اعتراض امروز صدها ایرانی جلوی زندان اوین

امروز، شنبه 25 مهر 1394، صدها تن از مردم معترض به رژیم تبهکار جمهوری اسلامی، در زیر باران، در برابر در بزرگ زندان اوین تهران گرد هم آمدند.

این همایش در روز شنبه ی هر هفته به پشتیبانی از زندانیان سیاسی و مدنی و اعتراض به ستم رژیم جمهوری اسلامی از ساعت 10 بامداد در همین مکان برگزار می شود.

گروهی ازکنشگران سیاسی و مدنی، از جمله محمد ملکی، خانواده های  جانباختگان و زندانیان سیاسی و دوستداران زندانی اندیشه، محمدعلی طاهری، در شمار همایشگران بودند.

همایش شنبه ی اعتراضی در برابر زندان اوین، امروز گسترده تر از بارهای پیشین برپا شد. 

گزارش کنشگر سیاسی، هوشنگ نعمتی از همایش روز 25 مهر در برابر زندان اوین در تهران:

شنبه 94/7/25 زندان اوین

در باران با یاران

امروز طبق قرار همیشگی به جلوی زندان اوین رفتم و ده دقیقه مانده به ساعت 10 دیدم که ماموران حاضر و اماده هستند و منتظر امدن ما.
کم کم شاگردان اقای طاهری جمع شدند و اقای نوری زاد و اقای ملکی و مادر امید علیشناس و مادر و پدر سعید زینالی به جمع ما پیوستند و ماموران به سمت ما امدند و گفتند که باید به پایین گیت برویم و بعدا متوجه شدیم که حتی از بالا آمدن رضا ملک هم جلوگیری کرده اند. در این دو ساعت همگی زیر بارش باران و باد ایستادیم و مجبور شدیم با فشار و رفتار تند ماموران به سمت دیگر اتوبان برویم .
شاگردان طاهری با شور خاصی عکس استادشان را در دست داشتند و خواستار آزادی استادشان بودند و حتی مادری با کودکش نیز در جمع ما حضور پیدا کرده بود با همه ی این سختی ها . ساعت از 11 که گذشت کم کم به سمت هتل آزادی به راه افتادیم و ماموران هم با ماشین و پای پیاده بدنبال ما امدند و در این بین شاگردان اقای طاهری پوسترهای استادشان را به ماشین هایی میدادند که این جمعیت توجهشان را جلب کرده بود .
به نزدیک هتل که رسیدیم ماموران هول شدند و از اقای نوری زاد و من پرسیدند که کجا میخواهید بروید و من در جواب مامور گفتم وزیر امور خارجه آلمان در هتل آزادی مستقر شده و میخواهیم هیئت آلمانی ما را ببینند و ما میخواستیم هیئت آلمانی این جمعیت معترض را ببیند و هیئت های اروپایی که در پی توافق با رژیم جمهوری اسلامی وارد ایران میشوند و سعی میکنند نقض حقوق بشر را نادیده بگیرند ببیند این جمعیت را تا شاید از نزدیک آسیب دیدگان سیاسی و فعالان مدنی را ببینند . 
هرچند مادر امید علیشناس و اقای ملکی به نزدیک درب ورودی رسیدند ولی ماموران نگذاشتند ما وارد محوطه ی هتل شویم.