انبوهی از شواهد تجربی مؤید نظریه ی فرگشت،توسط انتخاب طبیعی است،در حالیکه فلسفه آفرینش در تضاد آشکارا با شواهد تجربی ست.
تنها شاهد و حامی آفرینش، یک سری اراجیف و خرافات باستانی هستند.
امروز حتا در دنیای غرب که سردمدار آزادی ست،اگر کسی بی خدا بودنش را بروز دهد ،ممکن است آینده شغلی اش به خطر بیفتد،یا کارش را از دست بدهد،حتا ممکن است آپارتمان گیرش نیاید،بگذریم خوشبختانه این طیف با تمام خطرات پیرامون ابراز وجود میکنند و با شهامت خرد را برتر از باور میدانند،چرا که پشتوانه علمی دارند.
امروزه بدترین نوع حکومت بر انسانها ،فاشیسم دینی ست که در همه ادیان به طور مشخص قابل رویت میباشد،که البته هر کدام از این باورها خود را برتر و کامل تر از دیگری میداند.(این از ضعف خدایشان است که با تمام قدرتش نتوانسته آنها را واحد گرداند،همین خود دلیلی بر ستیزه جویی ،این خدای گردن کلفت بر علیه انسان است).
بنیاد گرایان دینی ،به علم حمله ور میشوند،اما در عوض چه چیزی برای عرضه دارند؟
ما در دورانی مرگبار و قطبی شده درجهان زندگی میکنیم،زمانهای که ادیان عمده دنیا مناقشات خود را به حدی رسانده اند که هیچ امیدی به مصالحه میان ،این شاخههای ابراهیمی نیست.
در دنیای غرب(نیویورک،لندن...)شاهد بودیم که جنون دینی خاور میانه ای،چگونه به قلب جامعه سکولار رسوخ کرد،و چه فجایع جبران ناپذیری را رقم زد.
برای فهم تفکر تروریستهأیی همچون بن لادن و ...،باید توجه داشت که این عملکرد نتیجه ،ایمان دینی قوی است.
حتا ایمان مؤمنان به اصطلاح میانه رو هم از قماش همان ایمان بنیاد گرایانست،چون آنها هم بیخردی را یک فضیلت ارزنده میدانند.
موضوع حقیقتاً وحشتناک است که ستیزه جویان دینی فکر میکنند کارشان خیر مطلق است.
با اندکی تعمق در جنگهای رخ داده در تاریخ معلوم میشود،علیرغم ادعاهای پوچ و بیاساس،همیشه جنگ بین دو شرّ اتفاق افتاده،که دستاورد و نتیجهای جز نابودی بشر به همراه نداشته است.
با کنکاش در سرزمین به ظاهر مقدس ادیان،جایی که تمام یقینهای مهیب دینی آغاز شدند و هنوز هم تنوره میکشند ،میتوان این ستیزه جویی را بیشتر لمس و مشاهده نمود.
جایی که یهودیان ادعا دارند خداوند آن را به ایشان که قوم برگزیده هستند وعده داده است،مسیحیان نیز مدعی اند،خدایشان عیسی از ازل آن را به ایشان وعده داده است،مسلمانان هم میگویند که مسجد الا قصی را محمد بنا نهاده و جز ملک آنان است.
در شهر اورشلیم، جایی که بذر نادانی و خرافات کاشته شده،مسیحیان میخواهند(ویا دولارزا) را ببینند،مسلمانان میخواهند(قبه الصخره)را زیارت کنند،یهودیان میخواهند ،دیوار غربی(مقدسترین خرابه دنیا) را زیارت کنند.نکته جالب در این است که این شهر تحت تدابیر شدید امنیتی کنترل میشود،چون هر کدام از این فقدانهای عقلی،خود را برتر میداند و مالکیت دیگری رد میکند،و نمیتوانند فارغ از این تخیلات ذهنی و دروغین یکدیگر را به عنوان انسان تحمل کنند.
وقتی واعظان دینی به پیروان پند میدهند،که اگر شهید شوید به بهشت میروید زیرا که بهتر از بودن در این دنیای واقعی ست،جای تعجب نیست که متأسفانه عدهای هم گوش فرا میدهند،و این پروسه هولناک نتیجهای جز انتقام جویی و جنگ و مصیبت به دنبال نخواهد داشت.
قتل به خاطر خدا نه تنها شنیع،بلکه کاملا مسخره است.(البته هر نوع قتلی مطرود و میبایست از جوامع بشری حذف شود).
خلاصه اینکه همه انسانها،در قبال خدایانی که روزگاری جوامع انسانی ما قبل, به آنها اعتقاد داشته اند،بی خدا و آتئیست هستند.
کتابهای مقدس که مردم برای گرفتن پندهای اخلاقی میخوانند،در واقع نشانگر خدایی هستند که به بیشک انتقام جوترین شخصیت تاریخ ادبیات بشر است.
زنده با د،آزادی و برابری در جامعه انسانی .
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید