هر آدم الفبای سیاست خوانده و یا نخوانده ای می داند که برای تعیین موضع سیاسی یا دادن شعار سیاسی، باید صورت مسئله ای روشن داشته باشیم. برگزیدن صورت مسئله ی غلط ما را به جواب غلط می رساند. این کار نه تنها در یک پروژه ی سیاسی، بلکه در پروژه های اقتصادی و یا اداری هم رایج است. به عبارتی هر پروژه ای بر اساس صورت مسئله ی معین به نتیجه ی دلخواه می رسد. و در صورتی که به نتیجه نرسد، این به این معنی است که صورت مسئله غلط بوده است،
پس سوال اساسی این است: صورت مسئله ما در این شرایط کدام است؟ دقت کنید که ما ده تا صورت مسئله نمی توانیم داشته باشیم. بلکه یک صورت مسئله داریم. و آن صورت مسئله باید رفع «مانع اساسی» یا «پروبلماتیک اساسی» در مسیر را شامل شود.
بسیاری از صاحب نظران سیاسی و آنچه که ما از داخل ایران می شنویم، بر این عقیده اند که صورت مسئله ما امروز «جمهوری اسلامی» است. و پروژه ی انقلاب سیاسی ما شامل براندازی این سیستم می شود. یعنی پروژه ی ما باید با این صورت مسئله تا براندازی این نظام ادامه یابد تا ما به نتیجه ی این پروژه برسیم. مطرح کردن هر «آکتور» دیگر و فوکوس بر آنها، ما را از نتیجه دور می کند. وقتی کسانی یا گروهی رؤیاها، و یا آرزوهای قلبی خود را وارد پروژه ای می کنند، صورت مسئله اصلی یعنی سرنگونی جمهوری اسلامی را از فوکوس خارج می نمایند. به عبارتی شما به پروژه ی سرنگونی جمهوری اسلامی ضربه می زنید. هر پروژه ای بر اساس واقعیت های عینی شکل می گیرد و ساخته می شود، نه مکنونات ذهنی و قلبی. از این رو هر گونه شعاری که صورت مسئله اصلی را از فوکوس خارج کند و انرژی و استراتژی لازم برای پی گیری این پروژه را به عقب اندازد یا منحرفش کند، به نفع جمهوری اسلامی تمام خواهد شد.
رهایی از «ظلم و ستم» یا «ستمگر» و هر «گر» دیگر شبیه به این می تواند یکی از فاکتور ها باشد، ولی دقت کنید صورت مسئله ی ما نیست. پس بحث مخالفت با «شعار مزبور» نیست، بلکه حفظ فاکتورهای دیگری برای ادامه ی پروژه نابودی جمهوری اسلامی است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید