رفتن به محتوای اصلی

کودتای نوژه (بخش سوّم-بخش پایانی)

کودتای نوژه (بخش سوّم-بخش پایانی)

پیشگفتار

کودتای نوژه عنوان مقاله ای است بقلم ًمارک گاسیوروسکی ً که درشماره 34 مجله بین المللی مطالعات خاورمیانه منتشر شد. ًمارک گاسیوروسکی ً استاد علوم سیاسی در دانشگاه ایالتی ًلوئیزیانا ً است که کوشیده است در رابطه با کودتای نوژه مقاله ای را به رشته تحریر در آورد. محتوی این مقاله بر اساس گفتگوهایی است که او با برخی ازبازماندگان اصلی شرکت کننده درکودتای نوژه تنظیم کرده است. نویسنده کوشش کرده است تا کودتای نوژه را همانگونه که بازماندگان این رویداد شرح میدهند منعکس کند تا واقعیت های پنهان آنرا که تاکنون از سوی هیچ رسانه عمومی مطرح نشده به تصویرکشد. لازم است اشاره شود این مقاله بر اساس اظهارات پنج تن از رهبران اصلی و شش شخصیّت شناخته شدهء کودتای نوژه نوشته شده است. از جمله افرادی که در این مصاحبه شرکت داشته اند عبارتند از سرهنگ باقر بنی عامری ( لندن، 14 - 17 جولای 1999، 9 و30 مه 2000)، پرویز قادسی (ژنو، 13 ماه مه 2000)، سعید تیموری و پرویز شیبانی (پاریس، 1 جولای 1999 و 15 ماه مه 2000) و سیروس آموزگار (پاریس، 4 ژانویه 1998، 5 و 7 جولای 1999، و 25 ماه مه 2000). در این نوشتار سیروس آموزگار یکی از شخصیت های کلیدی شرح واقعهء کودتای نوژه برشمرده میشود. نامبرده از وزرای کابینه شاپور بختیار بوده که پس از شکست کودتای نوژه در پاریس به همکاریهای خود با بختیار ادامه میدهد.

ضروری است در همین آغاز یادآور شویم در این نوشتار، بویژه در بخش ًنتایج ً نویسنده ارزیابی های خود از عواقب شکست یا پیروزی کودتا نوژه و ویژگیهای برخی از شخصیتهای سیاسی معاصر کشورمان را ارائه میدهد که گروه مترجم و تحریریه نسبت به این برداشتها کاملا ً مواضع بیطرفانه ای را اتخاذ میکنند.

گروه مترجم و تحریه:

فرزین پ

کورش اعتمادی

koroush_etemadi@hotmail.com

***

پیامدهای شکست کودتای نوژه

بلافاصله پس از شکست ًکودتای نوژه ً آیت الله خمینی فرمان اعدام تمام افراد دستگیر شده را صادر میکند. پس از یک محاکمه سرسری، 144 تن از دستگیرشدگان اعدام میشوند. در 18 جولای پنج تن در پاریس در تلاشی ناموفق برای ترور شاپور بختیار یک پلیس فرانسوی را بقتل میرسانند و سه رهگذر را مجروح میسازند. پس از حمله عراق به ایران در سپتامبر 1980 بسیاری از خلبانها و پرسنل نظامی که در رابطه با کودتای نوژه دستگیر شده بودند بشرط شرکت درجنگ از زندان آزاد میشوند. موج اتهامات از سوی تندروها علیه فرماندهان نظامی ارتش شدت میگیرد. در پی آن بین 2000 تا 4000 پرسنل نظامی از خدمت در ارتش منفصل و اخراج میشوند. همچنین خواسته میشود بدنه سپاه پاسداران تقویت شود تا از وقوع کودتاهای نظامی دیگر در آینده ممانعت بعمل آید. بنی صدر که از ارتشیان دفاع میکرد متهم میشود که از ابتداء با کودتاچیان در رابطه بوده است. اسلامگرایان تندرو که از انتخاب بنی صدر به مقام ریاست جمهوری رژیم اسلامی سخت آزرده خاطر شده بودند با بهره جستن از حادثه نوژه به دفاتر مرکزی حزب ایران و جبهه ملی یورش برده و این مراکز را مورد چپاول قرار میدهند و دستور توقف انتشار روزنامه جبهه ملی را نیزصادر میکنند. هواداران حکومت به دفتر حزب توده که گفته میشد در رابطه با کشف کودتای نوژه اطلاعات مهمی را در اختیار رژیم قرار داده بود یورش میبرند و برای مدتی دفتر این حزب را مهروموم میکنند تا مانع ادامه فعالیتهای این حزب شوند.

اکثر رهبران گروه ًنقاب ً که دستگیر نشده بودند مخفی میشوند. قادسی چند روز پس ازشکست کودتای نوژه با یک هواپیمای تجاری ایران را به مقصد اروپا ترک میکند. بنی عامری، شیبانی، قربانی فر و برخی دیگر از سازماندهندگان کودتا توسط شبکه ای از قاچاچیان که از قبل با آنها گفتگو شده بود، از مرز ترکیه به اروپا میروند. آنها چندین ماه در خلال بررسی شکست کودتا به افراد باقی مانده در ایران کمک میکنند که از راه های مخفی کشور را به مقصد اروپا ترک کنند. شاپور بختیار هم در پاریس برای خانواده های شرکت کننده درکودتا که اعدام شده بودند و یا از کشور فرار کرده بودند کمک مالی جمع آوری میکند.

در طول دو سال بعد رهبران باقی مانده از کودتا با همیاری شاپور بختیار با شبکه های باقیمانده در ایران همکاریهای جدیدی را آغاز میکنند که در پی آن در پاریس دفتری دائر میشود تا طرح کودتای دیگری تدوین شود. بنی عامری گروهی متشکل از 60 نظامی را گرد خود جمع میاورد تا با برپا کردن پایگاهی در نزدیکی ایران مقدمات کودتای دیگری را تدارک ببیند. او در ترکیه و پاکستان دفاتری را میزند و قاچاق پول و آدم به داخل ایران میکند و نیز به افراد در ترک ایران یاری مینماید. او همچنین امکاناتی را فراهم میاورد که سلاحهایی از بازار قاچاق اسلحه پاکستان خریداری شود. تیموری و شیبانی فعالیتهای خود را جداگانه به قصد سازماندهی های جدید آغاز میکنند. آنها برای اینکه توانمندیهای خود در داخل را به شاپور بختیار نشان دهند تصمیم میگیرند با کمک شبکه های داخلی در اواخر 1980 و اوایل 1981 بمبهایی را در تهران منفجر کنند که آسیبهای جانی در پی نداشته باشند. احمدی راه خود را جدا کرده و جهت انتقامگیری از اعدام خواهرش توسط رژیم عملیاتی را علیه حکومت سازماندهی میکند که حاصل اش موفقیت اندکی برای گروه او بود.

پس از حمله عراق به ایران در ماه سپتامبر 1980 شاپور بختیار همچنان به روابط نزدیک خود با عراق ادامه میدهد. در همین دوران او هیچ تمایلی برای اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی ازخود نشان نمیدهد چرا که باور داشت جنگ با عراق توانایی های نظامی رژیم اسلامی را تحلیل خواهد برد و از این رو شرایط مناسبتری در آینده برای یک سری اقدامات نظامی علیه جمهوری اسلامی فراهم خواهد شد. رابطه رهبران گروه ًنقاب ً با شاپور بختیار رو به تیره گی میرود و آنها بواسطه این طرز تفکر از او سرخورده میشوند.

تیموری و شیبانی نقشه کودتای جدیدی را با شاپور بختیار در میان میگذارند و شاپور بختیار با کمک مالی به آنها مخالفت میکند. بدین سبب آنها هم رابطه خود با شاپور بختیار را قطع میکنند. بدنبال همه ی این فراز و نشیب ها شاپور بختیار تمایل خود جهت تهیه کمک مالی برای خانواده های بازمانده کودتاً در داخل کشور را از دست میدهد و با پرداخت پول به بنی عامری جهت تهیه سلاح در پاکستان مخالفت میکند. شاپور بختیار کوشش میکند بنی عامری را متقاعد سازد که نیروی نظامی که او گرد خود جمع آورده در عراق مستقر کند که با مخالفت بنی عامری مواجه میشود. بدنبال همه ی این ناسازگاریها بالاخره در سال 1982 بنی عامری و قادسی از شاپور بختیار جدا شده و راه خود را مستقلا ً پیش میگیرند. شاپور بختیار هم خود بتنهایی تلاش میکند با شبکه نظامی که با او در ایران در ارتباط میباشند اقداماتی علیه حکومت انجام دهند که البته حاصل چندانی بهمراه نداشت.

با توجه به اینکه فعالیتهای شاپور بختیار پس از 1980 علیه رژیم نزول چشمگیری داشت اما او تا زمان قتل اش در اوت 1991 همچنان بمثابه سمبول اپوزیسیون نظام اسلامی باقی میماند. بعد از اینکه بنی عامری و قادسی از شاپور بختیار جدا میشوند سازمان سیا با آنها تماس برقرار میکند تا از طریق رابط های آنها در ایران اطلاعاتی در مورد وضعیت درونی رژیم بدست آورند. اما وقتی آنها متوجه میشوند سازمان سیا قصد برانداختن رژیم اسلامی را ندارد تماسهای خود با آمریکائیان را قطع میکنند. پس از قطع ارتباط با آمریکائیان بنی عامری و قادسی فعالیتهای مستقل خود علیه رژیم را ادامه میدهند که همه ی این تلاشها بی نتیجه میمانند. تیموری و شیبانی هم به کوششهای خود علیه حکومت ادامه میدهند که چندان موفقیت آمیز نبودند. احمدی هم تا اوایل 1990 تا پیش از ترورش به مبارزات خود علیه جمهوری اسلامی ادامه میدهد. هادی عزیز مرادی نماینده فرمانده لشکر زرهی اهواز که یکی از شرکت کنندگان اصلی در کودتای نوژه بود به همکاری خود با شاپور بختیار تا زمانی که ترور میشود ادامه میدهد. قربانی فر برخلاف دیگر رهبران کودتای نوژه به همکاری با رژیم اسلامی روی میاورد و در جریان ًایران – کنترا ً چهره کلیدی ماجرا محسوب میشود، او سپس بتدریج از انظارعمومی محو میشود.

نتایج

از بحث بالا میتوان نتیجه گرفت که کودتای نوژه تهدید جدی علیه نظام نوپای اسلامی بود. حدود بین 700 تا 750 پرسنل نظامی و 300 تا 400 غیرنظامی در سازماندهی کودتای نوژه دخالت مستقیم داشتند که وجود چنین شبکه نسبتا ً وسیع به معنای وجود یک اپوزیسیون قدرتمند در بین ارتشیان علیه جمهوری اسلامی بود. از سویی رهبران کودتا معتقد بودند درصورت موفقیت کودتا مردم از آن حمایت خواهند کرد و اکثر نظامیان و حتی بخشی از سپاه پاسداران با شروع عملیات به آنها خواهند پیوست. کودتا با دقت برنامه ریزی شده بود و ظاهرا ً در تمامی نقاط کشور نیروی هوادار داشت. اگرچه نیروهای امنیتی رژیم ادعا میکردند که آنها از قبل از طرح کودتا با خبر بودند، ولی شواهد نشان میدهد کودتای نوژه به فاصله کوتاهی قبل از شروع عملیات و از سر اتفاق افشاء می شود. ناتوانی نیروهای امنیتی رژیم جهت دستگیری رهبران اصلی کودتا بیانگر این واقعیت است که حکومت ازنقشه کودتا بر خلاف ادعاهای خود کاملا ً بی خبر بود. همچنین خواست خمینی مبنی بر اعدام فوری دستگیرشدگان به نشانه وحشت او از کودتای دیگر بعنوان یک تهدید جدی علیه نظام اسلامی بود. از جهات دیگرتصفیه گسترده نظامیان پس از شکست کودتا دلیل ترس حاکمان جمهوری اسلامی ازعقاید گسترده ضد حکومتی در بین ارتشیان و میل آنها برای هم پیمانی با بخشی از اپوزیسیون سکولار جهت نابودی جمهوری اسلامی بوده.

نیروهای نظامی ستون نظام پادشاهی در ایران بود که در برانداختن مصدق – پدر جنبش دمکراتیک ملی ایران - در سال 1953 و بازگرداندن قدرت به شاه نقش محوری ایفاء کرد. اکثر شرکت کنندگان غیر نظامی در کودتای نوژه از حزب ایران بودند. حزبی که سازمانده اصلی افراد و گروه های دمکرات-ملی و سکولار در کوران تدارک و اجرای طرح کودتاً علیه رژیم اسلامی بود. تمایل همکاری نیروهای ملی و سکولار با ارتشیان نشان دهنده رفع همه ی بی اعتمادی ها و کدورتهایی بود که طی چند دهه بین گروه های اپوزیسیون غیرمذهبی و رژیم پادشاهی وجود داشته است. بنا به ادعای بسیاری ازتحلیلگران سیاسی اگر تا پیش از انقلاب اسلامی ائتلاف مستحکمی بین گروه های اپوزیسیون غیر مذهبی با گروه های هوادار و بویژه نیروهای نظامی رژیم سابق صورت میگرفت شاید روحانیون قادر نبودند در سال 57 قدرت سیاسی در ایران را تصاحب کنند.

کودتای نوژه تأثیرات مهمی بر روند تحولات سیاسی ایران گذاشت. خیزش کردها، تعرضات دولت عراق به خاک ایران، طرح آزاد سازی گروگانهای آمریکایی در آپریل 1980 و تلاشهای تیمسار اویسی و دیگر گروههای اپوزیسیون؛ همهء و همهء موجب گردید که رهبران تندروی جمهوری اسلامی دریابند نیروهای قدرتمندی در داخل و خارج از کشور هستند که قصد دارند نظام اسلامی را نابود سازند. از همین رو این شرایط نامتعادل سیاسی سبب شد که حکومتگران جمهوری اسلامی در صدد برآیند برای حفظ قدرت علیه مخالفین خود متوسل به سیاستهای خشونت آمیزشوند. اصلی ترین قربانی این رادیکالیسم سیاسی بنی صدر و دیگر گروههای اسلامی میانه رو بودند که بتدریج از صحنه سیاست حذف می شدند، بنا براین در حالیکه طرح کودتای نوژه تهدید مهّمی برعلیه نظام اسلامی بود و نیز نشانگر گستردگی اپوزیسیون رژیم و احساس خطر رژیم از سقوط، امّا حاصل کار بسیار بسودِ اسلامگرایان تندرو و به ضرر اپوزیسیون آنها تمام شد. و براستی بعد از نوژه مخالفان میانه رو نظام اسلامی دیگر هرگز نتوانستند خطر جدی برای رژیم بحساب آیند.

اما شکست کودتای نوژه از هر سو بسود عراق خاتمه یافت. دستگیری، اعدام و تصفیه نیروهای زبده ارتش موجب تضعیف روحیه نیروهای نظامی ایران به فاصله کوتاهی قبل از حمله سپتامبر 1980 عراق شد. افزون بر آن در بین دستگیر شدگان 30 تن ازمجربترین خلبانان جنگده شکاریهای ایران و چند صد افسر شاغل و غیر شاغل لشکر زرهی اهواز مشاهده می شد. در حقیقت نیروی هوائی و لشکر اهواز از جمله نیروهای مهم خطوط دفاعی ایران در مقابل حمله عراق بحساب میامدند که در هفته های نخست جنگ نتوانستند بعلت سرکوبشان توسط رژیم هیچ نقشی در دفاع از خاک ایران ایفاء کنند. از همین رو می شود نتیجه گیری کرد کودتای نوژه در همان آغاز تأثیر بسزائی بر روند جنگ و پیشروی ارتش عراق در خاک ایران داشت. اما شایان توجه است که ببینیم در صورت عدم توقف کودتای نوژه در شب 9 جولای چه اتفاقاتی می توانست روی دهد.

اگر بپذیریم خلبانها و نیروهای زمینی درگیر در کودتا به اهداف تاکتیکی خود دست میافتند، بی شک با مقامت سرسختانه ای از سوی نیروهای وفادار به رژیم، سپاه پاسداران و کمیته های انقلاب مواجه می شدند. گروه های اخیر عمیقا ً به نظام اسلامی وفادار و در نبردهای چریکی شهری کار آزموده بودند و احتمالا ً برای مقابله با کودتا سرسختانه به مبارزه می پرداختند. همچنین ارزیابی می شد نیروهای سیاسی چون مجاهدین و فدائیان خلق و دیگر گروههای چپ که تقریبا ً در جنگ های چریکی مهارت داشتند در دفاع از نظام اسلامی علیه کودتاچیان وارد کارزار شوند. افزون بر آن احتمال واکنش مردم علیه کودتا قویتر از آن چیزی بود که پیش بینی شده بود. از سویی دیگر مشاهده می شود اگر چه در همان سالهای اولیه اپوزیسیون رو در رو با نظام اسلامی به رشد قابل توجه ای در بین افکار عمومی مردم دست یافته بود، ولی نیمی از جمعیت بیست میلیونی دارنده حق رأی در جولای 1980 در انتخابات شرکت میکنند و به کاندیداهای اسلامگرایان تندرو و میانه رو رأی میدهند. این روند نشان میداد که رژیم هنوزدر بین توده های مردم کم و بیش از محبوبیت برخوردار بود. نتیجه کودتا هرچه می بود ولی احتمال هرج و مرج و بی ثباتی در کشور پیش بینی می شد و بیم آن می رفت ایران به ورطه یک جنگ داخلی کشیده شود. شایان توجه است که ببینیم اگر کودتا متوقف نمی شد، عراق در مرحله بعدی چگونه واکنش نشان میداد.

همانگونه که پیشتر بحث شد عراق یک سال قبل از این ماجرا خود را برای حمله به ایران آماده می کرد. در جولای 1980 روابط دو کشور رو به وخامت می گذارد. بسیاری از ناظرین بر این عقیده بودند خصومت عراق با جمهوری اسلامی بیشتر ناشی از رشد اسلام رادیکال بود. اگر چه عراقیها ادعا می کردند در صورتیکه میانه روهای سکولار نظیر رهبران گروه ًنقاب ً موفق می شدند در پی یک کودتا قدرت را بدست گیرند، تنش بین عراق و جمهوری اسلامی کاهش می یافت. اما تصرف کویت توسط ارتش عراق یک دهه پس از نوژه دلیل رد این ادعا است و نشان دهنده این واقعیت است که خصومت دولت عراق با ایران در 1980 بیانگر خواست صدام حسین برای اشغال خوزستان بود که دارای بزرگترین ذخایر نفت ایران و دربرگیرنده جمعیت بزرگی از عربهای ایرانی بود. در نتیجه اگرکودتا پیروز می شد هرج و مرج پس از آن بیشتر صدام حسین را تشویق می کرد تا فرمان حمله به خاک ایران را صادر کند. از این رو حاصل کار کودتا هر چه میبود، عراق از آن سود می جست و به ایران حمله میکرد.

نتیجه گیری از این نوشتار حاوی چند نکته مهّم دیگر است. دفاع دولت عراق از شاپور بختیار و یا حمایتهای مادی این کشور از کودتای نوژه نه به معنای حمایت عراق از بر سرکار آمدن یک دولت لیبرال و سکولار در ایران تحت رهبری شاپور بختیار و رهبران کودتای نوژه بود که نظرات لیبرالی شان نزد عراقیها مطبوع تر از اسلامگرایان رادیکال نبود. بلکه دولت عراق این ارزیابی را داشت کودتا موجب تضعیف ارتش ایران خواهد شد و این رویداد شرایطی را فراهم خواهد آورد که ارتش عراق بتواند خاک ایران را تحت آماج حملات خود قرار دهد، که از پیش نقشه اش را ریخته بود. و آنها احتمالا ً به این دلایل از تیمسار اوُیسی حمایت کردند. و اینکه چرا رهبران عراق از اکتبر 1979 حمله به ایران را به تأخیر انداختند؟ در این رابطه یک دلیل می تواند وجود داشته باشد، آنها تجاوز به خاک ایران را به این دلیل به تأخیر انداختند به این امید کودتای نوژه و یا شاید حتی کودتای تیمسار اویسی ارتش ایران را تضعیف کند و در پی آن شرایط بهتری فراهم آید که به خاک ایران تجاوز کرد. همانگونه که حوادث بعدی نشان دادند این دقیقا ً همان چیزی بود که اتفاق افتاد. بعبارتی دیگر وجود طرح کودتای نوژه، دستگیریها، اعدامها و تصفیه های پرسنُل نظامی بخشا ً زمان تجاوز به خاک ایران را تعیین و آنرا به چند ماه بعد موکول کرد. نهایتا ً اینکه عراق حتی در صورت موفقیت کودتای نوژه بازهم در صدد برمیامد که به ایران حمله کند و این نشان دهنده این بود که شاپوربختیار- و رهبران گروه ً نقاب ً در داخل ایران که از نقشه بزرگ عراق بی خبر بودند – تا چه اندازه ای ساده انگارانه در جهت پشتیبانی از عراق می کوشیدند. براستی اگر کودتا به مراحل جلوتری گام برمی داشت می توانست بدنبال حمله سپتامبر 1980 عراق به خاک ایران، ویرانگرتر از آنچه که در ایران خرابی ببار آورد، فاجعه بیافریند.

استهکلم 25 ژوئن 2010

فرزین پ

کورش اعتمادی

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید