مرغ ِپر دغدغه!
سخت پیچیده بر این پیکره ی نازک و ترد،
خون شادی ز تنش می نوشد؛
در فرو کوفتنش،
می کوشد!
مرغ پردغدغه ی شب
اما
نه نفیری ش به دل، زین بیداد
نه ستوهیش ز دل سنگی باد،
رخ نهان کرده و
خاموش،
فرو بسته نگاه!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید