رفتن به محتوای اصلی

قیمتی که هرگز به حکومت اسلامی ایران پرداخت نخواهد شد

قیمتی که هرگز به حکومت اسلامی ایران پرداخت نخواهد شد

بعد از کودتای انتخابات سال گذشته در ایران، میدانیم که دیگر نظام حاکم بر کشورمان جمهوری نیست،حکومتی اسلامی است. شاید هم در واقع با وجود فیلترهایی با سوراخهای بسیار ریز مانند نظارت استصوابی و شورای نگهبان این حکومت همیشه اسلامی بوده است. با این فرق که در انتخابات سال گذشته بواسطه حضور بی سابقه مردم و رای آنان به آقای میرحسین موسوی-کاندیدایی که از آن فیلتر رد شده بود- حکومت در مقابل عمل انجام شده قرار گرفت و چاره ای جز نادیده گرفتن آرا و اعلام احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور مورد تایید ولی فقیه نداشت. اگرچه در اثر واکنش شدید مردم به کلاهبرداری سیاسی-انتخاباتی، حکومت ناچار به پافشاری بر دروغی بزرگ مبنی بر انتخاب احمدی نژاد بر اساس رای مردم شد.

این حرکت نظام از دو جنبه پیروزی بزرگی برای مردم ایران به همراه داشت. اول آنکه آرایش غلیظ مردمی بودن و جمهوریت آن را پاک؛ و چهره کریه یک نظام استبدادی-مذهبی را نمایان کرد. علاوه بر آن میزان شقاوت و جنایتکاری این نظام را از پس پرده 31 ساله به روی صحنه، و در مقابل چشم مردم ایران و جهان قرار داد. این دو، دست آورد بزرگی برای مردم ایران در راه مبارزه برای آزادی و دمکراسی برای خود و کشورشان بود-اگرچه صدها نفر از بهترین جوانان این مرز و بوم مورد تجاوز و شدیدترین شکنجه های قرون وسطایی قرار گرفتند؛ و تعداد نامعلومی جان خود را از دست دادند. نام و یاد آنان با افتخار در تاریخ مبارزات ضد استبدادی مردم ایران ثبت خواهد شد.

سوای اینکه این نظام اسلامی و اقلیت کوچک آن، با چه توجیهی خود را بر مردم ایران و کشورشان تحمیل می کنند، جنایات انجام شده، جنایت است. آمرین، مسببین و عاملین آن جنایات هم، نه سیاسی اند، نه قضایی، نه نظامی و نه امنیتی؛ جنایتکارند. قوانین بین المللی و قطعا قوانین حاکم بر ایران آزاد فردا هم، ابزار لازم برای بررسی جنایت و مجازات جنایتکار را تامین خواهند کرد.

و اما حال، اینچنین نظامی، با یک دولت نامشروع، از جهان غرب خواستار به رسمیت شناخته شدن به عنوان ابر قدرت جهان شیعه و اسلام، آنهم نه تنها در منطقه خاور میانه بلکه در سراسر دنیاست. تحرکات اخیر در حمایت از تروریستهای شیعه یمنی در مجاورت مرز آن کشور با عربستان سعودی و واکنش-قابل درک و نه دور از انتظار-قاطع عربستان سعودی در بمباران هوایی مناطق مرزی شیعه نشین در خاک یمن؛ گویای بلند پروازیهای این نظام اسلامی است. اگرچه این یک توهم بزرگ بیش نیست، اما نباید این واقعیت را از ذهن دور داشت که زمینه ساز اصلی پرورش این توهم، تنها ندانم کاری و بی تجربگی ساکنان قبلی کاخ سفید بود. ندانم کاریهایی که از همان ابتدای سرنگونی حکومت صدام حسین در عراق آغاز شد. چرا که درست بعد از آنکه آقای دیک چینی نامه دولت محمد خاتمی- بخوانیدحکومت اسلامی وحشت زده-را روانه سطل آشغال دفترش کرد، حاکمان تهران به دنبال چاره اندیشی؛ حمله را بعنوان بهترین دفاع انتخاب کردند. در تمامی مناطق تحت نفوذ خود شامل عراق، لبنان، فلسطین و افغانستان در مقابله با آمریکا جبهه های گوناگونی گشودند. این سهل انگاری بزرگ آمریکا بود که به این افراد، نه چندان باهوش، فرصت تنفس و چاره اندیشی داد. در غیر این صورت امروز ما شاهد چنین فجایعی در کشورمان نبودیم. ما ایران دیگری داشتیم و آمریکا هم دردسر کمتری میداشت در طول سالهای گذشته، و امروز البته.

در این میان اما، گردو خاکهای نظام اسلامی بدون همراهی و جنگ پنهان نیروهایی به مراتب قویتر و تاثیر گذارتر مانند روسیه و چین امکان پذیر نبود. از زمان ورود نظامی آمریکا به افغانستان و سپس عراق؛ منافع امنیتی و استراتژیک این دو رقیب ایدئولوژیک، تاریخی و اقتصادی غرب نیز با منافع استراتژیک نظام اسلامی تهران در هم آمیخت. نتیجتا آنان هم وارد جنگی متفاوت؛ و البته در پس پرده تحرکات نظام اسلامی، با آمریکا شدند. آنان زور بازوی خود را در جبهه هایی مانند، شورای حکام سازمان انرژی اتمی سازمان ملل، شورای امنیت سازمان ملل ... در خدمت این نظام - و یا بهتر بگویم در خدمت منافع امنیتی و استراتژیک خود بکار گرفتند. البته نه اینکه نظام اسلامی اینان را به بازی گرفته باشد؛ بلکه بر عکس. اما با رویکرد جدید دولت اوباما در مقابل روسیه و چین؛ این رقبای پر قدرت میروند تا با انتخاب نهایی خود روبرو شوند. آمریکا و یا اسب مرده در تهران؟

از کنار گذاشتن – اگرچه موقت - طرح سپر دفاع موشکی آمریکا در لهستان و توافق هسته ای اخیر بین آمریکا و روسیه بر سر کم کردن شمار موشکهای بالستیک هسته ای خود، و متعاقبا خبر همکاری روسیه در بحث تحریمهای جدید شورای امنیت بر علیه حکومت تهران؛ میتوان انتخاب - اگرچه با احتیاط - روسیه را دید.

چین اما شدیدا نگران بخش تامین انرژی خود است. قراردادهای طلایی نفت و گاز ارزان، تقدیم بازار کشور ایران به تولیدکنندگان اجناس بنجل و بدون کیفیت چینی، پرداخت قیمتهای نجومی برای سیستمهای موشکی قدیمی و ناکارآمد ...؛ همه و همه چین را تبدیل به سپری برای حاکمان تهران کرده است. اما باید منتظر شد و دید که آیا چین منافع و آینده دراز مدت خود را به سرنوشت اسب مرده در تهران گره خواهد زد و یا آمریکا را انتخاب خواهد کرد. حدس من این است که در مقابل قیمتی قابل قبول، چین فروشنده خوبی خواهد بود.

حاکمان خودکامه تهران فرصت و انتخاب زیادی ندارند. قیمتی را که طلب می کنند بسیار گزاف تر از آن است که آمریکا و غرب توان پرداخت آن را داشته باشند. اینان باید بدانند که زمان بازی نظام اسلامی در ایران بسر آمده، در وقت اضافه هستند و هر لحظه امکان زدن سوت پایان بازی توسط داور وجود دارد. هر چه زودتر بازیکنان پیر و فرسوده تهران به این نتیجه برسند؛ هزینه کمتری بر مردم، کشور ایران و منافع ملی این کشور تحمیل خواهند کرد

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید