رفتن به محتوای اصلی

کشتار و آوارگی ارمنيان به روايت محمد علی جمال زاده

کشتار و آوارگی ارمنيان به روايت محمد علی جمال زاده
تهیه و تنظیم:
هرمس

محمد علی جمال زاده که از او به عنوان پدر داستان نويسی معاصر ايران ياد می شود، از سال ۱۹۱۵ تا ۱۹۳۰ در برلين به سر برده است. جمال زاده در زمان اقامت خود در برلين، با نوشتن گفتارهای تحقيقی و گاهی با امضای مستعار "شاهرخ" در مجله "کاوه" با حسن تقی زاده، که مديريت آن مجله را به عهده داشت، همکاری می کرد.

او که در سال ۱۹۱۵ به ايران برگشته بود، پس از يک اقامت شانزده ماهه در اين کشور، دوباره راهی آلمان می شود و بر سرراه خود با کاروان آوارگان ارمنی برخورد می کند.

جمال زاده، اول آوريل ۱۹16 از بغداد حرکت کرد و روز ۱۸ ماه مه همان سال به برلين رسيد. روزهای مسافرت جمال زاده درست برابر است با تاريخ روزهايی که منابع ارمنی از آن به عنوان ايام کشتار هم ميهنان، هم کيشان و هم نژادان خود به دست نيرو های عثمانی ياد می کنند و روز ۲۴ آوريل آن سال را آغاز اين کشتار ها می دانند. ادعايی که مقامات ترک، آن را اتهامی بی اساس تلقی می کنند و پيوسته آن را انکار کرده اند.

------------------------------

مطلب زير بخش هايی از روايت محمد علی جمال زاده از سفر خود است که در کتاب "سرگذشت و کار جمال زاده" (تاليف مهرداد مهرين، چاپ آذرماه 1342 توسط انتشارات کانون معرفت - تهران) چاپ شده است:

کاروان مرده های متحرک

بعد از ظهری بود به جايی رسيديم که ژاندارم ها به يک کاروان از اين مرده های متحرک در حدود چهار صد نفری قدری مهلت استراحت داده بودند. مرد و زن هر چه کهنه و کاغذ پاره پيدا کرده بودند با نخ و قاطمه [ريسمان کلفت] و طناب به جای کفش به پا های خود بسته بودند، بطوريکه هر پايی مانند يک طفل قنداقی به نظر می آمد.

مرد و زن مشغول کاوش خاک و شن صحرا بودند تا مگر ريشه خار و علفی به دست آورده سد جوع [رفع گرسنگی] نمايند.

زنی به من نزديک شد و دو دختر هيجده نوزده ساله خود را نشان داد که موی سر آن ها را برای اينکه جلب نظر مردان هوسباز را نکند تراشيده بودند و به زبان فرانسه گفت: "اين ها دخترهای منند و دارند از گرسنگی تلف می شوند، بيا محض خاطر خدا اين دو دانه الماس را از من بخر و چيزی به ما بده که بخوريم و از گرسنگی نميريم."

خجالت کشيدم و چون آذوقه خود ما هم سخت ته کشيده بود آنچه توانستم دادم و گفتم الماس هايتان مال خودتان.

مرد مسنی نزديک شد و با فرانسه بسيار عالی گفت: "من در دانشگاه استانبول معلم رياضيات بودم و حالا پسر ده ساله ام اين جا زير چشمم از گرسنگی می ميرد. ترا به خدا بگو اين جنگ [جنگ جهانی اول] کی به آخر می رسد؟"

جوابی نداشتم به او بدهم ولی دردل می دانستم که با اين مردم گرگ صفت که اسم خود را اولاد آدم و اشرف مخلوقات گذاشته اند، هرگز جنگ پايان نخواهد يافت. لقمه نانی به او دادم. دو قسمت کرد يک قسمت را در بغلش پنهان کرد و قسمت ديگر را با ولع شديدی شروع به خوردن نهاد.

گفت: "تعجب می کنی که اين نان را خودم می خورم و به بچه ام نميدهم ولی خوب می دانم که بچه ام مردنی است و همين يکی دو ساعت ديگر و بلکه زودتر خواهد مرد و در اين صورت فايده ای ندارد که اين نان را به او بدهم و بهتر است برايم خودم نگاه بدارم."

همان روز وقتی به نزديکی آبادی مختصری رسيديم همانجا پياده شديم. آذوقه ما تقريبا تمام شده بود و هر کجا ممکن بود باز هر چه به دست می آورديم می خريديم. آن شب جايی منزل کرده بوديم که باز گروهی از ارامنه را مثل گوسفند در صحرا ول کرده بودند. ما نيز توانستيم از عرب های ساکن آبادی گوسفندی بخريم. همانجا سر بريدند و آتش روشن کرديم که کباب حاضر کنيم.

همينکه شکمبه گوسفند را خالی کردند مايعی نيم سفت و سبز رنگ که بخاری از آن بلند می شد، بر زمين ريخت. بلافاصله جمعی از ارمنی ها از زن و مرد خود را به روی آن انداخته با ولع عجيبی به خوردن آن مشغول شدند.

با چنين مناظری روز به روز به آهستگی جلو می رفتيم. کم کم مزاج خود ما نيز ضعف يافته حالت خوشی نداشتيم و بخصوص از امتلاء معده [رودل] در زحمت بوديم بطوريکه هر کدام از ما روزی چند بار مجبور می شد در کنار جاده برای تسکين معده پياده شود. قرار گذاشته بوديم هر وقت کسی پياده شد و پس تپه ای رفت ديگران توقف کنند تا او برگردد و سوار شود.

توطئه جا گذاشتن جمال زاده

روزی نزديکی های غروب بود که من پياده شدم و در پس تپه ای از خاک به کناری رفتم. هنوز ننشسته بودم که چشمم به جمجمه ای افتاد که از تن جدا شده و آن جا افتاده بود. هنوز اندکی گوشت و پوست بر آن باقی بود و موهای سرخ رنگی داشت. فهميدم ارمنی است و سخت ناراحت شدم. از جا برخاستم و با حالی خراب به جانب دوستان و همسفران به راه افتادم ولی وقتی به محل موعود رسيدم ديدم رفته اند و دور شده اند و احدی در آن جا نيست. هم تعجب کردم و هم متوحش شدم و نمی فهميدم چه پيش آمده که مرا گذاشته و رفته اند!

جای چرخ ها در روی شن راه به خوبی ديده می شد. فهميدم که بايد در دنبال آن ها افتاد و به جلو رفت و الا جسد من نيز مانند آن همه جسد ارامنه نقش آن صحرای عربستان خواهد شد.

با آن ضعف و ناتوانی تا توانستم به جلو رفتم. خوشبختانه هنگام غروب آفتاب بود و ياران نيم فرسنگی بالاتر پياده شده بودند. از ديدن من تعجب کردند و در جواب اعتراض و پرخاش من يکصدا گفتند تقصير حاجی [از همسفران جمال زاده] است که گفت خوب می داند که حال تو خراب تر از آنست که بتوانی به اين مسافرت ادامه بدهی و بهتر است ترا همانجا به خدا بسپاريم.

فحش زيادی به حاجی خدا نشناس دادم و گفتم اين جزای من است که چون گفتی با پدرم دوست بوده ای و جانت در خطر است ترا با خود آوردم. ديگران هم به او تاختند و چون به شهر حلب نزديک شده بوديم گفتند ديگر حاضر نيستيم با اين شخص همسفر باشيم و چمدانش را از عربانه [درشکه] پايين انداختند و گفتند حالا ما ترا به خدا می سپاريم.

از قضا چمدانش باز شد و ديديم ايشان يک کيسه برنج دست نخورده با خود دارند که با آنهمه زحمتی که ما از بی آذوقگی داشتيم بروز نداده است. در هر صورت حاجی را آن جا رها ساختيم و راه افتاديم.

چند ماه از آن تاريخ گذشته بود که سر [و کله] حاجی در برلن پيدا شد. آمد و با زبان بازی غريبی عذر خواهی کرد. ولی طولی نکشيد که شنيديم پليس مخفی آلمان مچ حاجی آقا را گير آورده و معلوم شده است که ايشان برای يکی از مملکت های دشمن آلمان جاسوسی می کرده اند. او را دوباره به خاک ترکيه بردند و از قراری که بعد ها شنيديم در همانجا تير بارانش کرده بودند.

بايد دانست که در همان زمان اهالی مملکت سويس تعدادی از کودکان ارمنی را به وسيله مؤسسه صليب سرخ از خاک ترکيه به سويس آوردند و بعضی از آن را رسما فرزند خود دانستند و آن ها را تربيت دادند و امروز هنوز در شهر ژنو عده ای از آن ها باقی هستند که عموما دارای مقاماتی شده اند از قبيل دکتر عربيان پزشک معروف کودکان و چند تن طبيب و جراح و مهندس و معمار معروف شهر که همه از همان ارامنه ای هستند که سويسی ها آن ها را از مرگ حتمی نجات داده و تربيت و بزرگ کرده اند.

ژنو ٢٥ خرداد ١٣٥٠ سيد محمد علی جمال زاده

از مشاهدات سيد محمد علی جمال زاده از کشتار ارامنه در عثمانی – "مشاهدات شخصی من در جنگ جهانی اول"

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

گاهشمار تاریخی نسل کشی ارمنیان

۱۰-ام ژوئیه ۱۹۰۸

ظهور ترکان جوان

ایدهء رهایی از ظلم سلاطین عثمانی روز به روز دراقصی نقاط امپراتوری گسترش میافت.گروهایی با هدف پایان بخشیدن به حکومت سلطان شکل می گرفتند.به مرور زمان این گروه ها با هم متحد و تبدیل به جنبشی شدند که "ترکان جوان" نام گرفت. به زودی ترکان جوان حزب خود با عنوان "اتحاد و ترقی" را بنیان نهادند. در ژوئیهء ،۱۹۰۸ با سر کار آمدن ترکان جوان سلطان عبدالحمید دوم قدرت را از دست داد و در سال ۱۹۰۹ از سلطنت خلع شد.ترکان جوان با شعار "آزادی، برابری، برادری" انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه به قدرت رسیدند. ملت های امپراتوری عثمانی، چه مسلمان و چه مسیحی، از نابودی حکومت "سلطان قرمز(خونین)" خرسند بودند.مردم فکر می کردند که دوران جدیدی در تاریخ امپراتوری عثمانی آغاز شده است.آنطور که موسی پرنز شهادت می دهد "ارمنیان، ترک ها، و یونانیان شادان در خیابان ها یکدیگر را به آغوش می کشیدند." ولی به زودی روشن شد که ترکان جوان ناسیونالست هایی پنهان شده در پشت صورتک هایی بودند که بعد از بر سر کار آمدن همان سیاست سلاطین پیشین را در پی گرفتند.آنها پیرو ایدئولوژی ایجاد ملت "یکپارچه" ترک، ودر نتیجه، در پی ترک کردن ملل ساکن امپراتوری بودند. آنها همچنین معتقد بودند که برای اجرایی ساختن ایدئولوژی خود حتی می توان از ابزاری چون کشتار جمعی استفاده کرد.

آوریل ۱۹۰۹

کشتار آدانا

یک سال پس از سر کار آمدن ترکان جوان در آوریل ۱۹۰۹ناسیونالیست های ترک در شهر آدانای کیلیکیا مردم را علیه ارمنیان (برای کشتار) ترغیب کردند.بعد از چند روز ارتش نیز در کمک به ترک ها وارد ماجرا شد.کشتار از آدانا شروع شده و به نواحی ارمنی نشین کیلیکیا از ماراش تا کساب سرایت کرد. در برخی مناطق ارمنیان به دفاع از خود برخاستند و نجات یافتند.کشتار یک ماه پس از قربانی شدن حدود ۳۰ هزار ارمنی متوقف شد.ارمنیانء خوشحال از ظهور ترکان جوان برای اولین بار احساس یاس و ناامیدی کردند.

اوت-اکتبر ۱۹۱۴

آغاز جنگ جهانی اول و پیوستن امپراتوری عثمانی به جنگ

جنگ جهانی اول از یکم اوت ۱۹۱۴ شروع شد و چهار سال به طول انجامید.عاملین اصلی جنگ دو گروه سیاسی-نظامی در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰-ام بود.یک گروه معروف به متفقین شامل انگلستان، فرانسه، و روسیه بودند و متحدین شامل آلمان، اطریش-مجارستان و ایتالیا بودند که بعد ها عثمانی به آنها پیوست. ۷۵درصد از جمعیت زمین یعنی 1.5 میلیارد درگیر جنگ شدند.۷۴ میلیون به ارتش فرا خوانده شدند. طی جنگ حدود ۱۰ میلیون نفر قربانی و ۲۰ میلیون مجروح شدند. در ۲۹ اکتبر ۱۹۱۴ امپراتوری عثمانی به سرکردگی دولت ترکان جوان و با طلعت در مقام وزارت کشور، انور در مقام وزیر جنگ، و جمال وزیر نیروی دریایی، به طور رسمی وارد جنگ جهانی شد.ماه ها بعد در مصاحبه با مطبوعات آمریکا، انور پاشا دلایل شرکت عثمانی در جنگ را اینچنین تفسیر نمود:"بدون شک دنیا این واقعیت را که ترکیه دیگر ترکیه قبلی نیست را به سختی درک می کند.امروزه نه دولت ترکیه بلکه ملت ترک است که مبارزه را به دست گرفته است. روزنامه های فرانسه ، بریتانیا، و روسیه می نویسند که ترکیه برای کمک به آلمان وارد جنگ شده است.این تحلیل برای الان درست است ولی در مورد زمانی که ما در حال جمع آوری نیروهایمان بودیم صادق نیست.امروز اطریش-مجارستان و آلمان به ما کمک می کنند و ما هم به آنها کمک می کنیم.ما به جنگ پیوستیم زیرا راه دیگری وجود نداشت....روسیه با اشغال سرزمین هایمان در دریای سیاه و قفقاز ما را تهدید می کند و انگلیس عملیاتی علیه بین النهرین انجام داده و ناوهایی را در مقابل داردانل مستقر کرده است. ما به مدت یک ماه صبر کردیم و بعد اعلام جنگ کردیم.امروزه ترکیه ارتش مسلح و آمادهء دو میلیونی دارد.ما را آنقدر کوچک و خار نموده اند که ما می خواهیم به دنیا با اسلحه ثابت کنیم که ما به عنوان یک ملت ،بر خلاف آنچه عده ای ادعا می کنند، نمرده ایم. (مصاحبه با "آسوشیتد پرس"، ۲۰ آوریل ۱۹۱۵)

نوامبر ۱۹۱۴

اعزام ارمنیان به ارتش ترکیه

ترکیه وارد جنگ شده و شروع به جمع آوری ارتش نمود.ارمنیان به مانند سایر ملل امپراتوری به ارتش فرا خوانده شدند.

۱۲ فوریه 1915

مقامات ارمنی از کار خود خلع شدند.سربازان ارمنی ارتش عثمانی دستگیر شدند.سربازان خلع سلاح شده برای بیگاری سازماندهی شدند.

۱۸ فوریه 1915

با امضای مسئول ستاد ترکان جوان، بهاالدین شاکر، نامهء مربوط به تصمیم اتخاذ شده برای نسل کشی و برنامه ء اجرای آن، ارمنیان به شعب حزب در نواحی مختلف فرستاده شد.

۱۹ فوریه 1915

گروهی از مجرمان و قاتلان از زندان ها آزاد شدند تا برای کشتن سربازهای خلع سلاح شدهء ارمنی به خط مقدم شهر کارین فرستاده شوند.

فوریه 1915

خلع سلاح سربازان ارمنی ارتش عثمانی و آغاز کشتار

عملی ساختن برنامه نسل کشی توسط ترکان جوان با فراخواندن سربازان ارمنی به ارتش آغاز شد.هدف از این کار محروم کردن ارمنیان از نیروی نظامی (برای کاربرد احتمالی جهت مقابله در آینده) بود. با فرمان وزیر جنگ ترکیه، انور، در فوریه ۱۹۱۵ تمام سربازان ارمنی خلع سلاح شده، به گروه های ۵۰-۱۰۰ نفره تقسیم شده و کشته شدند.در پی آن، جمعیت ارمنی از نیروی نظامی که در صورت نیاز می توانست از ارمنیان، خانه و اموالشان محافظت کند منع شدند چرا که در مناطق ارمنی نشین فقط سال خوردگان، زنان و کودکان و نوجوانان باقی مانده بودند.

آوریل-ژوئن 1915

بعد از خلع سلاح سربازان فراخوانده شده به ارتش، دومین ضربه در ۲۴ آوریل ۱۹۱۵ به ارمنیان وارد شد.در آن روز، متفکران ارمنی ساکن استانبول بدون هیچ اتهامی دستگیر و تبعید شدند. دستگیر شدگان نمایندگان ارمنی مجلس ترکیه، نویسندگان، وکلا، معلمان، خبرنگاران، پزشکان، فعالین اجتماعی، روحانیون، هنرمندان و در کل نزدیک به ۸۰۰ نفر بودند.همهء آنها یا در راه تبعید یا پس از رسیدن به محل تبعید کشته شدند. فعالین سیاسی و اجتماعی ارمنی به طور برنامه ریزی شده دستگیر و کشته می شدند. در میان کشته شدگان چهره هایی چون رهبر معروف زیتون نازارت چاووش، چهره ملی معروف وان، ایشخان، وقریب به ۱۰۰ نفر از رهبران ارمنیانء اورفا وجود داشتند.در ۱۵-ام ژوئن ۲۰ عضو حزب سوسیال-دموکرات هنچاک در میدان سلطان بایزید استانبول به دار آویخته شدند.

هدف دولت عثمانی محروم کردن ارمنیان از نیروی نظامی و سیاسی، متفکران آنها، و در نتیجه جلوگیری از امکان سازمان یافتن ارمنیان برای مقابله با دولت بود.می توان ادعا نمود که کشتار قریب به ۶۰هزار سرباز و متفکر نقشی سرنوشت ساز برای ارمنیان داشت.ارمنیان نیروی برنامه ریز و مبارز خود را از دست دادند و زمینه برای اجرای سریع تر و آسان تر برنامه نسل کشی فراهم شد.بعد از آن نسل کشی در مورد بخش اصلی جمعیت ارمنیان در سرزمین اجدادیشان یعنی ارمنستان غربی، کیلیکیا، و شهرها و روستاهای نواحی غربی آناتولی اجرا شد.تبعید و قتل عام ارمنیان در همهء نواحی امپراطوری عثمانی به وقوع پیوست .

۱۵ آوریل تا 16-ام می

مقاومت وان در مقابل کشتار

در ۱۵-ام آوریل در شهرستان نزدیک وان به نام آکانتس حدود ۵۰۰ ارمنی توسط حکومت ترکیه تیرباران شدند. کشتارهایی در سایر نواحی وان در ۸۰ روستا رخ داد.طی ۳ روز ۲۴ هزار ارمنی کشته شدند.در ۲۰ آوریل ترک ها با کشتار ارمنیان روستاهای اطراف وان، به شهر اصلی وان رسیدند که در آنجا هم مبارزه و مقاومت وان آغاز شد و تا ۱۶-ام می ۱۹۱۵ به طول انجامید.

۱۴ می 1915

کشتارهایی در بابرت به وقوع پیوست.با دستور سلطان قانونی برای بیرون راندن ارمنیان تنظیم شده و برای اجرا به وزیر جنگ، انور، فرستاده شد. قانون به ارتش این اجازه را می داد که ساکنان روستاها و شهرها را به طور فردی یا دسته جمعی از محل زندگی بیرون رانده و در جایی دیگر اسکان دهد.بدین ترتیب، روند بیرون راندن ارمنیان از سرزمین اجدادیشان و آواره کردن آنها در بیابان های عرب شکلی قانونی به خود گرفت.

15-18 می 1915

برنامهء آواره کردن ارمنیان دشت کارنو و کشتار ۲۵هزار ارمنی اجرا شد.

۱۹ می 1915

ارمیان خنوس قتل عام شدند.

22-25 می 1915

در استانبول،مرکز عثمانی، جلسهء مختلط مخصوصی که توسط ترکان جوان برنامه ریزی شده بود، افتتاح شد. در این جلسه، طلعت پاشا برنامهء روش ها و مراحل تبعید ارمنیان، مدیریت اموال باقی ماندهء آنها، اسکان دوبارهء خانه ها و روستاهای ارمنیان را ارائه داد.جلسه در پایان تصمیم اجرای کامل نسل کشی ارمنیان را اتخاذ نموده و اعلام کرد که از برنامهء ترکان جوان حمایت خواهد کرد.

اعتراض متحدین

دولت های متحد نمی توانستند نسبت به آنچه در ترکیه می گذشت بی اعتنا باشند و نامه ای به دولت ترکیه در اعتراض به کشتار دسته جمعی ارمنیان فرستادند. در ۲۴ می ۱۹۱۵ دول انگلستان، فرانسه، و روسیه در لندن، پاریس، و پترزبورگ اعلامیه ای مشترک در مورد مسئولیت افراد دولتی در کشتار ارمنیان عثمانی منتشر کردند.در اعلامیه آمده بود که "در طی ماه گذشته، با اجازهء آشکار حکومت عثمانی و گاهاً با دخالت مستقیم آن، ارمنیان در ارمنستان به دست ترک ها و کردها کشتار می شوند. در اواسط آوریل ارمنیان در شهر های ارزروم، بیتلیس، موش، ساسون، زیتون و در تمام کیلیکیا کشتار شده اند.در وان صدها ساکن روستاها قتل عام شده اند، و در شهر وان محله های ارمنی توسط کردها محاصره شده اند. به طور هم زمان حکومت ترک جمعیت ارمنی را تحت فشار قرار می دهد (کشتار می کند). " اعلامیهء مشترک انگلیس-فرانسه-روس اهمیت فراوانی دارد چرا که آن اولین سند رسمی در قرن ۲۰-ام است که یک دولت و اعضای آن را هم به طور دسته جمعی و هم فردی مسئول جنایات انجام شده بر می شمرد.

۲۷ می 1915

دولت ترکان جوان گزارش 22-ام می طلعت را تصویب کرده و به وزارت خانه های کشور و دفاع دستور داد آن را

اجرا بکنند.همان روز هم طلعت دستور تبعید و قتل عام ارمنیان را صادر کرد.

انجام کشتار ها در نقاط مختلف تا سال ۱۹۲۳ ادامه یافت.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید