رفتن به محتوای اصلی

چند واژکی اندر حال و روز ِ عبدالکریم ِ سروش

چند واژکی اندر حال و روز ِ عبدالکریم ِ سروش

در آفند و پدافند ِ زندان اندیشان

( چند واژکی اندر حال و روز ِ عبدالکریم ِ سروش )

***

ما آزموده ایم در این شهر، بخت ِ خویش

بیرون کشید باید از این ورطه، رخت ِ خویش

در همبودی که خود را بر پایه ی ِ ایمان استوار ساخته است، گاه مرز ِ میان ِ ایمان و کفر آنچنان باریک می شود که مومن تر ِ مومنان نیز باید چو بید بر ایمان ِ گه چو کفر خویش بلرزند. آنچه امروز بر عبدالکریم ِ سروش می رود از روزن ِ جنبش ِ گیتی گرایی ِ ایرانی بسیار حائز ِ اهمیت است. پرسش این است که چگونه می توان به مثابه ی ِ زندانی، یعنی انسان ِ گیتی گرا و سکولار ِ ایرانی، با زندانی شدن ِ زندان اندیش برخورد کرد؟ نکته ی ِ مهم در این جاست که امثال ِ دکتر سروش، نه زندان بان، که اینان امروز از میان ِ دون پایگان ِ اهل ِ ایمان برگزیده می شوند، بلکه اندیشندگان ِ زندان اند. این سروش ها و کدیور ها و سید حسین نصر های اند که زندان را به میانجی ِ اندیشه های ِ خویش به درون ِ همبود ِ ایرانی اندراندیشیده اند و جهان را میان ِ کفر و ایمان، میان ِ حق و باطل، بخش کرده اند. و با این حال، باز نیز، ما، اندیشندگان ِ فرای ِ کفر و ایمان، خویشکاری ِ خود می شماریم که به پدافند از حق ِ بیان ِ آزاد ِ آنان برآئیم. آنان، که حق ِ بیان ِ آزاد را، در نفس ِ اندیشه شان، از ما گرفته و می گیرند.

در این میان تجربه ی ِ پشتی بانی از اکبر ِ گنجی تجربه ی ِ بد و ناخرسندانه ای بود. مردی که ایرانیان، فرای ِ باورهای ِ سیاسی و دینی شان، یکپارچه به پدافند از او برخاستند و حتا برخی بزرگان، تا او را از گرسنگی به در آرند، گرسنگی کشیدند. او، اما، زندان ِ اندیشه اش را، خودی و ناخودی اش را، با خود به بیرون آورد و با هر مقاله و جستار، رنگ و جلای ِ بیشتری نیز به در و دیوار ِ به هم ریخته ی ِ دوستاق اش داد. جای ِ کفر و ایمان را اینبار، جمهوری خواه و پادشاهی خواه گرفت: جمهوری خواه حق است، پادشاهی خواه باطل است.

*

فرای ِ خرسندی ها و ناخرسندی ها اما، یک باورمند به زیستن فرای ِ کفر و ایمان، چاره ای ندارد جز پای بند بودن به اصل های اش. ما می دانیم که مرز ِ میان ِ اندیشنده در فرای ِ کفر و ایمان و اندیشنده در بندابست ِ کفر و ایمان، هرگز از سوی ِ اولی برچیده نخواهد شد. ما، گیتی اندیشان، خود از آغاز، خود-برچیدگانیم و در اندیشه هامان نمی توانیم به زندان رویم؛ در اندیشه هامان به زندان رفتن نمی توانیم، خود اگر هر روزمان را واداشته باشیم تا در زندان های ِ برامده از اندیشه های ِ کسان به سر بریم. ما، ساده تر گوئیم، آزاده ایم و هر چه خواهد برود، برود، چرا که پای ِ آزادگان، هرگز نبندند؛ پس خود همه از این روست که اینک به پدافند از تو برمی خیزیم ای sraoša، ای سروش، و یا که نه، و یا که درست تر، ای پشت همی کرده به مهر، گوش بسته بر به سروش، اینک، به پدافند از تو برمی خیزیم.

*

و اینک، این، همه دیگر بر کفر-و-ایمان-اندیشان است که مرزها را درنوردند و در به کاربستن ِ خرد ِ خودبنیاد ِ آدمی، خرد ِ رها شده از بند و بست ِ وحی، در به در آوردن ِ خویشتن ِ خویش شان از نابُرنایی ِ خود آفریده ی ِ خود، دلیری ها نشان دهند. آدمی را، جز خرد ِ خودبنیاد ِ خویش پیامبری نیست و این را، ای سروش، نیاکان ِ تو، به رسایی در اش یافته بودند:

āsn-xrad pad-gāh ōstīgān mahist aštag ī dādār ō ,gētīg’ dām…ud padiš šnāsēnd mardōm dādār…

" آسن-خرد (= خرد ِ ذاتی)، اندر گاه، مهین ترین و عینی ترین فرستاده ی ِ دادار است به سوی ِ آفریده های ِ گیتیک اش و مردم، بدان شناسند دادار را" (دینکرد، 3.77)

پس کسان بیهوده در پی ِ سره و ناسره ی ِ وحی هاشان نروند. کانی و سرچشمه ی ِ وحی همین جاست، بر روی ِ زمین، در مغز ِ تو: وحی، خرد ِ توست، ای مرد، پس خرد ات را دریاب!

آقای ِ سروش، شما 1400 سال دیر آمده اید و در ِ آسمان را، از سوی ِ ناراست اش گشوده اید، چرا که ایمان ِ ایرانی در فراسوی ِ مغز ِ آدمی نبوده و نیست، چرا که ایمان ِ ایرانی بر پایه ی ِ خرد است و شناخت: "مردم بدان شناسند دادار را"

پس تا که مردم شوید، جهان و دادار اش را، به خرد ِ خود شناسید و هرگز فراموش نکنید که در این میان، تازیان را، غم ِ احوال ِ گران باران، هرگز نبوده و نیز، نخواهد بود هرگز. پس اگر ات خواست و کامه آن است که خوش و آسان بروی، مدد از پارسیان جوی و بس. تا که اما بدین پایه از بُرنایی رسی، ای پشت کرده به مهر و مه و می، ای سروش، امروز، ما، هم-اینک-بندیان ِ بند های ِ سبز ِ تو، هیچ بندی را ارزانی ِ تو نمی دانیم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید