رفتن به محتوای اصلی

در اهمیت تاریخی شکایت هفت اصلاح طلب از سپاه

در اهمیت تاریخی شکایت هفت اصلاح طلب از سپاه

تصویر جمهوری اسلامی برای ناظران تصویر کم و بیش روشنی است. ما امروز با نظامی مواجه هستیم که نیروها و حامیان خود را، انگار که هیچ احتیاجی به آنها نداشته باشد، ناراضی می کند و از خود می راند، در داخل و خارج همه را بر علیه خود متحد کرده و با آنها سر جنگ دارد. اما با این حال از ادامه روند دشمن تراش فعلی خود هیچ ابایی نمی کند. براستی چه چیزی به نظام این احساس قدرت و اعتماد به نفس را میدهد که اینگونه رفتار می کند؟

خیلی ها معتقدند که این نظام نهایتا سر عقل آمده و تسلیم غرب خواهد شد چرا که توانایی ادامه جنگ در دو جبهه را ندارد. این دیدگاه برای طرفداران جنبش سبز دردآور است چراکه سازش با خارجی، به معنای عدم نیاز جمهوری اسلامی به تغییر رفتار خود در مقابل مخالفان داخلی است و به عبارتی بیم آن می رود که مخالفین همچون سال 67 قلع و قمع شوند. اما دیدگاه فوق بسیار کلی است، برای شناخت بهتر مقوله “تسلیم” باید آن را بیشتر شکافت.

همانطور که در این نوشته گفته بودم، باور دارم که ماده مخدر نفت، نمی گذاشته که دردهای این نظام آنقدر کشنده شود که او را وادار به یافتن درمان کند. اما لازم است اشاره کنم که این اعتماد به نفس قلابی برای مخالفین داخلی و کشورهای خارجی نیز از همین مخدر توهم زا سرچشمه میگیرد. نظام وقتی میبیند که میتواند با پول نفت بسیجی و چماق بدست به خیابان بیاورد و معترضین را سرکوب کند، وقتی میبیند که دلارهای نفتی اش در خدمت استراتژی جنگ نامتقارن، خارجیان را مرعوب ساخته، باید هم به عربده کشی و دشمن تراشی ادامه دهد.

اما همینطور که میبینید شرایط رفته رفته دگرگون می شود و به تدریج نشئه نفت از سر حکومت می پرد. منابع ارزی کشور ته می کشد و نارضایی های گوناگون مردم در اوج خود قرار دارد، راهپیمایان روز قدس کم رونق ترین نمایش خود را در این سالها اجرا می کند، خامنه ای طرح وحدت می دهد و در چند نوبت به احمدی نژاد و دار و دسته اش چشم غره می رود. به نظر می رسد که ادامه رفتار داخلی ویا بین المللی حکومت تغییرات عمده ای نسبت به گذشته داشته باشد، اما ادامه این تغییر رفتار به نفع چه کسانی خواهد بود؟ مردم ایران یا کشورهای خارجی؟ اجماع جهانی که اکنون بر سر تحریم ایران به وجود آمده به تدریج به نفت نیز خواهد رسید و با قطع شدن این مخدر، دردهای گوناگونی که تاکنون فقط “تسکین” یافته بود خود را با قدرتی چندین برابر نشان خواهند داد. این نکته بدیهی است که در چنین وضعیتی تنها عامل بیگانه و دستهای داخلی آن است که این حکومت “خمار” را به سود خود کنترل خواهد کرد.

حکومت بر سر دو راهی قرار دارد و مجبور است برای حفظ خود رفتارش را تغییر دهد، اما اینکه رفتارش در چه جهتی تغییر کند هنوز در دست مخالفان است، کسانی که خواستار تغییر هستند می بایست قبل از اینکه حکومت در مقابل غرب به زانو بیفتد آن را تسلیم خود کنند. شکایت 7 عضو اصلاح طلب از سپاه هم در همین جهت است، آنها خواست روشنی پیش روی رژیم قرار داده اند و خواهان رسیدگی به آن هستند: ایستادن در مقابل نظامیان و متوقف کردن خودسری آنها. اهمیت این شکایت نامه در زمان ارائه آن نهفته است، امروز در شرایط حساسی قرار داریم که حکومت احتیاج به تغییر رفتار دارد و آنها با ارائه این شکایت از حکومت میخواند که کرنشی که ناگزیر از آن است را پیش از آنکه دیر شود در مقابل مردم انجام دهد، پیش از آنکه مجبور شود در مقابل تهاجم کشورهای خارجی به خاک بیفتد. این شکایت در حالی مطرح می شود که روحانیون به تدریج از صحنه قدرت کنار می روند و جای خود را به نظامیان میدهند، نظامیان کاسبکاری که با امریکا و اروپا بر سر هر مسئله ای توافق خواهند نمود و استقلال کشور را با ماندن بر سر قدرت معامله خواهند کرد. براستی چرا نباید انتظار داشت کسانی که در انتخابات تقلب می کنند و مردم معترض را به خاک و خون می کشند، منابع کشور را به کسری از بهای واقعی آن به خارج می دهند و دریای خزر را به روسها هدیه می کنند حمایت امریکا را به بهای آزادی مردم و استقلال ایران نخرند؟

خامنه ای اکنون بر سر یک دو راهی قرار دارد، یا از طریق همین سیستمهای حقوقی موجود به شکایت رسیدگی می کند و جلوی کودتاگران می ایستد، یا اجازه خواهد داد گردابی که نظامیان برای ایران تدارک دیده اند او و نظام ولایی اش را در خود غرق کند و استقلال کشور از دست برود. شکایتی که این هفت نفر به قوه قضائیه ارائه کرده اند سندی است تاریخی که بیانگر اتمام حجت با این حکومت است، حکومتی تغییر میکند و تن به خواست ملی میدهد، در مقابل نفوذ خارجی به خاک می افتد، و یا دود می شود و به آسمان می رود. باید دید سالها بعد در کتابهای تاریخ چه خواهند نوشت: خامنه ای با نپذیرفتن این شکایت اجازه داد که روند قدرت گیری نظامیان ادامه یابد و ته مانده منافع ملی کشور توسط نظامیان به باد رود؟ حکومت هنگامی که لازم بود از حمله نظامی جلوگیری کند تسلیم ملت شد؟ دیکتاتوری نظامی توانست از به فروش گذاشتن کشور به حیات خود ادامه دهد؟ کشتار دیگری همچون کشتار 67 در ایران رخ داد؟ نظام ولایت فقیه با یک انقلاب خونین سقوط کرد؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
douran.wordpress.com

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید