زخم عفونی دیرینه بر پیکر خاورمیانه، بواسطه رادیکالیزم مذهبی، فاشیسم اسلامی و فزون خواهی و برتری طلبی اسرائیل، عفونی تر شده و تب جنگ های ویرانگرانه و خانمانسوز در منطقه بالا رفته است. بیداری ویروس اسلامی و انتقال قدرت به اسلامگرایان در ایران، چهره منطقه را تغییر داده و وزن فاشیسم اسلامی را سنگین کرده است.
نقش ویرانگرانه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اسلام سیاسی نمی توانست به ایران محدود گردد و دامن منطقه و جهان را گرفت و همانند کرونا در منطقه و جهان تکثیر شد. حماس، جهاد اسلامی، حزب الله لبنان، حشدالشعبی و ..، ویروس های تکثیر شده در خاورمیانه هستند که دگراندیش ستیزی در سرشت آنها می باشد.
پادزهر ویروس اسلام سیاسی، آگاهی فرهنگی، سیاسی و شعورمندی لائیک و دمکراتیک جامعه است. ما در ایران تجربه زوال اسلام سیاسی در اندیشه جامعه شهروندی را تجربه کرده و بروشنی دیدیم که چگونه انقلاب “زن زندگی آزادی” بلحاظ فرهنگی و سیاسی، از حکومت اسلامی عبور کرد.
بیش از چهار دهه سرمایه گذاری اسلامگرایان ایران در منطقه، نسل تازه ای از فاشیسم اسلامی را به میدان آورد که حماس، جهاد اسلامی، حزب الله لبنان .. ، نمودهای عینی آن هستند.
حاکمان ایران در یک تناقض قرار گرفته اند؛ در ایران منفور جامعه هستند و ملت ایران مصمم به برچیدن رژیم اسلامی می باشد، اما در منطقه خود را تکثیر کرده است. جنگ حماس و اسرائیل را نمی توان جدا از بستر تاریخی و روند چهار دهه گذشته اسلام در ایران، تحلیل و قضاوت درست کرد.
حمله بربرمنشانه، فاشیستی و جنایتکارانه حماس به اسرائیل، پایان سیاست تدافعی در برابر قلدری دولت راستگرای اسرائیل در منطقه را رقم زد و نقطه پایان بر ضربه ناپذیری اسرائیل گذاشت.
در سال های اخیر شاهد تهدیدها و تعیین تکلیف های اسراِئیل در ارتباط با موضوع ایران هسته ای بودیم. دولت اسراِئیل بکرات حکومت و کشور ایران را تهدید کرده و در سال های گذشته، عملیاتی مشخص در ایران انجام داد. این یک واقعیت است که قدرت سیاسی در ایران، برآیند اراده شبکه های تروریستی – اسلامی در خاورمیانه، روسیه و مافیاهای قدرت پیرامون سیدعلی خامنه ای است.
موقعیت نظامی و سازماندهی کنونی فرقه های تروریستی – فاشیستی منطقه، نتیجه سیاست های پان اسلامیستی حاکمان ایران است. حمله حماس به اسرائیل و آشکار شدن شکنندگی اسرائیل، حکایت از توان ویرانگرانه بالای گروهای اسلامی و چشم انداز تغییر توازن قوا بسود اسلامگرایان پیرامون اسرائیل دارد.
سیاست افراطی دولت آقای نتانیاهو، “گنبد آهنین” ایشان و لختگی نیروی نظامی اسرائیل، نتوانست به ضرورت مدارا و صلح با مردم فلسطین پاسخ دهد و امنیت شهروندان اسرائیل را تامین کند. ضربه فرقه تروریستی حماس، اتوریته اسرائیل را شکست و آنرا بشدت تحقیر کرد.
جنایت حماس، از جنس جنایات اسلامگرایان در ایران، داعش در عراق و سوریه، طالبان در افغانستان و ترکیه در کردستان است. اکنون اسرائیل در محاصره گروه های تروریستی – اسلامی قرار دارد و بیش از هر هنگام دیگر آسیب پذیر است.
تردید نیست که کشور اسرائیل توان هسته ای و نظامی و بویزه در جنگ هوایی دارد. اما در جنگ ترکیبی و هجوم اتتلاف فرقه های اسلامی، کم خواهد آورد.
بمباران غزه و ویرانی شهرها، انتقامجویی کور از شهروندان غزه می باشد، در حالیکه نیروی حماس در تونل های زیر زمینی پناه گرفته اند. واقعیت اینست که شهروندان غزه، خود گروگان های حماس هستند و حل بغرنج سیاسی فلسطین در توان نیروهای صلحدوست اسرائیل و فلسطین است. افراطیون اسرائیل و فلسطین، خواست سیاسی، منافع، مصالح و خرد جمعی مردمان دو ملت را نمایندگی نمی کنند.
جایگاه جنگ حماس و اسرائیل، از منظر معادلات جهانی چنین است که؛ گشایش جبهه جنگ در خاورمیانه علیه اسرائیل و امریکا، با شرکت فرقه های اسلامی – تروریستی و حکومت اسلامی، اهرم مطلوب روسیه علیه غرب است.
در شرایط بسیار دشوار کنونی چه باید کرد:
۱- دخالت سازمان ملل برای آتش بس فوری میان اسرائیل و حماس
۲- پرهیز از فرورفتن در گرداب گسترش جنگ و پایان دادن به قلدری طرفین
۳- عقب راندن حماس و پایان جنگ
جنایت حماس در اسرائیل، ضدانسانی، بربرمنشانه و جنایتکارانه بوده و محکوم است! یک دولت دمکراتیک و صلحدوست در اسرائیل می تواند منطقه را از گرداب جنگ خارج کند. ضمن برسمیت شناختن حق دولت اسرائیل در دفاع از خود در برابر تهاجم فرقه های آدمکش اسلامی، ویرانی شهرها و کشتار شهروندان فلسطینی، نمی تواند مورد تائید باشد. اقدام جنایتکارانه حماس در اسرائیل و انتقامجویی کور دولت اسرائیل از مردم فلسطین، محکوم است.
اقبال اقبالی
10.10.2023
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.
توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید