رفتن به محتوای اصلی

لباس شخصی های خودسر!

لباس شخصی های خودسر!

درعرصه سیاست ایران و مخصوصا در بعد از انقلاب سال پنجاه و هفت همواره شاهد تولد واژه های جدیدی بودیم واژگانی همچون “آقازاده” و معلو م الحال و… دربعد از قتلهای زنجیره ای بود که بدنبال آن اطلاعیه تاریخی وزارت اطلاعات واژه جدیدی به فرهنگ سیاسی ایران اضافه شد و آن واژه “افراد خودسر ” بوده و پس از حادثه تجاوز به کوی دانشگاه تهران نیز واژه دیگری بر سر زبانها افتاد که خیلی زود رایج گردید و آن “لباس شخصی ها” بود.

صرف نظر از بررسی علت کشف و ایجاد این ادبیات امروز میخواهم بپرسم اصلا در طول و عرض این جمهوری اسلامی آیا اصلا جراتش را داشته که حرکتی خودسرانه انجام بدهد ؟ و اصلا این لباس شخصی ها که هستند؟

در روزهای آخر عمر مجلس ششم یادم هست که جمعی از نمایندگان مجلس بغض فرو خفته شان را که از مدتهاقبل در سینه شان حبس مانده بود به نا گاه ترکاندند و هر آنچه را که مدتها در بین مردم و خود زمزمه می کردند رادر نامه ای سرگشاده به رهبر حکومت ایران فریاد زدند .

135 نماینده شجاع بی هیچ ترس و واهمه سید علی خامنه ای را هشدار دادند تا کمی به رفتار و کردار خود و اطرافیانش بنگرد و تا زمان خوردن جام زهر نشده و فرصتها از دست نرفته نظام را بیش از این به ورطه هلاکت نیفکند . البته رهبر همچنان مثل گذشته از کنار این نامه نیز به سادگی گذشتند و آن را با سکوت جواب دادند اما به یکباره باز موتور خشونت گروههای فشار و یا همان لباس شخصی ها و یا همان انصار حزب الله و بهتر بگویم پادوهای بازار و موتلفه به حرکت افتادتا آنجا که یکی از فعالان و رهبران حزب الله “سردار سرتیپ پاسدار حاج حسین سازور ” که بطور کاملا اتفاقی هم نظامی و عضو ارشد سپاه پاسداران و باز هم بطور اتفاقی از مسئولان امنیتی دفتر رهبری می باشند وهم کار سیاسی می کنند و مداحی هم می کنند و باز در میان مداحی هایشان در هیات عزاداری ای که در مسجد الشهدا تهران برگزار شده بوده نیز اعلام می نماید که همین الان هزارو سیصدو پنجاه نفر (یعنی ده برابر تعداد امضا کنندگان آن نامه) بچه بسیجی آماده هستند که خرخره شماها راکه به رهبر توهین کرده اید را پاره کنند .برخوردها البته به همانها خاتمه نیافت تا آنجا که هنگامیکه علی مزروعی نماینده وقت اصفهان و از امضا کنندگان آن نامه سرگشاده قصد آن داشت تا در مشهد سخنرانی نماید و نیروی مقاومت بسیج ناحیه مشهد علنا اطلاعیه داد که مانع برگزاری مراسم سخنرانی وی خواهد شد ضمن آنکه حمید استاد پس از یکدوره اختلافات داخلی با اتحادیه دانشجویان حزب الله (گروه الله کرم) و انصار حزب الله ( گروه محتشم و مایل به کارگزاران)بار دیگر به عنوان لیدر حزب الله مشهد به صحنه آمده و اعلام کرد تا مزروعی و دیگران امضا خود را پس نگرفته اند وضع همینطور است و ما بر خود فرض می دانیم که مانع سخنرانی ایشان شویم .

جالب بود بسیج علنا بیانیه می داد و نمایندگان را تهدید میکرد و بعد هم به زیر کتک می گرفت آنها را ، افراد شناخته شده و مامور و مسئولی چون سازور و الله کرم و … رسما تهدید میکردند و فردایش یکهو می دیدی دفتر فلان نماینده آتش گرفت و … و دست آخر نهادهای قضایی و امنیتی هم می گفتند تحقیقات ادامه دارد و اینها کار عوامل ناشناخته و خودسر است !

همه آن اعمال گرچه توسط افرادی کاملا شناخته شده انجام می شد و می شود اما هیچ مرجعی و تشکیلاتی هیچگاه مسئولیت آنرا بر عهده نمی گیرد چراکه به زعم آقایان اینها عوامل “خودسری” هستند که هیچ وابستگی ای به نهاد و ارگانی رسمی نداشته و “لباس شخصی ” می باشند در حالیکه کاملا واضح و مبرهن است که این اعمالی که به یکباره در سراسر کشور و بصورت منسجم و یک شکل آغاز و انجام شده است از یک ستاد خط گرفته و فرمان حمله از یک جا صادر شده است.

این بر خوردهای منسجم و یکپارچه دقیقا برای من یاد آور برخوردهایی بود که به یکباره در کوهها و سطح شهرها با جوانان از سوی همین افراد آغاز شد. برخوردی که علنا خامنه ای به نیروهای حزب الله و بسیج دستورش را داده بود و متن نامه اش را هم پیشتر در همین مجال هم برایتان آورده بودم .

همان زمان هم دهها درگیری منجر به خشونت و یک فقره هم منجر به فوت یک جوان در کوههای دربند شده بود که باز قوه قضائیه اعلام کرد بله درگیری شخصی بوده است و اینها عوامل ناشناخته ای هستند ! و از سوی دیگر هم همواره جریان محافظه کار از آنها به عنوان تبلور غیرت دینی و یا حضور فعالانه دفاع از ارزشها توسط مردم از آنها یاد می کردند بر خوردهایی که به ضرب و شتم و پاره کردن لباس ها و حمله به خانه ها و مجالس خانوادگی و…ختم شد وبه جرات می گویم باب بسیاری از تخلفات درون جریانهای مدعی حزب الله از آنروزها آغاز شد .ازجمله سرقتهای مسلحانه و تعرض به نوامیس ملت . باجگیری و..اثباتا در بعد از این تحرکات آغاز شد چرا که این افراد دیدند هیچ محکمه و نهاد و کسی جرات برخورد و سئوال از ایشان را ندارد و یکه تاز جامعه هستند این بر خورد ها در سالهای 74 – 79 به اوج و شدت خود رسید ودر همان زمان هیچ نهاد و ارگان و مرجعی هم مسئولیت آنرا نپذیرفت و اعلام می شد که اینها همان افراد مجهول الهویه و خودسر هستند . اما حقیقت چیز دیگری بود و نه تنها این افراد مشخص و قابل شناسایی بودند بلکه فرمان هم از یک جا صادر شده بود . فرمان از ساختمانی در خیابان فلسطین صادر شده بود از بیت رهبری.

این روزها نیز داستان به همان شکلش در حال اجراست و دیگر کیست که باور داشته باشد که این موج گسترده برخورد با ملت خودسرانه است ؟

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
تحلیل

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید