماعتهای معینی از مسلمانان سنی نیز هدف فشارهای فزاینده قرار دارند. من همچنین بهشدت نگران اقلیتهای قومی، ازجمله بلوچها، کردها، عربهای اهوازی، ترکمنها و مردم آذربایجانی هستم که محرومیتآنها، در کنار سرکوبهای سیاسی، با فشارهای زبانی و فرهنگی نیز توأم است
بیانیه احمد شهید در اسلو درباره وضعیت حقوق بشر در ایران
هسا نیوز: احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل پس از یک سفر ۱۲ روزه به آلمان، سوئد و نروژ و گفتوگو با شاهدان عینی و فعالان حقوق بشر، طی بیانیهای در اسلو به جنبههای گوناگون نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد.
گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور وضعیت حقوق بشر در ایران در یک کنفرانس مطبوعاتی در اسلو، پایتخت نروژبا قرائت بیانیهای نظر خود را درباره وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز کرد.
احمد شهید در آغاز بیانیهی خود از دولتهای آلمان، سوئد و نروژ قدردانی کرد و گفت که این سه کشور با تقاضای او برای اجرای “مأموریت فاکتیابی” در کشورهایشان بدون قیدوشرط موافقت کرده بودند. وی گفت که این مأموریت بسیار موفقیتآمیز بود و او توانسته است مجموعهی ارزشمندی از اطلاعات را طی مأموریت خود در برلین، استکهلم و اسلو گردآوری کند.
به گزارش شبکه سی ان ان، احمد شهید در کنفرانس مطبوعاتی خود در ۲۲ نوامبر (۲ آذر) در اسلو گفت: «در طول ۱۲ روز گذشته من با دهها فرد ایرانیتبار، فعال حقوق بشر، مقامات دولتی و کارشناسان آکادمیک ملاقات و گفتوگو کردم.»
وی از تمام کسانی که اطلاعات خود را، بهویژه کسانی که بهعنوان شاهد عینی دستاول، مشاهدات خود را در رابطه با وضعیت حقوق بشر در ایران در اختیار او گذاردند، تشکر کرد.
آقای شهید تأکید کرد که وی برای سنجش میزان اعتبار و باورمندی اظهارات شواهد، معیارهای سختگیرانهای در نظر گرفته است. بر پایهی این سنجهها، وی در این سفر به شهادتهای قابل باوری دست یافته است که تصویری بسیار نگرانکننده از وضعیت حقوق بشر در ایران را بازتاب میدهند.
افزایش نگرانکنندهی شمار اعدامها
احمد شهید گفت که شمار اعدامها در ایران به مرز هشدارآمیزی رسیده است که طی هفتهها و ماههای گذشته سرعتگرفتهاند. «بر اساس گزارشهای موثق، چنانکه خود دولت ایران نیز موردهای بسیاری را تأیید کرده، شمار اعدامها در دو هفتهی گذشته دستکم ۳۲ مورد ولی احتمال میرود که ۸۱ مورد بوده باشد.»
گزارشگر ویژه سازمان ملل گفت که بهرغم تقاضایهای مکرر جامعه بینالملل برای توقف اعدامها در ایران و ابراز نگرانی نسبت به تشکیل دادگاههای منصفانه علیه متهمان، فقط در ماه اکتبر سال جاری ۱۰ نفر، از جمله سعید صدیقی، اعدام شدهاند.
وی گفت: «افزایش اعدامها در ایران برای من بسیار هشداردهنده است، و من دولت ایران را یکبار دیگر فرامیخوانم به تعهدات بینالمللی خود در تضمین دادگاههای منصفانه و توقف مجازات اعدام پایبند بماند.»
وضعیت وخیم اقلیتهای گوناگون در ایران
آقای شهید اظهار داشت: «من نسبت به نوع رفتار با اقلیتهای گوناگون در این کشور، که آماج اصلی سیاستهای سرکوبگرانه حکومت ایران هستند، ابراز نگرانی میکنم. این فقط اقلیتهای دینی که بهرسمیت شناخته نمیشوند، مانند بهائیان و یارسان [اهل حق] نیستند، بلکه گروههای بهرسیمت شناختهشدهای مانند جماعتهای دینی مسیحیان و جماعتهای معینی از مسلمانان سنی نیز هدف فشارهای فزاینده قرار دارند. من همچنین بهشدت نگران اقلیتهای قومی، ازجمله بلوچها، کردها، عربهای اهوازی، ترکمنها و مردم آذربایجانی هستم که محرومیتآنها، در کنار سرکوبهای سیاسی، با فشارهای زبانی و فرهنگی نیز توأم است.»
بدترشدن وضعیت زنان در ایران
گزارشگر ویژه سازمان ملل در بیانیهی خود به معضلات زنان نیز پرداخت. وی گفت: «وضعیت زنان در ایران طی ماههای گذشته بدتر شده است، بهویژه از زمانی که سیاست آموزشی تفکیکی [تفکیک جنسیتی] به اجرا درآمده است، و فعالان حقوق زنان مورد آزار قرار میگیرند و گاه بهخاطر آزادی بیان، از جمله دفاع از حقوق زنان و یا حقوق آموزشی و اظهارات فرهنگی دستگیر میشوند.»
احمد شهید اشاره کرد که بر اساس یک لایحهی دولت جمهوری اسلامی که در مجلس این کشور در دست بررسی است، زنان زیر ۴۰ سال فقط با اجازه ولی و قیم خود موفق به دریافت گذرنامه خواهند شد.
آقای شهید افزود که وضعیت اقلیتهای جنسی (دگرباشان) نیز بسیار هشداردهنده است، زیرا دولت بر هر نوع رابطهای که با موافقت طرفین برقرار شده، نظارت شدید دارد.
فشار شدید دولت ایران بر فعالان حقوق بشر
احمد شهید در بخش دیگری از بیانیهای خود گفت: «دولت ایران به آزار، دستگیری و زندانیکردن مدافعان حقوق بشر، که گاه خود حقوقدان هستند، همچنان ادامه میدهد، و نگرانی جدی در مورد استقلال حقوقدانان و نیز استقلال قوه قضائیه برانگیخته است. در حالیکه من از آزادی کشیش یوسف ندرخانی در ماه سپتامبر خشنود گشتم، ولی تأسف خوردم که چند روز پس از آن مقامات ایران وکیلمدافع او، محمدعلی دادخواه را احضار کردند و او را به اتهامات واهی به زندان افکندند. خانم نسرین ستوده، دیگر حقوقدان و مدافع حقوق بشر هماکنون زندانی است که به دلیل رفتار مقامات با خانوادهاش در اعتصاب غذا به سر میبرد، و من بهشدت نگران وضعیت او هستم.»
آقای شهید با ابراز نگرانی نسبت به خبر مرگ وبلاگنویس ایرانی ستار بهشتی در زندان گفت که او به دلیل حق قانونی خود در آزادی بیان به زندان افتاده بود و به احتمال در اثر جراحات ناشی از شکنجه جان خود را از دست داده است.
گزارشگر ویژه سازمان ملل در این رابطه دولت جمهوری اسلامی را خطاب قرار داد و گفت: «من انتظار دارم که دولت ایران تحقیقاتی گسترده، بیطرفانه و شفاف در مورد علت مرگ وی صورت دهد و روش تحقیق و نتایج آن را علنی سازد، و هر فردی که در مرگ او دست داشته است را مجازات کرده و خسارت وارده به خانوادهی وی را به طور متناسب جبران کند.»
آقای شهید به دیگر قربانیان رویدادهای خونین پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ اشاره کرد. وی یکبار دیگر بر فراخوان گذشتهی خود تأکید کرد که مقامات ایران باید برای روشن شدن علت مرگ افرادی که در ناآرامیهای پس از انتخابات سال ۸۸ کشته شده بودند، تحقیقات بیطرفانهای را آغاز کند.
احمد شهید گفت: «متأسفانه به نظر میآید که فضا برای هر نوع اندیشه و بیان مستقل تنگ است و مقامات دولت ایران، به هر دلیلی، با نقض تعهدات بینالمللی و حتا نقض قوانین خود، مایل بدان نیستند.»
گزارشگر ویژه سازمان ملل در پایان بیانیهی خود ابراز امیدواری کرد که دولت ایران در رابطه با آنچه او در این بیانیه و نیز در جزئیات گزارشهای خود ارائه داده است، به منظور احترام حقوق بشر، آزادی و حاکمیت قانون، رویکرد خود را تغییر دهد.
آقای شهید پس از پایان سخنان خود به پرسشهای حضار پاسخ گفت.
Dr. Ahmed Shaheed – Special Rapporteur on the Situation of Human Rights in Iran – UN Photo/Jean-Marc Ferré]
Statement by Mr Ahmed Shaheed, UN Special Rapporteur on Human Rights situation in Iran Press Conference – Oslo – 22 November 2012
Good afternoon.
I would like to first of all offer my thanks to the governments of Germany, Sweden, and Norway for unconditionally accepting my request to conduct my latest fact-finding mission in their countries. The mission has been very successful, as I was able to collect a wealth of valuable information on subjects relevant to my mandate in Berlin, Stockholm, and Oslo.Over the past twelve days, I have met and spoken with several dozen individuals of Iranian origin, human rights workers, government officials, and academic experts. I would like to thank everyone who took time to share information with me, particularly those who were able and willing to offer first-hand witness testimony related to the situation of human rights in Iran.
I have and will continue to apply rigorous standards in assessing the credibility of every individual account and piece of testimony I encounter. With that said, the credible testimonies I did receive on this trip have largely confirmed patterns I had previously encountered, and paint a very concerning picture of the human rights situation in Iran.I speak at a time when the execution rate in Iran seems to have accelerated to an alarming pace in recent weeks and months. There are credible reports, in many cases corroborated by the government itself, that the number of executions carried out in just the past two weeks is at least 32, and possibly as high as 81. In October, the government executed 10 individuals, including Mr. Saeed Sedighi, despite impassioned calls from the international community to halt the executions in light of serious concerns regarding due process. I am extremely alarmed by this apparent spike in executions, and I reiterate my call on the government of Iran to adhere to its own international legal obligations in guaranteeing due process and ceasing the use of the capital punishment, except in cases narrowly defined as acceptable by the UN Human Rights Committee for the ICCPR.I am troubled by the treatment of various minority groups in the country, who all too often bear the brunt of repressive policies. These include unrecognized religious minorities like the Baha’i and Yarsan, as well as recognized but increasingly suppressed religious communities like Christians and certain Sunni Muslim communities. I am also deeply concerned about ethnic minorities, including the Baluch, Kurdish, Ahwazi Arab, Turkmen, and Azerbaijani peoples, whose plights are often compounded by linguistic and cultural subjugation, in additional to political repression.
The situation for women in Iran has worsened in recent months, as new segregationist education policies have been implemented, and women’s rights activists are being harassed and sometimes arrested for various forms of free expression, including for the defense of women’s rights or for educational or cultural expression. A new bill, currently in the Parliament, would extend the age required for women to obtain the consent of a parental guardian for a passport to 40.
The situation for sexual minorities in Iran is also extremely alarming, as the government tightly controls all forms of consensual relations.
The Iranian government continues to harass, detain, and imprison human rights defenders, who are often themselves lawyers, raising serious concerns about the independence of lawyers and of the judiciary in the country. While I was pleased that the government released Pastor Youcef Nadarkhani in September, I was disappointed that only days later, authorities summoned his lawyer, Mohammad Ali Dadkhah, to serve a prison sentence for spurious charges. Ms. Nasrin Sotoudeh, another lawyer and human rights defender currently in prison, is on a hunger strike related to the authorities’ treatment of her family, and I am worried about her condition.
Of course, I am extremely troubled by reports that Mr. Sattar Beheshti, a blogger imprisoned for exercising his legitimate right to free expression, died while in custody, possibly because of injuries sustained from torture. I expect the Iranian government to conduct a comprehensive, impartial, and transparent investigation into his death, to make the methodology and results of that investigation public, and to punish anyone responsible and compensate his family appropriately. I also once again extend this call for investigations to cases dealt with by previous mandate holders, and to the events following the 2009 presidential elections. In this regard I echo the concluding observations made by the Human Rights Committee in their review of Iran last year.
Unfortunately, it appears that the space is narrowing for any independent thought or expression that Iranian government authorities do not approve of, for any reason, in contravention of Iran’s international legal obligations and, indeed, some of its own laws.
I remain hopeful that the government of Iran will substantively engage the specific findings that I have outlined today, and in more detail in my reports, and that we can work together to reverse these trends and promote respect for human rights, freedom, and rule of law.
I would now be happy to answer any questions you might have.
source: http://ireport.cnn.com/docs/DOC-885428
""" گاز پروم روسیه برنده قرارداد صادرات گاز به ترکیه به مدت ۳۰ سی ساله """ پوتین روسیه با زرنگی تمام رژیم ایران و مالکی بدبخت عراق را دنبال نخود سیاه در "" سوریه "" فرستاد تا گاز پروم قرارداد صادرات گاز به مدت ۳۰ سال را با ترکیه در حالی امضا کند که کشتی اقتصادی اتهادیه اروپا در حاال غرق شدن است و دیگر نمیتواند مانند سابق از روسیه گاز بخرد. با این تضمین بدون شک شریانهای گاز بسوی ترکیه جاری خواهند شد در حالیکه زمستان در راه است و هر سه کشور ایران، عراق و سوریه قادر به تامین حتئ گندم مورد نیاز کشور نشده اند. تروریستهای پ ک ک حماقت را به جائی رسانده بودند که حتئ لوله گاز آقلیم کردستان عراق به ترکیه را نیز منفجر کردند، تروریست بدبخت که هیچ درک از اقتصاد و سیاست ندارد اینگونه به ملت خود خیانت میکند، من به عنوان یک آزربایجانی به خودم افتخار میکنم که در آزربایجان هیچ گروه تروریستی
مثل تروریستهای پ ک ک وجود ندارد، اورمیه قلب آزربایجان
مدت یکسالی است کە طیفی از اپوزیسیون ایرانی، بە ویژە پس از شکست اصلاح طلبان اسلامی و سرکوب و افت جنبش سبز، با برگزاری سە کنفرانس در پایتختهای اروپایی، بە زعم خود زمینەهای آلترناتیوسازی در ایران را فراهم می آورند. ما در این مدت شاهد نقد و بحثهای گوناگون در این بارە و از زوایای متفاوت، بودەایم. سازماندهندگان این گردهماییها بر تحولات درونی جمهوری اسلامی حساب باز کردە و دیدگاهشان بر این فرضیە استوار بودە کە گویا گذار مسالمت آمیز از این رژیم بە سوی آلترناتیوی دمکراتیک، با پروسە اصلاحات در این نظام، ممکن و مقدور است. اینان رفراندم و گردن نهادن بە رای مردم در سایە این رژیم را، امری ممکن دانستە و در ماهیت این نظام چنین امکانی را میبینند. این گرایش در دورە اعتراضات مردمی نیز نە همراه جنبش مردمی، بلکە منتقد دلسوز حاک
اما از سوی دیگر بخشی از شرکت کنندگان بە صراحت، بحث از و طرح تبعیضات و مبارزە برای رفع آنها در جامعە ایرانی را بە زیان ارزیابی کردە و حتا توانستەاند نظر خود را در مواردی بە کرسی بنشانند و از طرح مسئلە در دستور کار چنین نشستهایی جلوگیری بە عمل آورند.
شکست اصلاح طلبان حکومتی و جدایی و مخالفتشان با خواستهای جنبش دمکراتیک مردم ایران در دورە اعتراضات سە سال پیش، بخشی از سردمداران داخلی و وابستگان آنها در خارج را بە این تکاپو انداخت تا چارەای اندیشیدە و راهکاری دیگر بیابند. هم و غم اینان دنبالگیری ایدە اصلاح جمهوری اسلامی و سد کردن راه بر "ساختارشکنان"، یعنی جریاناتی کە اصلاح جمهوری اسلامی را سراب دانستە و خواستار سرنگونی و رفتن کلیت این رژیم و نهادها و قوانینش هستند، بود. لذا بزک کردن اصلاح طلبان اسلامی و متقاعد نمودنشان بە قبول برخی اصطلاحات و بە میدان کشیدن کسان و شخصیتهای سکولار و طرح تز رفراندم و گذار مسالمت آمیز، جزو اقدام و مقولاتی بودند تا بر مبنایشان آلترناتیوی باب طبع قدرتهای غربی، شکل بگیرد. این صحنەگردانان در این تصور بودند کە چالش غرب و ایران، شانس رویکرد بە آنها را حتمی مینماید. متاسفانە بخشی از اپوزیسیون کرد و شخصیتها و جریانات غیر کرد ایرانی نیز بدون اینکە الزاما با طرح آنها همجهت باشند، بە این دام افتادند. اما بسیاری دیگر نیز در میان اپوزیسیون ایرانی، هوشیارانە هشدارهای خود را طرح نمودە و مرز روشنی با اهم نظرات غیر دمکراتیک طرح شدە از همان اولین کنفرانس را، تعیین نمودند.
اکنون برای همگان مبرهن است کە هدف گردانندگان اصلی این نشستها نە اتحادی برای دمکراسی در میان ایرانیان، بلکە پیشبرد سیاست حذف، ایجاد دودستگی در میان اپوزیسیون، سرپوش گذاشتن بر تبعیضات اجتماعی موجود در جامعە ایران و مخالفت با طرح آنها، انکار مبارزە و هویت ملیتهای ایران و باد زدن عرق شوونیستی، کسب آبرو و وجهە برای فکر و نظر اصلاح پذیری جمهوری اسلامی در شرایط کنونی و، کاهش دادن توان و برایی زبان اپوزیسیون دمکراسیخواه این رژیم، است. و این همە با این توجیه کە: ضروری است تا راهی برای "گذار مسالمت آمیز" بیابیم و بخشی از حاکمیت را تحت فشار قرار دهیم و وادار کنیم تا برخی تغییرات را بپذیرند. لذا فعلا صلاح نیست برخی مطالبات کە مورد اختلافند در این دورە گذار، طرح گردند. اما در واقع برای مطالبە و دیدگاه غیردمکراتیک اصلاح طلبان اسلامی چراغ سبز پر نوری روشن میشود و همزمان تابلوی ایست و چراغ قرمز در برابر بنیادهای دمکراسی، قرار میدهند.
قطعا این دیدگاه و نظر همە شرکت کنندگان در کنفرانسها نبودە و نیست، اما بە تدریج صداهای دیگر، پژواکشان کم و کمتر شدە است و در واقع دیالوگ نابرابر و با شرایط غیر یکسانی را با روند ضد دمکراسی در این تجمعات، پذیرفتەاند. تلاشی مشهود و مسلط در جریان بودە تا حقوق کارگران، مسئلە زنان و اقشار استثمار شدە جامعە، آزادی مذهب، جدایی دین از دولت و خواست ملیتها، مسکوت گذاشتە شوند و مورد مخالفت قرار گیرند. این مقولات جزو مسائل اختلاف برانگیز بە حساب می آیند و در نهایت با "آسودگی وجدان" نیز، مدعی دمکراسی و اتحاد دمکراتیک میشوند.
ما در ماههای گذشتە هم در نشریات نظرات خود را در این موارد و بویژە رابطە احزاب کرد و اپوزیسیون ایرانی، طرح و قلمی نمودە و هم از کانال ماهوارەای آسوسات در این موارد بە بحث پرداختە و هشدار دادەایم کە: تلاشی آشکار برای بە بیراهە بردن جنبش دمکراسیخواهی مردم ایران در جریان است. گذشتە از اینها نظرات و دغدغەهای خود را با احزاب سیاسی کردستان نیز در نشستهای رسمی، بیان نمودەایم. همچنین با بسیاری از شخصیتهای دمکرات و آزادیخواە غیر کرد نیز تبادل نظر و رایزنی کردە و هر بار تاکید داشتەایم کە نظرات مسلط در این کنفرانسها و بویژە طرح اصلاح طلبان اسلامی، چیزی جز تلاشی برای بقای بیشتر نظام جمهوری اسلامی و ایجاد تفرقە در اپوزیسیون، نیست. روشن است کە هیچ اتحادی بە غیر از اینکە گذر از جمهوری اسلامی و تلاش برای برقراری حکومتی دمکراتیک را وظیفە خۆد بداند، نە تنها در راستای منافع مردم ایران نبودە، علیە آنهاست. اکنون کە کنفرانس پراگ نیز آنچنانکە پیشبینی میشد، بدون نتیجە و با ایجاد فاصلە بیشتر میان شرکت کنندگان در آن، پایان یافتە است، ضروری می بینیم بار دیگر توجە همگان را بە نکات زیر جلب نماییم:
١. نباید اجازە داد شکست آلترناتیوسازی کارتنی اصلاح طلبان، اصل دیالوگ سالم در میان جریانات سیاسی و رگەهای فکری اپوزیسیون دمکراسیخواه ایرانی را تضعیف نماید. باید هوشیار باشیم کە بازار نفاق افکنان رونق نگیرد و این امر نیز با دوری جستن کامل از گردهماییهای گزینشی و با تاکید بر اصل دیالوگ و اتحاد میان جریانات و اشخاص مترقی و دمکرات خواستار سرنگونی و گذر از نظام جمهوری اسلامی، ممکن است. یکبار و برای همیشە باید روشن گردد کە خواستاران اصلاح در جمهوری اسلامی، با سد محکم سرنگونی طلبان، روبرویند. ضروری است بدانند کە در کنفرانسهای ضروری آتی جایی برای تردید در اصل سرنگونی رژیم وجود ندارد و طراحان دیدگاه "گذار مسالمت آمیز" با انزوای کامل روبرو خواهند شد. هیچ عقل سالمی بە جز خواستاران بقای رژیم اسلامی و مذهبی، نمیتواند تصور نماید کە تغییر نرم و آرام در جمهوری اسلامی ممکن و مقدور و و واقعی است.
٢. در شرایطی کە بیش از سە دهە پیش همین جمهوری اسلامی با نمایندگان جنبش کردستان برای توافق در مورد حقوق ملی مردم کردستان، بە پای میز مذاکرە آمد، در حالیکە در همسایگی ما در عراق اصل ملت بودن کردها، ترکمنها و عربها پذیرفتە شدە است. در حالیکە در انقلاب مشروطیت نیز تنوع ملی در ایران مورد پذیرش بودە است، در شرایطی کە اذهان و افکار عمومی جهانی، گوناگونی ملی در کشور ایران را قبول دارند، چگونە ممکن است کە اکنون پذیرفتە شود تا چانەزنی در مورد وجود ملیتهای ایرانی صورت بگیرد؟ بحث بە هیچوجە در مورد چگونگی احقاق حقوق ملی ملیتهای ایرانی و شکل باهم زیستن در یک واحد کشوری و جغرافیای معین نیست. قطعا دیالوگ در اینبارە و تلاش برای یافتن راه حلی معتبر کە اتحاد مردم ایران را تضمین نماید، ضروری و لازم است. اما بە هیچوجە چانەزنی با منکران هویت ملی مردمان گوناگون ایران، درست و مجاز نیست. ما میتوانیم تنها در مورد شکل و نحوە تامین حقوق ملی مردمان ایران و نحوە باهم بودنشان در یک کشور، دیالوگ داشتە باشیم. اما نباید وقت خود را با دیالوگ بیسود با نافیان وجود و حضور ملتهای متنوع در ایران، بە هدر دهیم. در ایران ما این یکی از معیارهای قبول دمکراسی و پذیرش بیانیە جهانی حقوق بشر و میثاقهای ضمیمە است. عدم قبول اصل تنوع ملی در ایران، یعنی زیرآب دمکراسی را زدن و فراهم کردن زمینەهای دیکتاتوری و سرکوبهای آتی.
٣. با توجە بە اینکە در مواردی در این کنفرانسها نام کومەلە مورد سوء استفادە قرار گرفتە و شبهەهایی در اذهان ایجاد شدە، ضروری است اعلام داریم جریانی کە تحت نام کومەلە در این نشستها و جزو گردانندگان، حضور پیدا کردە، بە هیچوجە کومەلە را نمایندگی نمیکند. لذا اظهارات و توافقات ایشان نە مورد پسند کومەلە است و نە جریان کومەلە تعهدی در مورد سیاستها و توافقاتشان، دارد. همچنین تاکید میکنیم کە در این کنفرانسها تنها بخشی از احزاب سیاسی کردستان و هر یک با ویژگی و منظور خاص خود، حضور داشتەاند، لذا نمایندگی همە جنبش کردستان را دارا نبودە و عدم حضور بخش مهم احزاب کرد، کمبود جدی هرنوع دیالوگی دربارە جنبش کردستان و خواستهای این مردم است.
٤. ما بە روشنی میگوییم خواستار گسترش دیالوگ در میان همە اپوزیسیون ایرانی هستیم. معتقدیم بدون یافتن راهی برای همکاری در زمینەهای مشخص مبارزاتی بر علیه رژیم، آسان نخواهد بود کە جو اعتماد و همبستگی را تقویت کنیم و زمینەهای اتحاد برای دمکراسی را گسترش دهیم. لذا ما بر این باوریم کە ضروری است تا احزاب کردستان با همکاریهای کنکرت با اپوزیسیون دمکراسیخواه ایرانی برای تقویت پیوند و همبستگی جنبش کردستان با جنبش عمومی مردم ایران، تلاشی جدی بە عمل آورند. همچنین صراحتا باید اعلام نمود کە ما وارد هیچ ائتلاف و اتحادی برای آلترناتیوسازی نخواهیم شد کە اصل چند ملیتی و ملت بودن کردها را نپذیرند. تنها با پذیرش این اصل است کە میتوان در مورد دمکراسی و حقوق ملی مردم کردستان و چگونگی تحکیم اتحاد و باهم بودن همە مردم ایران، بە بحث و دیالوگ و تبادل نظر پرداخت.
کمیتە مرکزی کومەلە زحمتکشان کردستان
٢٥. ١١. ٢٠١٢ برابر با پنجم آذر ماە ١٣٩١
ظاهر قراره از از چاله حکومت دینی وارد سیاه چاله قومیت گرایی بشیم .تنها چیزی که این عالیجنابان توجه ندارند منقضی شدن سیستم حکومتی یا اداری یا هر چیز دیگری برپایه مذهب و نژاد (کرد و ترک و...)رنگ پوست و ....است.از آن مبتذل تر هم یاری جستن از ادبیات وابسته به چپ و تفسیر دلبخواه از قوانین حقوق بشریست به نفع ارتجاع قوم گرایی!
دوستان عزیز، «سیاست» ازسخت ترین و پیچیده ترین کارهاست. در حقیقت یک نوع علم و هنر است.چرا سخت و پیچیده است؟چون با « جان انسانها» سرو کار دارد. و با کوچکترین« اشتباه»ممکن است جانهای بسیاری از دست برود. جنگ سولدوز یا نقده را در نظر بگیرید. چقدر«انسان » از بین رفت. به دنبالش « قارا نا » را در نظر بگیرید.اینها همه « اشتباه» درسیاست است.کسی که صاحب این علم و هنر نیست لازم است « حد» خود را نگهدارد. و اگر نگه ندارد « فاجعه» به پا میکند. شما بردارید درهند کار سیاسی و سیاستمداری «جواهر لعل نهرو» - در رابطه با مردم -را بخوانید و از آن دیدگاه مثلاً به نظریات وسیاست و کارهای سیمیتقو نگاه کنید.خیلی چیزها روشن میشود. - لینکهای خوانندگان ایران گلوبال :نهرو و سکولاریسم.http://www.radiozamaneh.com/reflections/2012/11/23/21965
سیمیتقو شاید در عشیره خود سیاستمدار بود ولی به راهی که پا گذاشته بود راه او نبود.
سروکار داشتن با مردم- و دولتهای خارجی- مبارزه با حکومت- علم و هنر و تجربه لازم دارد - کسی که اینکاره نیست اگر بخواهد پای به چنین راهی بگذارد و پیش از آموزش رهبری کند فاجعه میافریند. نمونه اش فاجعه سی و چند ساله مولاها در ایران است. همنطور حرکت خود سیمیتقو و جیلو ها که فاجعه بود.
جناب آقاي ائليار ملاحظه فرموديد ؟؟!!! وقتي ضياء صدر هاي كه شهادت فيلم صداي مذاكراتش در 7 اكتبر 2012 در پالتاك آزر خودش مي گويد در اجلاس استكهلم استعفاء دادم اما در پراك دوباره به اصطلاح نماينده مردم آزربايجان مثل بت سوخته شده مي ايستد تا خداي ناكرده استحكام همه بام به سوي دموكراسي ايلام تا ماكو را در فدرال آينده آني از كردستان كند بايستي سيميتقو هاي امروز ( نوروز خان و .....) در اينجا و انجا با نشان دادن دشنه هاي خون آلوده خود در زير عبا و شلمه چنين تاريخ سازي و منكر جنايت به شهادت طول تاريخي كه هنوز نمرده اند انهاي كه به چشم خود ديده اند مرگ عزيزان خود را چكونه ممكن است در اين فضاي آلوده از نژادپرستي كه درخواست يك كودك 6 ساله بنام زبان مادري مورد هجمه نژادپرستاني چون جمهوري اسلامي مشكي اپوزسيون سبز و سلطنت طلب بنفش و...... و در آخر
دوستاني چون شما كه ترساندن ملتي به پافشاري در هويت خود كه اي هوار كه خونريزي خواهد شد به قولي خوب عزيزان برادر خون نريزيد اسلحه ما قلم مي باشد نه دشنه هاي خون چكيده سكوت امروز آزربايجان نه از خوف نه نه من قريبهاي اپوزسيون و نه از وحشت بگير و ببند هاي دولت خونخوار و نه از قرطي هاي سبز پوش محصل و نه از دشنه هاي خون مادران و پدران ما در كردولوق است . تاريخ در باره سكوت امروز ازربايجان سخن خواهد گفت
مثل اينكه مرده داره مرده شور رو ميشوره؟شما بهتره براي ملت آذربايجان تكليف تعيين نكني.قضيه ارمنستان و جمهوري آذربايجان هم به شما ربطي نداره و جمهوري آذربايجان به حد كافي نيروينظامي و قدرت آزادسازي اراضي خودشرو داره.ملت ما هم براي دفاع از زبان و خاك پاكش نيازي به كسي نداره شما فكر ميكني تبريز خوابه؟ اشتباه ميكني.تبريز او نقدر قدرت تاثيرگذاري داره كه شما رو مبهوت ميكنه . تاريخ تبريز رو مرور كني حتما ميفهمي.نقش تبريز رو تو انقلاب مشروطه بخوني ميفهمي كه چطور شهري به بزرگي آذربايجان بنام تبريز ايران رو به لرزه مياندازه.يا انقلاب اسلامي رو يادت نرفته كه؟ ببين اروميه و خوي و سلماس و اردبيل و مغان و مراغه و مرند و زنجان و .... همه به گوش و مترصدند و به موقع جواب لازم را به تروريستهاي وطنفروش خواهند داد.كمي منتظر باش و حوصله كن وقتش ميرسه!
اتهام زدن کار آسانی است ولی تکرار یک دروغ آن را به واقعیت تبدیل نمی کند. مردم خوب آذربایجان بهتر می داند که باید راه دوستی را با همسایه خود درپیش گیرند و در دام افراتگرایان نخواهند افتاد. شما هم بهتر است زیاد به الهام علیف دل خوش نکنید، او هرگز روابط خود با آمریکا و اسرائیل را بی جهت به خطر نمی اندازد. اگر حمایت آمریکا و اسرائیل از آذربایجان برداشته شود ارمنستان در کمتر از یک هفته کل جمهوری آذربایجان را تصرف خواهد نمود.
كمي بيمهري ميكني اليارجان .همين مقالات شماست كه حقايق رو افشا ميكنه،نميبينيد كه افراد پستي كه سراسر زندگيشون به غارت گذشته حالا مدينه فاضله و الگوي عده اي مليجك شده؟ تورو روح مادرت سكوت نكن.
ارومي
ارومي سوخت ،ارومي سوخت ، ارومي
كه اندر سينه اش اميد عمران
نوا نو مي دميد ازبخت ايران
به رغم خارجي ونفع بومي
حياتي تازه مي يافت شادان
خدا شر كدام آذرقدومي
سوخت ارومي!
ارومي كزخرابيهاي بيداد
پريشان ،بيقرار،آزرده مي بود
كه فرزندان خود را دير يا زود
به جلادان استبداد مي داد
ارومي كي ز آفت خواهد آسود
خداوندا كدامين بخت شومي
سوخت ارومي!
زكشت مرحمت با صدنيازي
ارومي بار بدبختي درو كرد
ارومي در كنارش مار پرورد
ارومي سوخت از مهمان نوازي
به جرم اينكه شد باختر همدرد
جلوها را رهاند ازدست رومي!
سوخت ارومي!
ارومي كزخرابيهاي بيداد
پريشان ،بيقرار،آزرده مي بود
كه فرزندان خود را دير يا زود
به جلادان استبداد مي داد
ارومي كي ز آفت خواهد آسود
خداوندا كدامين بخت شومي
سوخت ارومي!
زكشت مرحمت با صدنيازي
ارومي بار بدبختي درو كرد
ارومي در كنارش مار پرورد
ارومي سوخت از مهمان نوازي
به جرم اينكه شد باختر همدرد
جلوها را رهاند ازدست رومي!
سوخت ارومي!
ارومي اعتمادات ،اعتمادات
ترا سخت امتحان كرد اندر اين كار
دو روزت بخت نيكو بود بيدار
دو روزت عهد خواري خارج از ياد
سوم روزت سعادت شد نگونسار
ارومي باز اندر غمومي
سوخت ارومي !
ارومي مي نبايد روي تابيد
زالطاف جناب رب قهار
فلاكت بختياري آورد باز
به شرط آن كه دردل پايد اميد
به شرط اين كه باشد عزم دركار
به فردا ديده مي بايد دوخت ارومي
سوخت ارومي!!
اسماعيل آدم كش و جلاد بي رحم و آقاي آدم فروشان و وطنفروشان بود.گاهي همدست عثماني و گاهي مزدور روسيه و گاهي نوكر رضا خان ميرپنج،اما در همه حالات خودفروشي أش خائن و آدم كش و وطنفروش بود.آقاي نوروز خيلي دلتنا ن ميخواهد آقا صدايش كنيد صدا بزنيد.مختاريد اما اين مسئله يادت نره كه الان صد سال قبل نيست كه آذربايجان و آذربايجاني بي پناه و بي كس و تنها باشد.
فرخ نگهدار همیشه تلاش میکند ،مردم را از هر چیزی که راه به سرنگونی میبرد ، بترساند، درمصاحبه با توکلی ازسوری شدن ایران میترسند، ظرف ۳۰ سال گذشته بهانه ش چی بود؟ ، حالا ها، که برای پراگیان بیانه مینویسد ، بعد میگوید نباید منتظر باشیم پراگ بیانیه یا قطنامه بنویسد ، چون من هستم، که همه را به زیر چتر آخوندها ببرم،
عزیز اورمو جان فدا، قربان سنه ، بررسی رخدادهای «جیلولوق» و «سیمیتقولوق»، یک کار تاریخی ست. تاریج علم است. چون علم است بیطرف نیز هست. متأسفانه من نه تاریخ نویسم و نه غیر آذربایجانی . چگونه میتوانم بیطرفی علمی را رعایت کنم و تنها نتیجه تحقیقات را ارائه بدهم. برای من این کار تقریباً نشدنی ست. اگر هم بخواهم یک مطلب تحقیقاتی و بابیطرفی نسبی تهیه کنم نیاز به منابع و اسناد فراوان هست که دردسترسم نیست. از این گذشته کار در این زمینه ماهها و شاید سالها طول بکشد.من مطالب زیادی در این رابطه مطالعه کرده ام اما بازتاب آنها نمیتواند یک کار علمی باشد. محض اطلاع تاریخ هیجده ساله آذربایجان نوشته کسروی میتواند رفع احتیاج کند. ولی آنهم یک کار علمی نیست.
من در عرصه تئوری کار میکنم و نظر خود را هم در متن مقاله در دوقسمت نوشته ام. این رخداده ها « تلخ» اند.
هیچکس به «شیرینی» از آنها یاد نکرده است. تلخ اند برای همه آنها یی که این وقایع را تجربه کرده اند. ما لازم است درس « غیر انسانی بودن کشتارها»را از این وقایع بگیریم و در حرکت خود راهی را انتخاب کنیم که به «کشتار» منتهی نشود. نسل ما نسل مبارزه مسلحانه در برابر دیکتاتوری شاه بود. وقتی از مبارزه مسالمت آمیز مدنی-سیاسی سخن میگویم با تکیه به این تجارب است. ما باید بیاموزیم حتی با دشمنان خود نیز مسالمت آمیز و انسانی رفتار کنیم. باید بیاموزیم « مشکل ما» مشکل «همه ی ماها»ست. و توسط هم اندیسی و یاری همه ما ها -« طرفین» -میتواند راه حل نسبی خود را بیابد. لازم است چنان محیطی را فراهم کرد که بتوان در آن مشکلات را با مسالمت حل نمود. اینها از جمله درسهایی ست که میتوان از آن دو رخداد تلخ گرفت.
در پاسخ به همه کسانی که در مورد اسماعیل آقا اظهار نظر نموده اند باید عرض نمایم فرد مقاوم همواره مورد احترام است و کسی نمی تواند با تحریف تاریخ او را مورد نکوهش قرار دهد. اسماعیل آقا به عنوان یک سیاستمدار و نظامی برجسته توانست ارومیه را از لوس وجود عثمانی و ایادی آنان پاک نماید. حال این امر به مزاق عده ای خوش نیامده کاری نمی شود کرد.
""" انزوای تحمیلی یا انزوای خود خواسته، ذهنیت به محاصره در آمده در تلاشهای مذبوهانه به ""اریتره "" میرسد""، آیا ارمنستان اریتره دوم است؟ هر دو کشور به شدت منزوی هستند، هر دو کشور با رژیم ایران ارتباط دارند. اینک اریتره در مناسبات سیاسی/ اقتصادی به معادل "" به هوشمندی من توهین نکن ""تبدیل شده، کردستان ما گویا در چنین جادهای دنبال "" مدینهٔ فاضله "" خود است. اینها فکر کردند که اگر ارمنستان میتواند "" قره باغ "" را اشغال کند چرا اکراد نمیتوانند اورمیه و آذربایجان غربی را اشغال کنند، اگر رژیم ایران و روسیه به ارمنستان یاری رساندند، بحران منطقه نیز اکراد را در موقعیتی قرار خواهد داد که از آب گٔل آلود ماهی بگیرند، اینک تروریستهای پ ک ک در سوریه مقابل ارتش آزادیبخش سوریه موضع گرفته اند تو سرنوشت "" اریتره "" دیگری مشخص شود.
همراهی با جنبش سبز برای انداختن رژیم مگر بد است و بد بود ؟حالا نیز معادله پیچیده نیست آذربایجان نیاز به نیروهای مستقل و غیر وابسته به رژیم و چپ و راستهای افراطی خارج نشین دارد و در این راه هر فرد غیر وابسته و مستقل میتواند به این روند کمک کند.شما چرا ناراحتید که امثال موحدی به شکلی در این عرصه وارد شده اند؟در ضمن بهتر است سوابق موحدی در مبارزه رااا با سوابق امثال زیا و ماشالاه سلیمی که ادعایشان در آسمان هم جاا نمیگیرد تحقیق و مقایسه کنید
سلام آقاي اليار ،يك خواهشي از حضورتان دارم اگر ميشه چون خودتون اهل اروميه هستيد در مورد واقعه جلولوق و شخص و شخصيت و اقدامات اسماعيل سميتقو و وقايع سال ١٩١٨ اسفند اروميه و غرب آذربايجان مقاله مستند منتشر بكنيد.ممنون ميشم و بسياري از حقايق براي بسياري از خوانندگانتان روشن بشود.ممنونم
ايل شكاك از ايلات مهاجر كرده و البته كه در اين ييلاق و قشلاق و مهاجرت تعدادي متولد ميشوند.اولا تولد يك نفر در يك شهر و روستا اگر پدر و مادر و اجداد اون از اهالي محل نباشند أصالت به همراه نمياره همانطور كه مسعود بارزاني هم در دوره حضور كوتاه مدت مصطفي بارزاني در مهاباد متولد شده و اصالتا كرد عراقي است.ثانيا شخص آدمكشي چون اسماعيل آقا به خونريزي در تاريخ معروفه و اهالي اروميه از وي خاطرات خوبي ندارند و بسيار بد نام هستند.
اگر منظورتون سميتقو اسماعيله؟ بايد بهتون بگم كه قاتلان و خونريزاني چون چنگيزخان و تيمور و ... مارشيمون و اسماعيل سميتقو و آندرانيك و كوجاريان و ... نه وطن دارند و نه مليت و نه قبر و مزار چونكه مزارشون جهنمه.اين اسماعيل سميتقو كه فقط و فقط قاتلها و خونريزاني چون پ ك ك و پژاكيها ميتونن بهش افتخار بكنند مايه ننگ بشريتند.هنوز فرياد كودكان مادر و پرداخت مرده و خون زنان باردار كه شكمشان توسط دشنه سميتقو و ايادي اون در اروميه و سلماس و مهاباد به ناحق بر زمين ريخته هنوز ميخروشد و ميجوشد.من همه خوانندگان محترم ايران گلوبال را به خواندن وقايع و فجايع غرب آذربايجان خصوصا وقايع جلولوق و ظهور و سقوط شخص بي وطن و مليتي چون سميتقو كه به روسها،عثماني،آلمان و آمريكا و انگليس يعني همه بيگانگان خدمت كرد و به ايران خيانت دعوت ميكنم.
چه تاییدی؟ به این میگویند سانسور. مگر نظر درست و غلط دارد؟ خواننده تصمیم میگیرد که آیا موافق این نظر است یا مخالف؟
با احترام.
به اینطور آدمها نباید اطمینان کرد. از همین حالا خودشو کسی احساس میکنه وقتی بقدرت رسید از خمینی بد تر میشه. تنها راه نجات همبستگی مردم و بدور انداختن این رژیم است در آن حالت قوای خارجی و قدرتهای خارجی نمیتوانند خودشون رو قاطی کنند. من این رو قبول ندارم اون رو قبول ندارم اشتباه است.جناه چپ و راست نداره همه باید دست بدست بدهند و ایران رو آزاد کنند. نیروهای طرفدارغرب و شرق و میانه همگی باید آزاد باشند عقاید خودشونو بیان کنند و مردم تصمیم گیرنده هستند. شاید مرم بخواهند دوباره کشور رو اسلامی داشته باشند این رو فرض میکنیم در این صورت حرف حرف مردم است. ما کی هستیم که بجای مردم تضمیم بگیریم این خوبه اون بده! اگر دیکتاتور میخواهیم الآن داریم و در گذشته هم داشتیم.اول باید آزادی رو یاد بگیریم. اشکال ایران این است که کسی بدرستی آزادی رو نمیتونه تعریف کنه.آزاد بودن عقاید من دلیل ممنوع بودن عقاید دیگری؟
این اشتباه رو کردیم و گوش به حرفهای مرد خدا خمینی دادیم این شد نتیجه. از غربیها لااقل معنای آزادی و حقوق مدنی رو یاد بگیریم.نگویید آزادی غربی نمیخواهیم آزادی غربی شرقی اسلامی ایرانی نمیشناسد.مرص آن را باید تعیین کرد و بس. تا کی دنباله رو دیکتاتورها باشیم و بنده این و آن؟ حق حق همه است هر کس باید بتواند از عقاید خودش دفاع کند و برای آن بکوشد بدون ترس و محدودیت. زنده باد آزادی.سات محترم ایرانگلوبال. آیا این کار شما تشویق ابتذال نیست؟
من درپیامی قبل ازاین،از آقای توکلی درموردآقای نگهدارسئوالی کردم چرا آن پیام من درج نشد؟
من باتمام احترامیکه به تک تک مبارزین ملی مخصوصآ آذربایجانی های عزیز دارم،با خواندن مطالب شما بسیارمتاسف شدم زیرا منم منم کردن و نوشتن چندمقاله دردنیای مجازی وراه اندازی چندسایت اینترنتی!!!،این دوستان که مجموع گنگره شان شایدبزوربه ده نفربرسد،دکان دیگری رابازنمودندکه واقعآخصیصه ذاتی روشنفکری است وبامردم کاری ندارد!تمام اختلافات شما بادوستان سابق ازجمله مثلا با شخص بسیارمحترم آقای هدایت سلطان زاده برسرچیست؟شما میتوانستیداگراختلاف اساسی هم بود باگفت وشنودحل کنید.دروغهای تماس بادیگران راکسی خریدارنیست.بقولذ خمینی که به بریده هاازخودمیگفت *به آغوش اسلام بازگردید.*!!!شماهم باانتقادازخودبجای سابقتان برگردید تا موردنفرین مبارزین واقعی آذربایجانی قرارنگیریدهنوزدیرنشده!!!
متسفانه یاخوشبختانه دربین شماها کسی باسابقه سیاسی ،سخنگو ویاحتی شخصی دارای جایگاه علمی بالاومعروفی درجنبش
ملی وجودندارد.
مديريت محترم سايت ايران گلوبال ضمن اعتراض خود نسبت به انتشار چنين فايل هاي مستهجن كه به اعتبار سايت نيز لطمه اي خواهد زد و لذا با عنايت به اينكه تصوير و نام اينجانب نيز به عنوان يكي از نويسندگان در سايت منعكس است مراتب جهت عمومي خوانندگان محترم اعلام مي گردد . ليدا افشار
مردم متمدن تبریز زیرکتر از آن اند که در دام تفکرات افراتگرایانه شما بی افتند.من وارد این بحث که قدرت نظامی کدام ملت بیشتر است نمی شوم چون اعتقاد دارم قدرت های بین المللی اجازه نسلکشی دیگری را در منطقه نمی دهند (توجه شما را به تهدید مالکی از سوی آمریکا در صورت حمله به نیروهای کوردستان جلب می نمایم) . در مورد حق اظهار نظر درمورد رابطه جمهوری آذربایجان و ارمنستان باید اشاره کنم که ارمنستان بعنوان یکی از همسایگانی که رابطه خوبی با ملت کورد دارد بعنوان متحد کوردستان شناخته می شود و تحرکات الهام علیف به عنوان رقیب اقتصادی کوردستان از نظر صادرات نفت و گاز و آینده نحوه صادرات آن از طریق خاک کوردستان به اروپا کاملاً حق اظهار نظر و عمل در جهت منافع ملت کورد را داریم.
مينا خانم الان در اخر هاي سال 2012 هستيم شما در كدام سال ميلادي هستين؟
من خودم وقتی با بزرگان به مجالس می رفتم همیشه توصیه میکردند که هیچ موقع نزدیک مداحان نباشم حالا میفهمم که منظورشان چه بوده است
""" خاورمیانه و تداوم فرار شتابان از الگوی متحجر ایران و الگوی چپ شکست خورده """ چپ و دیدگاه چپی فرزند یتیم خاورمیانه است.ایدئولوژی چپ فرزند یتیم آفریقا نیز است، نگاهی به "" اریتره نفرین شده """ بکنید، در اروپا نیز با "" شکست پروژهٔ فرا ملی "" کسی دنبال چپ نیست، نگاهی به یونان بکنید که چگونه احزاب "" سوسیالیستی "" در پنجاه ساله گذشته این کشور را به خاک سیاه نشاندند. انگار چپ در "" بستر زمان "" نفرین شده، اصرار چپ بر تخریب تجربه و آگاهی فردی زمینه را برای "" انزوای خود خواسته "" چپ فراهم آورده، رفیق استالین سمبل انسانیت بود، گاندی درس انسانیت را از رفیق استالین آموخت.
نه، اين طور نبود
""" چپ و ما """ آیا ارامنه در جلد چپ و ادبیات چپی سعی در خفه کردن صدای آزادی خوااهی آزربایجانی را دارند؟ متن این مقاله بیشتر به تیپ و گروه خونی رژیم ایران نیز میخورد که در جنگ آزربایجان با ارمنستان، طرف ارمنستان را گرفتند، چرا مواضع چپ همسو با مواضع رژیم ایران و ارمنستان است؟ ارامنه از هر دو ۲ کشور آزربایجان و ترکیه متنففرند، چپ نیز از آزربایجان و ترکیه متنفر است. رژیم ایران فعالین آزربایجانی را به بهانههای واهی "" پان ترکیست "" راهی زندان میکند، چپ نیز از همین عناوین و القاب در برخورد با فعالین آزربایجانی استفاده میکند. به این تخریبات ادامه دهید "" منافع ملی آزربایجان "" در رسوا شدن چپ نهفته است.
یکی از خانمهای شرکت کننده درین جلسه مدعی است که برای افشاگری هویت امپریالیستی این جلسه شرکت کرده! آیا چنین ادعایی صحیح است و علیه برگزاری جلسه در طول جلسه اعتراضی صورت گرفته؟
خوب بود
خپحتا اگر شاهزاده مستقیماً هم امید دانا را خطاب قرار دهد و برائت کند اقای بسیار دانا دست بردار نیست
اقای موحدی منظور امید دانا شورشیان انقلاب سال 57 است نه تنها نسل جوان ایران انقلاب کنندگان سال 57 ایران را شورشی می خوانند بلکه جهان هم انقلابیون سال 57 را شورشی می خوانند علاوه بر آن خود انقلاب کننده های سال 57 هم خودشان را شورشی می دانند .
پس منظور این اقا یا دیگر بچه های نسل جدید اعتراض به این شورشی هاست حق هم دارند اعتراض کنند چون تنها عامل بدبختی شان همین شورشیان سال 57 بوده اند .
جواب شما د ر دو کلمه. استالینیستهای سنتی دشمن درجه یک ترکها هستند
""" چه کسانی در منطقه در بازی شطرنج صادرات گاز برندهٔ میدان هستند؟ """ رژیم ایران در پخمگی اقتصادی نظیر ندارد، این رژیم با سیاست صادرات گاز مفت به اردن سعی داشت فضای این کشور را "" طرفدار اسد سوریه "" نگاه دارد که اردن با یک نه بزرگ سیلی محکمی به گوش پخمه اقتصادی زد. پوتین روسیه در این مدت با حمایت الکی از اسد سوریه هر دو کشور ایران و مالکی بدبخت عراق را در سوریه دنبال نخود سیاه فرستاده تا با "" متشنج و ناااا امن کردن این کشورها روسیه را "" امن "" نشان داده و با آگاهی به این واقعیت که اروپا دیگر مردهای بیش نیست قرارداد ۳۰ سی ساله صادرات گاز به ترکیه را امروز به امضاه برساند. پوتین همچنین از طریق ارمنستان به تروریستهای پ ک ک کمک دارویی رساند تا تروریستهای پ ک ک با انفجار لولههای گاز ایران و اقلیم کردستان عراق این منطقه را در صادرات گاز جنگی نشان داده و از اعتبار بیندازد.
آقای امید دانا لطفاً از توهین به کسانی که مثل شما فکر نمیکنند بپرهیزید؛ رضا پهلوی هم از این کار شما برائت کرد؛ ما به عقاید شما احترام میگذاریم ولی از توهین به ملت ایران اجتناب کنید و آنها را شورشی خطاب نکنید،ممنون
بیانیه احمد شهید در اسلو درباره وضعیت حقوق بشر در ایران.ضعیت وخیم اقلیتهای گوناگون در ایران
آقای شهید اظهار داشت: «من نسبت به نوع رفتار با اقلیتهای گوناگون در این کشور، که آماج اصلی سیاستهای سرکوبگرانه حکومت ایران هستند، ابراز نگرانی میکنم. این فقط اقلیتهای دینی که بهرسمیت شناخته نمیشوند، مانند بهائیان و یارسان [اهل حق] نیستند، بلکه گروههای بهرسیمت شناختهشدهای مانند جماعتهای دینی مسیحیان و جماعتهای معینی از مسلمانان سنی نیز هدف فشارهای فزاینده قرار دارند. من همچنین بهشدت نگران اقلیتهای قومی، ازجمله بلوچها، کردها، عربهای اهوازی، ترکمنها و مردم آذربایجانی هستم که محرومیتآنها، در کنار سرکوبهای سیاسی، با فشارهای زبانی و فرهنگی نیز توأم است
بیانیه احمد شهید در اسلو درباره وضعیت حقوق بشر در ایرانهسا نیوز: احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل پس از یک سفر ۱۲ روزه به آلمان، سوئد و نروژ و گفتوگو با شاهدان عینی و فعالان حقوق بشر، طی بیانیهای در اسلو به جنبههای گوناگون نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد.
گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور وضعیت حقوق بشر در ایران در یک کنفرانس مطبوعاتی در اسلو، پایتخت نروژبا قرائت بیانیهای نظر خود را درباره وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز کرد.
احمد شهید در آغاز بیانیهی خود از دولتهای آلمان، سوئد و نروژ قدردانی کرد و گفت که این سه کشور با تقاضای او برای اجرای “مأموریت فاکتیابی” در کشورهایشان بدون قیدوشرط موافقت کرده بودند. وی گفت که این مأموریت بسیار موفقیتآمیز بود و او توانسته است مجموعهی ارزشمندی از اطلاعات را طی مأموریت خود در برلین، استکهلم و اسلو گردآوری کند.
به گزارش شبکه سی ان ان، احمد شهید در کنفرانس مطبوعاتی خود در ۲۲ نوامبر (۲ آذر) در اسلو گفت: «در طول ۱۲ روز گذشته من با دهها فرد ایرانیتبار، فعال حقوق بشر، مقامات دولتی و کارشناسان آکادمیک ملاقات و گفتوگو کردم.»
وی از تمام کسانی که اطلاعات خود را، بهویژه کسانی که بهعنوان شاهد عینی دستاول، مشاهدات خود را در رابطه با وضعیت حقوق بشر در ایران در اختیار او گذاردند، تشکر کرد.
آقای شهید تأکید کرد که وی برای سنجش میزان اعتبار و باورمندی اظهارات شواهد، معیارهای سختگیرانهای در نظر گرفته است. بر پایهی این سنجهها، وی در این سفر به شهادتهای قابل باوری دست یافته است که تصویری بسیار نگرانکننده از وضعیت حقوق بشر در ایران را بازتاب میدهند.
افزایش نگرانکنندهی شمار اعدامها
احمد شهید گفت که شمار اعدامها در ایران به مرز هشدارآمیزی رسیده است که طی هفتهها و ماههای گذشته سرعتگرفتهاند. «بر اساس گزارشهای موثق، چنانکه خود دولت ایران نیز موردهای بسیاری را تأیید کرده، شمار اعدامها در دو هفتهی گذشته دستکم ۳۲ مورد ولی احتمال میرود که ۸۱ مورد بوده باشد.»
گزارشگر ویژه سازمان ملل گفت که بهرغم تقاضایهای مکرر جامعه بینالملل برای توقف اعدامها در ایران و ابراز نگرانی نسبت به تشکیل دادگاههای منصفانه علیه متهمان، فقط در ماه اکتبر سال جاری ۱۰ نفر، از جمله سعید صدیقی، اعدام شدهاند.
وی گفت: «افزایش اعدامها در ایران برای من بسیار هشداردهنده است، و من دولت ایران را یکبار دیگر فرامیخوانم به تعهدات بینالمللی خود در تضمین دادگاههای منصفانه و توقف مجازات اعدام پایبند بماند.»
وضعیت وخیم اقلیتهای گوناگون در ایران
آقای شهید اظهار داشت: «من نسبت به نوع رفتار با اقلیتهای گوناگون در این کشور، که آماج اصلی سیاستهای سرکوبگرانه حکومت ایران هستند، ابراز نگرانی میکنم. این فقط اقلیتهای دینی که بهرسمیت شناخته نمیشوند، مانند بهائیان و یارسان [اهل حق] نیستند، بلکه گروههای بهرسیمت شناختهشدهای مانند جماعتهای دینی مسیحیان و جماعتهای معینی از مسلمانان سنی نیز هدف فشارهای فزاینده قرار دارند. من همچنین بهشدت نگران اقلیتهای قومی، ازجمله بلوچها، کردها، عربهای اهوازی، ترکمنها و مردم آذربایجانی هستم که محرومیتآنها، در کنار سرکوبهای سیاسی، با فشارهای زبانی و فرهنگی نیز توأم است.»
بدترشدن وضعیت زنان در ایران
گزارشگر ویژه سازمان ملل در بیانیهی خود به معضلات زنان نیز پرداخت. وی گفت: «وضعیت زنان در ایران طی ماههای گذشته بدتر شده است، بهویژه از زمانی که سیاست آموزشی تفکیکی [تفکیک جنسیتی] به اجرا درآمده است، و فعالان حقوق زنان مورد آزار قرار میگیرند و گاه بهخاطر آزادی بیان، از جمله دفاع از حقوق زنان و یا حقوق آموزشی و اظهارات فرهنگی دستگیر میشوند.»
احمد شهید اشاره کرد که بر اساس یک لایحهی دولت جمهوری اسلامی که در مجلس این کشور در دست بررسی است، زنان زیر ۴۰ سال فقط با اجازه ولی و قیم خود موفق به دریافت گذرنامه خواهند شد.
آقای شهید افزود که وضعیت اقلیتهای جنسی (دگرباشان) نیز بسیار هشداردهنده است، زیرا دولت بر هر نوع رابطهای که با موافقت طرفین برقرار شده، نظارت شدید دارد.
فشار شدید دولت ایران بر فعالان حقوق بشر
احمد شهید در بخش دیگری از بیانیهای خود گفت: «دولت ایران به آزار، دستگیری و زندانیکردن مدافعان حقوق بشر، که گاه خود حقوقدان هستند، همچنان ادامه میدهد، و نگرانی جدی در مورد استقلال حقوقدانان و نیز استقلال قوه قضائیه برانگیخته است. در حالیکه من از آزادی کشیش یوسف ندرخانی در ماه سپتامبر خشنود گشتم، ولی تأسف خوردم که چند روز پس از آن مقامات ایران وکیلمدافع او، محمدعلی دادخواه را احضار کردند و او را به اتهامات واهی به زندان افکندند. خانم نسرین ستوده، دیگر حقوقدان و مدافع حقوق بشر هماکنون زندانی است که به دلیل رفتار مقامات با خانوادهاش در اعتصاب غذا به سر میبرد، و من بهشدت نگران وضعیت او هستم.»
آقای شهید با ابراز نگرانی نسبت به خبر مرگ وبلاگنویس ایرانی ستار بهشتی در زندان گفت که او به دلیل حق قانونی خود در آزادی بیان به زندان افتاده بود و به احتمال در اثر جراحات ناشی از شکنجه جان خود را از دست داده است.
گزارشگر ویژه سازمان ملل در این رابطه دولت جمهوری اسلامی را خطاب قرار داد و گفت: «من انتظار دارم که دولت ایران تحقیقاتی گسترده، بیطرفانه و شفاف در مورد علت مرگ وی صورت دهد و روش تحقیق و نتایج آن را علنی سازد، و هر فردی که در مرگ او دست داشته است را مجازات کرده و خسارت وارده به خانوادهی وی را به طور متناسب جبران کند.»
آقای شهید به دیگر قربانیان رویدادهای خونین پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ اشاره کرد. وی یکبار دیگر بر فراخوان گذشتهی خود تأکید کرد که مقامات ایران باید برای روشن شدن علت مرگ افرادی که در ناآرامیهای پس از انتخابات سال ۸۸ کشته شده بودند، تحقیقات بیطرفانهای را آغاز کند.
احمد شهید گفت: «متأسفانه به نظر میآید که فضا برای هر نوع اندیشه و بیان مستقل تنگ است و مقامات دولت ایران، به هر دلیلی، با نقض تعهدات بینالمللی و حتا نقض قوانین خود، مایل بدان نیستند.»
گزارشگر ویژه سازمان ملل در پایان بیانیهی خود ابراز امیدواری کرد که دولت ایران در رابطه با آنچه او در این بیانیه و نیز در جزئیات گزارشهای خود ارائه داده است، به منظور احترام حقوق بشر، آزادی و حاکمیت قانون، رویکرد خود را تغییر دهد.
آقای شهید پس از پایان سخنان خود به پرسشهای حضار پاسخ گفت.
Dr. Ahmed Shaheed – Special Rapporteur on the Situation of Human Rights in Iran – UN Photo/Jean-Marc Ferré]
Statement by Mr Ahmed Shaheed, UN Special Rapporteur on Human Rights situation in Iran Press Conference – Oslo – 22 November 2012
Good afternoon.
I would like to first of all offer my thanks to the governments of Germany, Sweden, and Norway for unconditionally accepting my request to conduct my latest fact-finding mission in their countries. The mission has been very successful, as I was able to collect a wealth of valuable information on subjects relevant to my mandate in Berlin, Stockholm, and Oslo.Over the past twelve days, I have met and spoken with several dozen individuals of Iranian origin, human rights workers, government officials, and academic experts. I would like to thank everyone who took time to share information with me, particularly those who were able and willing to offer first-hand witness testimony related to the situation of human rights in Iran.
I have and will continue to apply rigorous standards in assessing the credibility of every individual account and piece of testimony I encounter. With that said, the credible testimonies I did receive on this trip have largely confirmed patterns I had previously encountered, and paint a very concerning picture of the human rights situation in Iran.I speak at a time when the execution rate in Iran seems to have accelerated to an alarming pace in recent weeks and months. There are credible reports, in many cases corroborated by the government itself, that the number of executions carried out in just the past two weeks is at least 32, and possibly as high as 81. In October, the government executed 10 individuals, including Mr. Saeed Sedighi, despite impassioned calls from the international community to halt the executions in light of serious concerns regarding due process. I am extremely alarmed by this apparent spike in executions, and I reiterate my call on the government of Iran to adhere to its own international legal obligations in guaranteeing due process and ceasing the use of the capital punishment, except in cases narrowly defined as acceptable by the UN Human Rights Committee for the ICCPR.I am troubled by the treatment of various minority groups in the country, who all too often bear the brunt of repressive policies. These include unrecognized religious minorities like the Baha’i and Yarsan, as well as recognized but increasingly suppressed religious communities like Christians and certain Sunni Muslim communities. I am also deeply concerned about ethnic minorities, including the Baluch, Kurdish, Ahwazi Arab, Turkmen, and Azerbaijani peoples, whose plights are often compounded by linguistic and cultural subjugation, in additional to political repression.
The situation for women in Iran has worsened in recent months, as new segregationist education policies have been implemented, and women’s rights activists are being harassed and sometimes arrested for various forms of free expression, including for the defense of women’s rights or for educational or cultural expression. A new bill, currently in the Parliament, would extend the age required for women to obtain the consent of a parental guardian for a passport to 40.
The situation for sexual minorities in Iran is also extremely alarming, as the government tightly controls all forms of consensual relations.
The Iranian government continues to harass, detain, and imprison human rights defenders, who are often themselves lawyers, raising serious concerns about the independence of lawyers and of the judiciary in the country. While I was pleased that the government released Pastor Youcef Nadarkhani in September, I was disappointed that only days later, authorities summoned his lawyer, Mohammad Ali Dadkhah, to serve a prison sentence for spurious charges. Ms. Nasrin Sotoudeh, another lawyer and human rights defender currently in prison, is on a hunger strike related to the authorities’ treatment of her family, and I am worried about her condition.
Of course, I am extremely troubled by reports that Mr. Sattar Beheshti, a blogger imprisoned for exercising his legitimate right to free expression, died while in custody, possibly because of injuries sustained from torture. I expect the Iranian government to conduct a comprehensive, impartial, and transparent investigation into his death, to make the methodology and results of that investigation public, and to punish anyone responsible and compensate his family appropriately. I also once again extend this call for investigations to cases dealt with by previous mandate holders, and to the events following the 2009 presidential elections. In this regard I echo the concluding observations made by the Human Rights Committee in their review of Iran last year.
Unfortunately, it appears that the space is narrowing for any independent thought or expression that Iranian government authorities do not approve of, for any reason, in contravention of Iran’s international legal obligations and, indeed, some of its own laws.
I remain hopeful that the government of Iran will substantively engage the specific findings that I have outlined today, and in more detail in my reports, and that we can work together to reverse these trends and promote respect for human rights, freedom, and rule of law.
I would now be happy to answer any questions you might have.
source: http://ireport.cnn.com/docs/DOC-885428
""" گاز پروم روسیه برنده قرارداد صادرات گاز به ترکیه به مدت ۳۰ سی ساله """ پوتین روسیه با زرنگی تمام رژیم ایران و مالکی بدبخت عراق را دنبال نخود سیاه در "" سوریه "" فرستاد تا گاز پروم قرارداد صادرات گاز به مدت ۳۰ سال را با ترکیه در حالی امضا کند که کشتی اقتصادی اتهادیه اروپا در حاال غرق شدن است و دیگر نمیتواند مانند سابق از روسیه گاز بخرد. با این تضمین بدون شک شریانهای گاز بسوی ترکیه جاری خواهند شد در حالیکه زمستان در راه است و هر سه کشور ایران، عراق و سوریه قادر به تامین حتئ گندم مورد نیاز کشور نشده اند. تروریستهای پ ک ک حماقت را به جائی رسانده بودند که حتئ لوله گاز آقلیم کردستان عراق به ترکیه را نیز منفجر کردند، تروریست بدبخت که هیچ درک از اقتصاد و سیاست ندارد اینگونه به ملت خود خیانت میکند، من به عنوان یک آزربایجانی به خودم افتخار میکنم که در آزربایجان هیچ گروه تروریستی
مثل تروریستهای پ ک ک وجود ندارد، اورمیه قلب آزربایجانواقعا متاسفم که همچین آدم های توی فضای مجازی فعالیت میکنند.
تلاشهای ناموفق آلترناتیوسازی در یکسال گذشتە
مدت یکسالی است کە طیفی از اپوزیسیون ایرانی، بە ویژە پس از شکست اصلاح طلبان اسلامی و سرکوب و افت جنبش سبز، با برگزاری سە کنفرانس در پایتختهای اروپایی، بە زعم خود زمینەهای آلترناتیوسازی در ایران را فراهم می آورند. ما در این مدت شاهد نقد و بحثهای گوناگون در این بارە و از زوایای متفاوت، بودەایم. سازماندهندگان این گردهماییها بر تحولات درونی جمهوری اسلامی حساب باز کردە و دیدگاهشان بر این فرضیە استوار بودە کە گویا گذار مسالمت آمیز از این رژیم بە سوی آلترناتیوی دمکراتیک، با پروسە اصلاحات در این نظام، ممکن و مقدور است. اینان رفراندم و گردن نهادن بە رای مردم در سایە این رژیم را، امری ممکن دانستە و در ماهیت این نظام چنین امکانی را میبینند. این گرایش در دورە اعتراضات مردمی نیز نە همراه جنبش مردمی، بلکە منتقد دلسوز حاک
اما از سوی دیگر بخشی از شرکت کنندگان بە صراحت، بحث از و طرح تبعیضات و مبارزە برای رفع آنها در جامعە ایرانی را بە زیان ارزیابی کردە و حتا توانستەاند نظر خود را در مواردی بە کرسی بنشانند و از طرح مسئلە در دستور کار چنین نشستهایی جلوگیری بە عمل آورند.شکست اصلاح طلبان حکومتی و جدایی و مخالفتشان با خواستهای جنبش دمکراتیک مردم ایران در دورە اعتراضات سە سال پیش، بخشی از سردمداران داخلی و وابستگان آنها در خارج را بە این تکاپو انداخت تا چارەای اندیشیدە و راهکاری دیگر بیابند. هم و غم اینان دنبالگیری ایدە اصلاح جمهوری اسلامی و سد کردن راه بر "ساختارشکنان"، یعنی جریاناتی کە اصلاح جمهوری اسلامی را سراب دانستە و خواستار سرنگونی و رفتن کلیت این رژیم و نهادها و قوانینش هستند، بود. لذا بزک کردن اصلاح طلبان اسلامی و متقاعد نمودنشان بە قبول برخی اصطلاحات و بە میدان کشیدن کسان و شخصیتهای سکولار و طرح تز رفراندم و گذار مسالمت آمیز، جزو اقدام و مقولاتی بودند تا بر مبنایشان آلترناتیوی باب طبع قدرتهای غربی، شکل بگیرد. این صحنەگردانان در این تصور بودند کە چالش غرب و ایران، شانس رویکرد بە آنها را حتمی مینماید. متاسفانە بخشی از اپوزیسیون کرد و شخصیتها و جریانات غیر کرد ایرانی نیز بدون اینکە الزاما با طرح آنها همجهت باشند، بە این دام افتادند. اما بسیاری دیگر نیز در میان اپوزیسیون ایرانی، هوشیارانە هشدارهای خود را طرح نمودە و مرز روشنی با اهم نظرات غیر دمکراتیک طرح شدە از همان اولین کنفرانس را، تعیین نمودند.
اکنون برای همگان مبرهن است کە هدف گردانندگان اصلی این نشستها نە اتحادی برای دمکراسی در میان ایرانیان، بلکە پیشبرد سیاست حذف، ایجاد دودستگی در میان اپوزیسیون، سرپوش گذاشتن بر تبعیضات اجتماعی موجود در جامعە ایران و مخالفت با طرح آنها، انکار مبارزە و هویت ملیتهای ایران و باد زدن عرق شوونیستی، کسب آبرو و وجهە برای فکر و نظر اصلاح پذیری جمهوری اسلامی در شرایط کنونی و، کاهش دادن توان و برایی زبان اپوزیسیون دمکراسیخواه این رژیم، است. و این همە با این توجیه کە: ضروری است تا راهی برای "گذار مسالمت آمیز" بیابیم و بخشی از حاکمیت را تحت فشار قرار دهیم و وادار کنیم تا برخی تغییرات را بپذیرند. لذا فعلا صلاح نیست برخی مطالبات کە مورد اختلافند در این دورە گذار، طرح گردند. اما در واقع برای مطالبە و دیدگاه غیردمکراتیک اصلاح طلبان اسلامی چراغ سبز پر نوری روشن میشود و همزمان تابلوی ایست و چراغ قرمز در برابر بنیادهای دمکراسی، قرار میدهند.
قطعا این دیدگاه و نظر همە شرکت کنندگان در کنفرانسها نبودە و نیست، اما بە تدریج صداهای دیگر، پژواکشان کم و کمتر شدە است و در واقع دیالوگ نابرابر و با شرایط غیر یکسانی را با روند ضد دمکراسی در این تجمعات، پذیرفتەاند. تلاشی مشهود و مسلط در جریان بودە تا حقوق کارگران، مسئلە زنان و اقشار استثمار شدە جامعە، آزادی مذهب، جدایی دین از دولت و خواست ملیتها، مسکوت گذاشتە شوند و مورد مخالفت قرار گیرند. این مقولات جزو مسائل اختلاف برانگیز بە حساب می آیند و در نهایت با "آسودگی وجدان" نیز، مدعی دمکراسی و اتحاد دمکراتیک میشوند.
ما در ماههای گذشتە هم در نشریات نظرات خود را در این موارد و بویژە رابطە احزاب کرد و اپوزیسیون ایرانی، طرح و قلمی نمودە و هم از کانال ماهوارەای آسوسات در این موارد بە بحث پرداختە و هشدار دادەایم کە: تلاشی آشکار برای بە بیراهە بردن جنبش دمکراسیخواهی مردم ایران در جریان است. گذشتە از اینها نظرات و دغدغەهای خود را با احزاب سیاسی کردستان نیز در نشستهای رسمی، بیان نمودەایم. همچنین با بسیاری از شخصیتهای دمکرات و آزادیخواە غیر کرد نیز تبادل نظر و رایزنی کردە و هر بار تاکید داشتەایم کە نظرات مسلط در این کنفرانسها و بویژە طرح اصلاح طلبان اسلامی، چیزی جز تلاشی برای بقای بیشتر نظام جمهوری اسلامی و ایجاد تفرقە در اپوزیسیون، نیست. روشن است کە هیچ اتحادی بە غیر از اینکە گذر از جمهوری اسلامی و تلاش برای برقراری حکومتی دمکراتیک را وظیفە خۆد بداند، نە تنها در راستای منافع مردم ایران نبودە، علیە آنهاست. اکنون کە کنفرانس پراگ نیز آنچنانکە پیشبینی میشد، بدون نتیجە و با ایجاد فاصلە بیشتر میان شرکت کنندگان در آن، پایان یافتە است، ضروری می بینیم بار دیگر توجە همگان را بە نکات زیر جلب نماییم:
١. نباید اجازە داد شکست آلترناتیوسازی کارتنی اصلاح طلبان، اصل دیالوگ سالم در میان جریانات سیاسی و رگەهای فکری اپوزیسیون دمکراسیخواه ایرانی را تضعیف نماید. باید هوشیار باشیم کە بازار نفاق افکنان رونق نگیرد و این امر نیز با دوری جستن کامل از گردهماییهای گزینشی و با تاکید بر اصل دیالوگ و اتحاد میان جریانات و اشخاص مترقی و دمکرات خواستار سرنگونی و گذر از نظام جمهوری اسلامی، ممکن است. یکبار و برای همیشە باید روشن گردد کە خواستاران اصلاح در جمهوری اسلامی، با سد محکم سرنگونی طلبان، روبرویند. ضروری است بدانند کە در کنفرانسهای ضروری آتی جایی برای تردید در اصل سرنگونی رژیم وجود ندارد و طراحان دیدگاه "گذار مسالمت آمیز" با انزوای کامل روبرو خواهند شد. هیچ عقل سالمی بە جز خواستاران بقای رژیم اسلامی و مذهبی، نمیتواند تصور نماید کە تغییر نرم و آرام در جمهوری اسلامی ممکن و مقدور و و واقعی است.
٢. در شرایطی کە بیش از سە دهە پیش همین جمهوری اسلامی با نمایندگان جنبش کردستان برای توافق در مورد حقوق ملی مردم کردستان، بە پای میز مذاکرە آمد، در حالیکە در همسایگی ما در عراق اصل ملت بودن کردها، ترکمنها و عربها پذیرفتە شدە است. در حالیکە در انقلاب مشروطیت نیز تنوع ملی در ایران مورد پذیرش بودە است، در شرایطی کە اذهان و افکار عمومی جهانی، گوناگونی ملی در کشور ایران را قبول دارند، چگونە ممکن است کە اکنون پذیرفتە شود تا چانەزنی در مورد وجود ملیتهای ایرانی صورت بگیرد؟ بحث بە هیچوجە در مورد چگونگی احقاق حقوق ملی ملیتهای ایرانی و شکل باهم زیستن در یک واحد کشوری و جغرافیای معین نیست. قطعا دیالوگ در اینبارە و تلاش برای یافتن راه حلی معتبر کە اتحاد مردم ایران را تضمین نماید، ضروری و لازم است. اما بە هیچوجە چانەزنی با منکران هویت ملی مردمان گوناگون ایران، درست و مجاز نیست. ما میتوانیم تنها در مورد شکل و نحوە تامین حقوق ملی مردمان ایران و نحوە باهم بودنشان در یک کشور، دیالوگ داشتە باشیم. اما نباید وقت خود را با دیالوگ بیسود با نافیان وجود و حضور ملتهای متنوع در ایران، بە هدر دهیم. در ایران ما این یکی از معیارهای قبول دمکراسی و پذیرش بیانیە جهانی حقوق بشر و میثاقهای ضمیمە است. عدم قبول اصل تنوع ملی در ایران، یعنی زیرآب دمکراسی را زدن و فراهم کردن زمینەهای دیکتاتوری و سرکوبهای آتی.
٣. با توجە بە اینکە در مواردی در این کنفرانسها نام کومەلە مورد سوء استفادە قرار گرفتە و شبهەهایی در اذهان ایجاد شدە، ضروری است اعلام داریم جریانی کە تحت نام کومەلە در این نشستها و جزو گردانندگان، حضور پیدا کردە، بە هیچوجە کومەلە را نمایندگی نمیکند. لذا اظهارات و توافقات ایشان نە مورد پسند کومەلە است و نە جریان کومەلە تعهدی در مورد سیاستها و توافقاتشان، دارد. همچنین تاکید میکنیم کە در این کنفرانسها تنها بخشی از احزاب سیاسی کردستان و هر یک با ویژگی و منظور خاص خود، حضور داشتەاند، لذا نمایندگی همە جنبش کردستان را دارا نبودە و عدم حضور بخش مهم احزاب کرد، کمبود جدی هرنوع دیالوگی دربارە جنبش کردستان و خواستهای این مردم است.
٤. ما بە روشنی میگوییم خواستار گسترش دیالوگ در میان همە اپوزیسیون ایرانی هستیم. معتقدیم بدون یافتن راهی برای همکاری در زمینەهای مشخص مبارزاتی بر علیه رژیم، آسان نخواهد بود کە جو اعتماد و همبستگی را تقویت کنیم و زمینەهای اتحاد برای دمکراسی را گسترش دهیم. لذا ما بر این باوریم کە ضروری است تا احزاب کردستان با همکاریهای کنکرت با اپوزیسیون دمکراسیخواه ایرانی برای تقویت پیوند و همبستگی جنبش کردستان با جنبش عمومی مردم ایران، تلاشی جدی بە عمل آورند. همچنین صراحتا باید اعلام نمود کە ما وارد هیچ ائتلاف و اتحادی برای آلترناتیوسازی نخواهیم شد کە اصل چند ملیتی و ملت بودن کردها را نپذیرند. تنها با پذیرش این اصل است کە میتوان در مورد دمکراسی و حقوق ملی مردم کردستان و چگونگی تحکیم اتحاد و باهم بودن همە مردم ایران، بە بحث و دیالوگ و تبادل نظر پرداخت.
کمیتە مرکزی کومەلە زحمتکشان کردستان
٢٥. ١١. ٢٠١٢ برابر با پنجم آذر ماە ١٣٩١
صداها صد در صد اصل هستند. کسی بیخود ماله کشی نکنه
ظاهر قراره از از چاله حکومت دینی وارد سیاه چاله قومیت گرایی بشیم .تنها چیزی که این عالیجنابان توجه ندارند منقضی شدن سیستم حکومتی یا اداری یا هر چیز دیگری برپایه مذهب و نژاد (کرد و ترک و...)رنگ پوست و ....است.از آن مبتذل تر هم یاری جستن از ادبیات وابسته به چپ و تفسیر دلبخواه از قوانین حقوق بشریست به نفع ارتجاع قوم گرایی!
vagheaaan keeeeee
????????
آیا خواندن و نوشتن برای اعضاء هیئت اجرایی شرط لازم است و یا نه؟
دوستان عزیز، «سیاست» ازسخت ترین و پیچیده ترین کارهاست. در حقیقت یک نوع علم و هنر است.چرا سخت و پیچیده است؟چون با « جان انسانها» سرو کار دارد. و با کوچکترین« اشتباه»ممکن است جانهای بسیاری از دست برود. جنگ سولدوز یا نقده را در نظر بگیرید. چقدر«انسان » از بین رفت. به دنبالش « قارا نا » را در نظر بگیرید.اینها همه « اشتباه» درسیاست است.کسی که صاحب این علم و هنر نیست لازم است « حد» خود را نگهدارد. و اگر نگه ندارد « فاجعه» به پا میکند. شما بردارید درهند کار سیاسی و سیاستمداری «جواهر لعل نهرو» - در رابطه با مردم -را بخوانید و از آن دیدگاه مثلاً به نظریات وسیاست و کارهای سیمیتقو نگاه کنید.خیلی چیزها روشن میشود. - لینکهای خوانندگان ایران گلوبال :نهرو و سکولاریسم.http://www.radiozamaneh.com/reflections/2012/11/23/21965
سروکار داشتن با مردم- و دولتهای خارجی- مبارزه با حکومت- علم و هنر و تجربه لازم دارد - کسی که اینکاره نیست اگر بخواهد پای به چنین راهی بگذارد و پیش از آموزش رهبری کند فاجعه میافریند. نمونه اش فاجعه سی و چند ساله مولاها در ایران است. همنطور حرکت خود سیمیتقو و جیلو ها که فاجعه بود.سیمیتقو شاید در عشیره خود سیاستمدار بود ولی به راهی که پا گذاشته بود راه او نبود.
جناب آقاي ائليار ملاحظه فرموديد ؟؟!!! وقتي ضياء صدر هاي كه شهادت فيلم صداي مذاكراتش در 7 اكتبر 2012 در پالتاك آزر خودش مي گويد در اجلاس استكهلم استعفاء دادم اما در پراك دوباره به اصطلاح نماينده مردم آزربايجان مثل بت سوخته شده مي ايستد تا خداي ناكرده استحكام همه بام به سوي دموكراسي ايلام تا ماكو را در فدرال آينده آني از كردستان كند بايستي سيميتقو هاي امروز ( نوروز خان و .....) در اينجا و انجا با نشان دادن دشنه هاي خون آلوده خود در زير عبا و شلمه چنين تاريخ سازي و منكر جنايت به شهادت طول تاريخي كه هنوز نمرده اند انهاي كه به چشم خود ديده اند مرگ عزيزان خود را چكونه ممكن است در اين فضاي آلوده از نژادپرستي كه درخواست يك كودك 6 ساله بنام زبان مادري مورد هجمه نژادپرستاني چون جمهوري اسلامي مشكي اپوزسيون سبز و سلطنت طلب بنفش و...... و در آخر
دوستاني چون شما كه ترساندن ملتي به پافشاري در هويت خود كه اي هوار كه خونريزي خواهد شد به قولي خوب عزيزان برادر خون نريزيد اسلحه ما قلم مي باشد نه دشنه هاي خون چكيده سكوت امروز آزربايجان نه از خوف نه نه من قريبهاي اپوزسيون و نه از وحشت بگير و ببند هاي دولت خونخوار و نه از قرطي هاي سبز پوش محصل و نه از دشنه هاي خون مادران و پدران ما در كردولوق است . تاريخ در باره سكوت امروز ازربايجان سخن خواهد گفتمثل اينكه مرده داره مرده شور رو ميشوره؟شما بهتره براي ملت آذربايجان تكليف تعيين نكني.قضيه ارمنستان و جمهوري آذربايجان هم به شما ربطي نداره و جمهوري آذربايجان به حد كافي نيروينظامي و قدرت آزادسازي اراضي خودشرو داره.ملت ما هم براي دفاع از زبان و خاك پاكش نيازي به كسي نداره شما فكر ميكني تبريز خوابه؟ اشتباه ميكني.تبريز او نقدر قدرت تاثيرگذاري داره كه شما رو مبهوت ميكنه . تاريخ تبريز رو مرور كني حتما ميفهمي.نقش تبريز رو تو انقلاب مشروطه بخوني ميفهمي كه چطور شهري به بزرگي آذربايجان بنام تبريز ايران رو به لرزه مياندازه.يا انقلاب اسلامي رو يادت نرفته كه؟ ببين اروميه و خوي و سلماس و اردبيل و مغان و مراغه و مرند و زنجان و .... همه به گوش و مترصدند و به موقع جواب لازم را به تروريستهاي وطنفروش خواهند داد.كمي منتظر باش و حوصله كن وقتش ميرسه!
هرکسی برای آزادی ملت آزربایحان کمک کند خوش آمده است. ما مصمم برای آزادی این ملت هستیم. و لحظهای هم از تلاش خود دست بر نخواهیم داشت.
اتهام زدن کار آسانی است ولی تکرار یک دروغ آن را به واقعیت تبدیل نمی کند. مردم خوب آذربایجان بهتر می داند که باید راه دوستی را با همسایه خود درپیش گیرند و در دام افراتگرایان نخواهند افتاد. شما هم بهتر است زیاد به الهام علیف دل خوش نکنید، او هرگز روابط خود با آمریکا و اسرائیل را بی جهت به خطر نمی اندازد. اگر حمایت آمریکا و اسرائیل از آذربایجان برداشته شود ارمنستان در کمتر از یک هفته کل جمهوری آذربایجان را تصرف خواهد نمود.
كمي بيمهري ميكني اليارجان .همين مقالات شماست كه حقايق رو افشا ميكنه،نميبينيد كه افراد پستي كه سراسر زندگيشون به غارت گذشته حالا مدينه فاضله و الگوي عده اي مليجك شده؟ تورو روح مادرت سكوت نكن.
ارومي
ارومي سوخت ،ارومي سوخت ، ارومي
كه اندر سينه اش اميد عمران
نوا نو مي دميد ازبخت ايران
به رغم خارجي ونفع بومي
حياتي تازه مي يافت شادان
خدا شر كدام آذرقدومي
سوخت ارومي!
ارومي كزخرابيهاي بيداد
پريشان ،بيقرار،آزرده مي بود
كه فرزندان خود را دير يا زود
به جلادان استبداد مي داد
ارومي كي ز آفت خواهد آسود
خداوندا كدامين بخت شومي
سوخت ارومي!
زكشت مرحمت با صدنيازي
ارومي بار بدبختي درو كرد
ارومي در كنارش مار پرورد
ارومي سوخت از مهمان نوازي
به جرم اينكه شد باختر همدرد
جلوها را رهاند ازدست رومي!
سوخت ارومي!
ارومي اعتمادات ،اعتمادات
ترا سخت امتحان كرد اندر اين كار
ارومي سوخت
ارومي سوخت ،ارومي سوخت ، ارومي
كه اندر سينه اش اميد عمران
نوا نو مي دميد ازبخت ايران
به رغم خارجي ونفع بومي
حياتي تازه مي يافت شادان
خدا شر كدام آذرقدومي
سوخت ارومي!
ارومي كزخرابيهاي بيداد
پريشان ،بيقرار،آزرده مي بود
كه فرزندان خود را دير يا زود
به جلادان استبداد مي داد
ارومي كي ز آفت خواهد آسود
خداوندا كدامين بخت شومي
سوخت ارومي!
زكشت مرحمت با صدنيازي
ارومي بار بدبختي درو كرد
ارومي در كنارش مار پرورد
ارومي سوخت از مهمان نوازي
به جرم اينكه شد باختر همدرد
جلوها را رهاند ازدست رومي!
سوخت ارومي!
ارومي اعتمادات ،اعتمادات
ترا سخت امتحان كرد اندر اين كار
دو روزت بخت نيكو بود بيدار
دو روزت عهد خواري خارج از ياد
سوم روزت سعادت شد نگونسار
ارومي باز اندر غمومي
سوخت ارومي !
ارومي مي نبايد روي تابيد
زالطاف جناب رب قهار
فلاكت بختياري آورد باز
به شرط آن كه دردل پايد اميد
به شرط اين كه باشد عزم دركار
به فردا ديده مي بايد دوخت ارومي
سوخت ارومي!!
واقعا متاسفم که به خاطر بی لیاقتی این حکومت تجزیه میخواین مثلا اذربایجان شوروی کشور پیشرفته ای هست که میخواین بهش بپیوندید؟
اسماعيل آدم كش و جلاد بي رحم و آقاي آدم فروشان و وطنفروشان بود.گاهي همدست عثماني و گاهي مزدور روسيه و گاهي نوكر رضا خان ميرپنج،اما در همه حالات خودفروشي أش خائن و آدم كش و وطنفروش بود.آقاي نوروز خيلي دلتنا ن ميخواهد آقا صدايش كنيد صدا بزنيد.مختاريد اما اين مسئله يادت نره كه الان صد سال قبل نيست كه آذربايجان و آذربايجاني بي پناه و بي كس و تنها باشد.
فرخ نگهدار همیشه تلاش میکند ،مردم را از هر چیزی که راه به سرنگونی میبرد ، بترساند، درمصاحبه با توکلی ازسوری شدن ایران میترسند، ظرف ۳۰ سال گذشته بهانه ش چی بود؟ ، حالا ها، که برای پراگیان بیانه مینویسد ، بعد میگوید نباید منتظر باشیم پراگ بیانیه یا قطنامه بنویسد ، چون من هستم، که همه را به زیر چتر آخوندها ببرم،
ناصر آبادانی
اول بگو چه جوری فایل رو ببینیم بعد نظر بدیم
عزیز اورمو جان فدا، قربان سنه ، بررسی رخدادهای «جیلولوق» و «سیمیتقولوق»، یک کار تاریخی ست. تاریج علم است. چون علم است بیطرف نیز هست. متأسفانه من نه تاریخ نویسم و نه غیر آذربایجانی . چگونه میتوانم بیطرفی علمی را رعایت کنم و تنها نتیجه تحقیقات را ارائه بدهم. برای من این کار تقریباً نشدنی ست. اگر هم بخواهم یک مطلب تحقیقاتی و بابیطرفی نسبی تهیه کنم نیاز به منابع و اسناد فراوان هست که دردسترسم نیست. از این گذشته کار در این زمینه ماهها و شاید سالها طول بکشد.من مطالب زیادی در این رابطه مطالعه کرده ام اما بازتاب آنها نمیتواند یک کار علمی باشد. محض اطلاع تاریخ هیجده ساله آذربایجان نوشته کسروی میتواند رفع احتیاج کند. ولی آنهم یک کار علمی نیست.
من در عرصه تئوری کار میکنم و نظر خود را هم در متن مقاله در دوقسمت نوشته ام. این رخداده ها « تلخ» اند.هیچکس به «شیرینی» از آنها یاد نکرده است. تلخ اند برای همه آنها یی که این وقایع را تجربه کرده اند. ما لازم است درس « غیر انسانی بودن کشتارها»را از این وقایع بگیریم و در حرکت خود راهی را انتخاب کنیم که به «کشتار» منتهی نشود. نسل ما نسل مبارزه مسلحانه در برابر دیکتاتوری شاه بود. وقتی از مبارزه مسالمت آمیز مدنی-سیاسی سخن میگویم با تکیه به این تجارب است. ما باید بیاموزیم حتی با دشمنان خود نیز مسالمت آمیز و انسانی رفتار کنیم. باید بیاموزیم « مشکل ما» مشکل «همه ی ماها»ست. و توسط هم اندیسی و یاری همه ما ها -« طرفین» -میتواند راه حل نسبی خود را بیابد. لازم است چنان محیطی را فراهم کرد که بتوان در آن مشکلات را با مسالمت حل نمود. اینها از جمله درسهایی ست که میتوان از آن دو رخداد تلخ گرفت.
مرگ بر دیکتاتور
در پاسخ به همه کسانی که در مورد اسماعیل آقا اظهار نظر نموده اند باید عرض نمایم فرد مقاوم همواره مورد احترام است و کسی نمی تواند با تحریف تاریخ او را مورد نکوهش قرار دهد. اسماعیل آقا به عنوان یک سیاستمدار و نظامی برجسته توانست ارومیه را از لوس وجود عثمانی و ایادی آنان پاک نماید. حال این امر به مزاق عده ای خوش نیامده کاری نمی شود کرد.
""" انزوای تحمیلی یا انزوای خود خواسته، ذهنیت به محاصره در آمده در تلاشهای مذبوهانه به ""اریتره "" میرسد""، آیا ارمنستان اریتره دوم است؟ هر دو کشور به شدت منزوی هستند، هر دو کشور با رژیم ایران ارتباط دارند. اینک اریتره در مناسبات سیاسی/ اقتصادی به معادل "" به هوشمندی من توهین نکن ""تبدیل شده، کردستان ما گویا در چنین جادهای دنبال "" مدینهٔ فاضله "" خود است. اینها فکر کردند که اگر ارمنستان میتواند "" قره باغ "" را اشغال کند چرا اکراد نمیتوانند اورمیه و آذربایجان غربی را اشغال کنند، اگر رژیم ایران و روسیه به ارمنستان یاری رساندند، بحران منطقه نیز اکراد را در موقعیتی قرار خواهد داد که از آب گٔل آلود ماهی بگیرند، اینک تروریستهای پ ک ک در سوریه مقابل ارتش آزادیبخش سوریه موضع گرفته اند تو سرنوشت "" اریتره "" دیگری مشخص شود.
حداقل من هم ارزو میکنم که اگر مرگ به سراغمان امد در مملکت بیگانه به خاک سپرده نشویم.
مقاله خوبی بود امیدوارم گوش شنوایی هم باشد
از توضیح خردمندانه شما بسیار تشکر می نمایم. این روشنگری های شما بسیار در سرنوشت هموطنانتان موثر می باشد.
همراهی با جنبش سبز برای انداختن رژیم مگر بد است و بد بود ؟حالا نیز معادله پیچیده نیست آذربایجان نیاز به نیروهای مستقل و غیر وابسته به رژیم و چپ و راستهای افراطی خارج نشین دارد و در این راه هر فرد غیر وابسته و مستقل میتواند به این روند کمک کند.شما چرا ناراحتید که امثال موحدی به شکلی در این عرصه وارد شده اند؟در ضمن بهتر است سوابق موحدی در مبارزه رااا با سوابق امثال زیا و ماشالاه سلیمی که ادعایشان در آسمان هم جاا نمیگیرد تحقیق و مقایسه کنید
سلام آقاي اليار ،يك خواهشي از حضورتان دارم اگر ميشه چون خودتون اهل اروميه هستيد در مورد واقعه جلولوق و شخص و شخصيت و اقدامات اسماعيل سميتقو و وقايع سال ١٩١٨ اسفند اروميه و غرب آذربايجان مقاله مستند منتشر بكنيد.ممنون ميشم و بسياري از حقايق براي بسياري از خوانندگانتان روشن بشود.ممنونم
ايل شكاك از ايلات مهاجر كرده و البته كه در اين ييلاق و قشلاق و مهاجرت تعدادي متولد ميشوند.اولا تولد يك نفر در يك شهر و روستا اگر پدر و مادر و اجداد اون از اهالي محل نباشند أصالت به همراه نمياره همانطور كه مسعود بارزاني هم در دوره حضور كوتاه مدت مصطفي بارزاني در مهاباد متولد شده و اصالتا كرد عراقي است.ثانيا شخص آدمكشي چون اسماعيل آقا به خونريزي در تاريخ معروفه و اهالي اروميه از وي خاطرات خوبي ندارند و بسيار بد نام هستند.
اگر منظورتون سميتقو اسماعيله؟ بايد بهتون بگم كه قاتلان و خونريزاني چون چنگيزخان و تيمور و ... مارشيمون و اسماعيل سميتقو و آندرانيك و كوجاريان و ... نه وطن دارند و نه مليت و نه قبر و مزار چونكه مزارشون جهنمه.اين اسماعيل سميتقو كه فقط و فقط قاتلها و خونريزاني چون پ ك ك و پژاكيها ميتونن بهش افتخار بكنند مايه ننگ بشريتند.هنوز فرياد كودكان مادر و پرداخت مرده و خون زنان باردار كه شكمشان توسط دشنه سميتقو و ايادي اون در اروميه و سلماس و مهاباد به ناحق بر زمين ريخته هنوز ميخروشد و ميجوشد.من همه خوانندگان محترم ايران گلوبال را به خواندن وقايع و فجايع غرب آذربايجان خصوصا وقايع جلولوق و ظهور و سقوط شخص بي وطن و مليتي چون سميتقو كه به روسها،عثماني،آلمان و آمريكا و انگليس يعني همه بيگانگان خدمت كرد و به ايران خيانت دعوت ميكنم.
يعني برو جلوي خونه تون بازي كن! كأك نوووروزز