رفتن به محتوای اصلی

جنبش سبز از ديروز تا امروز

جنبش سبز از ديروز تا امروز

در جايي خواندم كه مردم جنگ رسانه اي را در ١٦ آدر با وجود نابرابر بودن اين جنگ بردند - با وجوديكه در اين روز اينترنت سراسر كشور قطع بود ولي به سرعت برق و باد فيلم ها و خبرها به رسانه ها ميرسيد و اين نشان از همكاري افراد درون نظام با اين جنبش است . اينكه گمان كنيم تا نيروهاي كارگري و مزد بگيران و بيكاران به اين جنبش نپيوندند پيروزي خواب و خيالي خواهد بود چندان درست بنظر نمي آيد - ما نبايد در كتابهاي و لنين و ماركس بدنبال نحوه پيروزي انقلاب بگرديم .بهتر است بگوييم اگر اين جنبش فراگير و عمومي نشود به پيروزي نخواهيم رسيد كه بنظر من در روزهاي اول قراگير شده بود. دوستي از ايران ميگفت در روزهاي اول تمام مردم و سر در مفازه ها سبز بودند و همه به هم علامت پيروزي را نشان ميداندند - چه فرقي ميكند كارمند باشد يا كارگر يا بيكار - مگر دوره شاه همه روزه ادارات تعطيل بود و يا كارگران ( بجز شركت نفت) در اعتصاب بودند -

دوستي ديگراز ايران ميگفت تمام اجناس ساخت چين و كره و ديگر كشورهاست و گمان نميرود چيزي در ايران ساخته شود. بعلاوه بيشتر مواد خوراكي از خارج ميآيد و اين يعني نابودي كشاورزي و صنعت در ايران - آقا زاده وام هاي ميلياردي به عنوان باز كردن كارخانه گرفتند و همه را بالا كشيدند و اثري از كارخانه هايي كه بتواند ايست آن تاثيري در جنبش داشته باشد نيست- مگر مردم روماني در يك چشم به زدن كار را تمام نكردند -در چكسلواكي نيز جنبش مسالمت آميز دانشجويي توسط دولت كمونيستي در نوامبر ١٩٨٩ سركوب شد و تا دسامبر همان سال نيم ميليون نقر به اين جبنش پيوشتند كه به يك اعتصاب "دو ساعته" سراسري منجر شد و دولت سرنگون شد - همين اتفاق خواهي نجواهي بزودي در ايران خواهد افتاد . حال اعتصاب دو ساعته باشد يا دو ماهه. البته نقش مدارس را نبايد ناديده گرفت كه با پيوستن به اين جنبش ميتواند خون تازه اي در رگهاي آن تزريق كند. و بنظر من دانشجويات بايد حركت خود را به مدارس بكشانند.

همانطور كه اشاره شد اين جنبش يك جبش عمومي است ولي دلايلي براي عدم ادامه آن مثل روزهاي اول وجود دارد كه همانا سركوب وحشيانه مردم بود كه طبيعتا بسياري ار مخالفان را موقتا از صحنه دور كرد - ولي اين پتانسيل در مردم هست كه هر لحظه با ريختن ترسشان ممكن است دوباره مثل روزهاي اول به صحنه باز گردند-آنها بخش وسيعي از مخالفينند كه در آينده نزديك مجددا به صحنه باز خواهند گشت- ريختن ترس مردم مترادف است با ريزش نيرو در رژيم و مترادف است با عدم توانايي سركوب رژيم - گرچه هر لحظه بيم يك سركوب وحشيانه ميرود.

يك تفاوت ماهوي بين اين تظاهرات و تظاهرات دوره شاه اين است كه در آن دوران هر روزه ما با تظاهرات خياباني مخصوصا با حضور دانش آموران مواجه بوديم ولي اين جنبش به ماهي يك تظاهرات فعلا اكتفا كرده و اميد است كه با ادامه آن و پيگيري دانشجويان- اين تظاهرات روزمره شود- همانگونه كه اشاره شد ملحق شدن دانش آموزان( و معلمان) به اين جنبش ميتواند بسيار كار ساز باشد من كمتر ديديم كسي بدان اشاره كند و بيشتر روي كارگراني كه وجود خارجي ندارند تاكيد ميشود- بله كارگراني هم اگر در ايران باشد تعدادشان در هر كارخانه از انگشتان دست تجاوز نميكند و تازه بعضي از آنها بلا نسبت كارگراني هم هستند كه اگر ده ماه هم حقوق نگيرند صدايشان در نمي آيد- پس به انتظار آنها نبايد نشست. مگر ملحق شدن كارگران غير كارجانه اي مانند شركت واحد كه پد طولايي در مبارزات دارند .

علاوه بر دانشجويان بخش ديگري از نيروي مردمي زنان و دختران هستند . انها بخش بزرگي از قشر تحصيلكرده هاي ما را تشكيل ميدهند و رويهم رفته ميتوان اين جنبش را يك جنبش ترقي خواهانه كه درصدد بسياري از آنان را روشنفكران ( و نه كارگران و كارمندان) تشكيل ميدهند- و صد البته نيروهاي مخالفي كه در خارج از ايران همواره و بدون وقفه با آن در حركتند و آنرا با تجزيه تحليل ها و نقطه نظرات و انتقادات خود تخزيه تحليل ميكنند و با اين عمل نقاط ضعف و قوتش را نيز صيقل ميدهند. يكي ديگر از وجوه اين جنبش جوان بودن نيروهاي آن در داخل ( و نه در خارج) است كه گويي نوعي طغيان بر عليه پدران و در بزرگان خود است . پدراني كه اين شرايط ناهنجار را را براي نسل جوان به ارث گذاردند و بدنبال زندگي بخور و نمير خود رفتند و به نوعي تسليم شرايط شدند- بودند بسياري هم كه يا كشور را ترك كردند و يا با اين رژيم در افتادند ولي تعداد كساني كه با اين رژيم ساختند و مهر خاموشي بر لب زدند بسيارند براي همين اسنت كه چنين مردان خبيثي بر ما حكومت ميكنند - ولي پسران و دختران آنها مهر سكوت خود را شكستند و با خانقشاني هاي خود رژيم را به چالش گرفتند و اين چالش اعتراضي به گذشته پدرانشان نيز به حساب ميايد و سبز بودنش نيز سواي سياستي كه در پشت آن است از اين جهت است كه نيرويي جوان پا به ميدان گذارده - نيرويي كه ضخاكيان را به وحشت انداخته و هر روز ب در بدترين شرايط بر شجاعتش افرزوده ميشود.

همانگونه كه گفته شد يكي از خصوصيات و يا بهتر بگويم تفاوت اين جنبش با اتفلاب ۵٧ در نحوه تظاهرات است و آن بقول آقاي سازگارا برق اسا بودن تظاهرات است كه ما بطور روزمره در ايران و بويژه در تهران شاهدش بوديم . حسن برق آسا بودن تظاهرات اين است كه رژيم را سر در گم و مبارزه را فرسايشي ميكند. به همين خاطر رژيم شاه ناچار بود هرروزه ارتش خود را با كاميون به ميدان هاي شهر بكشاند و مردم هم با به مبارزه طلبيدن آنها را بناچار از كاميون پياده و كوچه به كوچه به دنبال خود ميكشاندند - همين كار باعث از هم گسسته شدن نظم شهر ميشد چيزي كه خامنه اي ديروز از آن با هراس صحبت ميكرد . اين كار شهر را از حالت عادي به حالت جنگي ميكشاند و اين بدترين حالت براي همه نظام هاي ديكتاتوري است زيرا شجاعت لازم را براي برخورد با نظاميان بوجود مياورد - يادمان نرود چرا ازهاري ميگفت نواره زيرا آنها حتي به دروغ هم شده سعي در آرام نشان دادن اوصآع و يا نسلط بر آن را دارند - و بر عكس تظاهرات ماهي يك بار ( مثل همين تظاهران جنبش سبز) بقول دوستي مثل اينكه مردم به سيزده بدر و يا تفرج به بيرون ميروند و براي همين است كه خامنه اي براي مردم كركري ميخواند.اگر اين تظاهرات روزمره باشد ولي حتي تعداد تظاهر كنندگان هم كم باشد و برق اسا و كوچه به كوچه -تاثيرش بمراتب بيشتر از اين حالت فعلي است كه نيرويش بظاهر برابر با با نيروي رژيم است. نخواهيم

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید