فیلمی از سخنرانی سردار قاسمی در جمع بسیجیان منتشر شده است که در آن وی می گوید: « ... از آن روزی باید بترسیم که دمپایی پوشها و کفش ملی پوشهای شوش و شاه عبدالعظیم و خیابان پیروزی... آن روز اگر قاط زدند و پشت ولایت نبودند. آن روز فرار کن برو خارج. اگر آنها ول کردند پشت خط را آن روز باید فرار کنی و بترسی. و الا آروغ زنی های یک سری که از زیر پل پارک وی و اینها بیایی پایین و اینها و عربده بکشی و فلان و اینها، آن روز خیالی نیست عزیز من، استقبال می کنیم. (خنده حضار) نهایت بریزید دانشگاه تهران چهارتا بادکنک سبز هوا کردید و اینها... » (1)
به نظر من، تحلیل این بخش از سخنان سردار، میتواند گرهگشای یکی از مهمترین و داغترین بحثها در جنبش سبز باشد.
پرسش اصلی این است که چرا سردار از پیوستن مردم پایین شهر به جنبش میهراسد؟ چه تفاوتی میان اعتراض مردم شمال شهر و جنوب شهر وجود دارد که از یکی باید به خارج گریخت و از دیگری باید استقبال کرد و آن را به سخره گرفت؟
( باید توجه داشت که ترس سردار ابدا ریشه در تعداد بیشتر مردم جنوب شهر ندارد. خود او در قسمتی دیگر از سخنانش به وضوح اذعان میکند که در تهران اکثریت با مخالفان حکومت است و در نتیجه نمیتوان پذیرفت که نگرانی او از کثرت تعداد جنوب شهریهاست.)
از زمانی که جنبش سبز به یک جنبش اعتراضی تبدیل شد، همواره این پرسش مطرح بوده است که آیا مشی نرم و مودبانه این جنبش میتواند موثر واقع شود یا به عبارت بهتر، در کشوری مانند ایران که حکومتی ایدئولوژیک دارد آیا شیوه ماندلا و گاندی ثمربخش است؟ (2)
عده ای در پاسخ به پرسش فوق، این ادعا را مطرح میکنند که اگر معترضان روشهای مودبانه فعلی را رها کنند و به سمت شیوههای عملگرایانهتری پیش بروند، در جهت خواسته حکومت حرکت کردهاند زیرا حکومت با توجه به قدرت نظامی عظیمی که دارد، در برخورد رو در رو با مردم دست بالا را خواهد داشت و بازی کردن در این زمین قطعا به شکست و سرکوب مردم منتهی خواهد شد. بنابرین حکومت مایل است که مردم روشهای اعتراضی فعلی را رها کنند و وارد بازی جدی تری شوند. (3)
اما آنچه در عمل رخ داد، چیز دیگری بود. روشهای اعتراضی مودبانه و بانزاکت فعلی، نه تنها مردم را از سرکوب و خشونت بی امان، حفاظت نکرد، بلکه دست حکومت را باز گذاشت تا شدیدترین توان خود برای سرکوب را به کار برد. حکومت در سرکوب خود عملا تفاوتی میان اعتراض نرم و سخت قایل نشد، بلکه حتی می توان گفت که معترضان فرهیختهتر و مودبتر را به مجازات های طویل المدتتری محکوم کرد. بدینترتیب، در عمل مشخص شد که این نظریه روشنفکرانه! از ابتدا فاقد واقع بینی لازم بوده است.
اینک سخنان سردار قاسمی، به صریح ترین شکل ممکن، واقعیت را از نگاه طرف مقابل بیان می کند. او اعتراضات مودبانه طبقه متوسط جامعه را "آروغ زنی" مینامد و با اشاره به روشهایی مثل "بادبادک سبز هوا کردن"، اعتراضات آنها را به سخره میگیرد، در حالی که می داند که این معترضان اکثریت را در پرجمعیت ترین و استراتژیک ترین شهر ایران تشکیل می دهند و در مقابل از روز "قاط زدن" جنوب شهریها (هرچند اقلیت باشند) میترسد و تنها راه حل در مقابل آن را فرار به خارج از کشور می داند.
به بیان دیگر، حکومت نه تنها از وارد شدن معترضان به رفتارهای جدیتر - مشابه رفتار افراد جنوب شهر-،استقبال نمیکند بلکه آن را خطری در حد نابودی و سقوط میداند. باید توجه داشت که از زمان انتخابات جنجالی خرداد 88 تاکنون، تنها یک بار صدای نماینده ای از معترضان از صداوسیما پخش شده است که آن هم پس از ماجرای عاشورا بود، یعنی زمانی که مردم اندک مقاومتی در عمل از خود نشان دادند. (4)
واقعیت تلخ آن است که زور، مهمترین عامل بقای حکومت ها در ایران و بلکه خاورمیانه است و تا زمانی که شخص حاکم مصمم به استفاده از زور باشد و زورش از مخالفانش بیشتر باشد، بیهوده است که تصور کنیم با آبروریزی و مشروعیت زدایی از حکومت و روشهای دموکرات منشانه ای مثل بادبادک هوا کردن و راهپیمایی سکوت، می توان تغییری در ساختار سیاسی داد. حکومتی که اقتصادش را با فروش نفت می گذراند، جامعه را با نیروی نظامی کنترل می کند و خارجی ها را دشمن می نامد، بعید است که اعتنایی به مفاهیمی مثل آبرو و مشروعیت و ... داشته باشد.
خلاصه کلام آنکه روشنفکران جامعه، باید بارها سخنان سردار قاسمی را گوش کنند؛ آنقدر که این تصویر واقعی جامعه و حکومت ایران در ذهن شان جایگزین تصویرهای خیالی ای شود که ناشی از خواندن کتابهای تاریخ سایر ملل هستند. باید به این درک واقع بینانه برسند که در ایران، و در سطح وسیع تر خاورمیانه، ملک به ظلم می ماند ولاغیر. (5) باید به یاد داشت که شناخت واقعیت پیش شرط تغییر آگاهانه آن است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید