سرنگونی نظام جمهوری اسلامی هم ممکن و هم ضروری است.
کندوکاوی درباره انتخابات ریاست جمهوری نظام ضد بشری جمهوری اسلامی
کمونیستها همواره و بهویژه در این دوران انتخابات ریاست جمهوری که پافشاری بهضرورت سرنگونی این نظام ضد بشری جمهوری اسلامی بیش از هر زمان باید فراگیر شود، نیاز دارند که واقعیت عینی جامعه را همانگونه که است دریابند و مفروضات ذهنی گرانه خود را جایگزین آن نکنند.
این واقعا امری خوبی است که رفقای پرشور نسل نوین و جوان کمونیست روزنامههای مختلف موازی با قدرت حاکم که هر یک منتسب به یکی از جناحهای هیئت حاکمه هستند را برای آشنایی با روند انتخابات جمهوری اسلامی میخوانند و آن را زیر ذرهبین ماتریالیسم دیالکتیک علمی گذاشته و کندوکاو مینمایند. این به شناخت دیالکتیکی علمی ما از سیاست دشمن و ضرورتهای پیشارویش برای تغییر کیفی آن ضرورت بر متن سرنگونی ماشین دولتیاش کمک میکند. اما فراتر از آن به شناخت ما از کلیت بازیگران شرکتکننده در این میدان مبارزه کمک میکند. و این به درک همهجانبه و علمی ما از شناخت ضرورت کمک مینماید.
وقتی میگوییم که سرنگونی نظام جمهوری اسلامی هم ممکن و هم ضروری است. یک خیالپردازی بیهوده نیست.
درک این ضرورت برای پیشروان جنبش کمونیستی از اهمیت اساسی مهمی برخوردار است. و بیهوده نیست که گفته شود این مهمترین نکته و چالشی است که در مقابل کمونیستها قرار دارد.
زمانی که این ضرورت عمیقاً درک شود و زحمتکشان رنجبر به چنان سطح از درک برسند ابزار سرنگونی آن توسط میلیونها نفر به وجود میآید. بدون درک عمیق این ضرورت امکان سرنگونی این رژیم ضد بشری بهطور فزاینده به وجود نخواهد آمد.
بیشتر آنکه زمانی که ما ماتریالیستهای کمونیست عدسی چشمانمان را کاملاً بازکنیم و با رویکرد علمی بازیگران فعال در میدان مبارزه طبقاتی را زیر نظر گرفته و کندوکاو کنیم متوجه میشویم که مبارزهای بیامان و دائمی بین دیدگاههای مختلف که نمایندهی منافع طبقاتی متضاد هستند در جریان است. تنها با رویکرد علمی است که میتوان به درک عمیق از اهداف بازیگران این میدان دستیافت. درک حقیقت عینی همانگونه که هست امکان آزادی را فراهم میکند.
باب آواکیان در مورد درک واقعیت عینی میگوید:
«آنچه مردم فکر میکنند بخشی از واقعیت عینی است، اما واقعیت عینی توسط آنچه مردم فکر میکنند مشخص نمیشود.»
بهعبارتدیگر واقعیت عینی مستقل از افراد وجود دارد. و با نظریهپردازی و ذهنیگرایی یعنی فعالیت فکری صرف بدون ارتباط با پراتیک انقلابی مشخص نمیشود.
همانگونه که مارکس بهدرستی میگوید:
«اين مسئله که آيا انديشه بشری دارای حقيقتی عينی هست يا نه، مسئلهای نظری (تئوریک) نبوده بلکه مسئلهای عملی است. انسان باید در پراتیکی حقيقت را ثابت کند، يعنی واقعيت و توان انديشهاش را، اينجا و اکنون، اثبات کند. مناقشه درباره واقعيت یا غیر واقعیت تفکر جدا از پراتيک، کاملاً مسئلهی آکادمیک(اسکولاستیک و مدرسی) است.» (تزهايی در باره فويرباخ-تز دوم)
یکی از نکاتی که رفیق باب آواکیان درزمینهٔ رهبری و ارتباط آن با واقعیت عینی به ما میآموزد این است:
«واقعیت عینی این است که این نظام قابل اصلاح(رفرم) نیست که بتوان از ظلم و ستم و دهشتی که بر مردم بهطور دائم اینجا و در سراسر جهان اعمال میکند، رهایی یافت. نیاز و اساس و استراتژی برای انقلاب کمونیستی از یک رویکرد ماتریالیستی دیالکتیکی عمیقاً علمی به واقعیت یعنی به واقعیت اجتماعی سرچشمه میگیرد. چیزی شبیه دکتری که میخواهد علت اساسی و زیر زمینه علائم بیماری برای درمان و اینکه چه سازوکاری برای درمان آن وجود دارد، تشخیص دهد . این جوهر رهبری کمونیستی است و برخلاف آنچه اکثر مردم فکر میکنند، واقعیت عینی این است " که در آن رهبری، یک رهبری واقعا انقلابی است و هر چه بیشتر نقش رهبری آن را بهدرستی ایفا کند، مطابق با اصول مارکسیسم-لنینیسم-مائوئیسم(علم کمونیسم نوین-سنتز نوین)باشد، ابتکار عمل آگاهانه تودهها بیشتر خواهد بود . "
یک نکته چالشگرانه مهم:
در انتخابات ریاست جمهوری ضرورتهای پیشاروی جمهوری اسلامی در سطح جهانی و داخلیاش را افراد خودی درگیر این رقابت تعیین نمیکنند. بیشتر آنکه واقعیت عینی یا ضرورت مستقل از افراد و اقشار و طبقات درگیر این رقابت و حتی بازیگران که خودی نیستند و خارج از نظام جمهوری اسلامی و در تقابل با آن هستند، میباشد.
فعلاً در حال حاضر صحنه این رقابت حالت جامپبال در ورزش بسکتبال را دارد. توپ در هوا در حال چرخیدن است و هر یک از جناحهای درگیر این رقابت برای به چنگ آوردن آن خیز برداشتهاند. هنوز مشخص نیست که کدام فردِ منتسبِ به یک جناحِ از حاکمیت ستمگر، آن را می چنگد!
بیشتر آنکه کمونیستها بهعنوان نمایندگان منافع درازمدت کوتاهمدت طبقه کارگر به گمانهزنی که چه کسی به ریاست جمهوری این نظام منتصب شود، نیستند.
برای قشر تحتانی طبقه رنجبر که منافعی در این نظام ندارند و حقوحقوقی برایشان قائل نیست و دائماً سرکوب و استثمار میشود چه فرقی میکند چه کسی رئیسجمهور نظامی شود که قرار است ستم و استثمار، فقر و تهیدستیاش را تحکیم و اعمال نماید؟
برای همین نیاز داریم که به شناخت علمی از ضرورتهای پیشاروی این نظام ضد بشری برای گذار به آزادی و رهایی، استقرار جامعه نوین سوسیالیستی و دیکتاتوری پرولتاریا که تنها از طریق سرنگونی این رژیم به دست خواهد آمد، دستیابیم. این مهمترین نکتهای است که باید به آن توجه نمود.
نه! در انتخابات شرکت نمیکنیم!
نه به انتخابات، تحریم آن و آری به انقلاب کمونیستی!
رنجبران تحت ستم به انقلاب واقعی و رهایی نیاز دارند، نه "انتخاب" میان ستمکاران مختلف!
سرنگونی نظام جمهوری اسلامی یک ضرورت است!
سرنگونی نظام جمهوری اسلامی هم ممکن و هم ضرورت است!
برهان عظیمی
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ مصادف با ۱۹ آوریل ۲۰۱۷
پاورقی:
برای آشنایی بیشتر با رویکرد و دیدگاه اقشار و طبقات دیگر در برخورد به انتخابات جمهوری اسلامی به لینک زیر در مجله هفته مراجعه کنید:
رویکرد کمونیستها و طبقه متوسط خردهبورژوازی مرفه به انتخابات دوازدهمین دور ریاست جمهوری و پنجمین دور شوراهای اسلامی شهر و روستا:
دو رویکرد، استراتژی و جهتگیری متضاد!
رفرم یا انقلاب!
و یا در لینک زیر:
http://www.azadi-b.com/G/2017/04/post_653.html
رویکرد کمونیستها و طبقه متوسط خرده بورژوازی مرفه به انتخابات دوازدهمین دور ریاست جمهوری و پنجمین دور شوراهای اسلامی شهر و روستا:
دو رویکرد، دو استراتژی و جهتگیری متضاد!
رفرم یا انقلاب!
خانم نسرین ستوده و آقای هادی قائمی مدیر "کمپین حقوق بشر در ایران" در یک مصاحبه با "کمپین حقوق بشر در ایران"1 گفتهاند: «تا وقتیکه به مسائل دهه ۶۰ رسیدگی نشود، صلاحیت رئیسی نباید تائید شود»!!!
آقای هادی قائمی و خانم نسرین ستوده، حقوقدان و عضو کانون مدافعان حقوق بشر در مصاحبه با کمپین حقوق بشر در ایران گفت که صلاحیت ابراهیم رئیسی نباید تائید شود. خانم ستوده گفت: «صلاحیت ایشان با هیچ منطقی نباید تائید شود تا وقتی دستکم به مسائل دهه ۶۰ رسیدگی نشده و ثابت نشده که ایشان در آن مسائل دست نداشته است. اما الآن ما یک فایلی از آقای منتظری در دست داریم که نشان میدهد ایشان در آن مسائل دستی دارد.»
آقای قائمی و خانم ستوده با گرایش اصلاحطلبانه رفرمیستی از یک نظام ضد بشری توقع دارند از یکی از بازجویان قاتلش که برای تثبیت پایههای آن در استمرار عمری ننگینش در "هیئت مرگ 4 نفرِ" قتلعام هزاران تن از زندانیان سیاسی تابستان 67 را بهحکم خمینی کلید زد، رد صلاحیت کند!
نظام ضد بشری و استبدادی جمهوری اسلامی ایران اگر چنین کند دیگر پیش برندهی و حافظ ماشین دولتی و نظم دیکتاتوری "جمهوری" اسلامی علیه اکثریت طبقه زحمتکش رنجبر سراسر ایران نیست!
در دوازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری، خانم ستودهها و آقای بقاییها به دنبال جا انداختن یک استراتژی رفرمیستی در میان مردم تحت ستم و بهویژه قشر تحتانی رنجبر فقیر ایران است که جمهوری اسلامی نظامی است که حاضر است نهتنها گذشتهی بلکه همچنین تمامی جنایاتی ازجمله اعدام دائمی جوانان بیکار، ستمگری روزمره و سنگسار زنان و ستمگری و تحمیل تبعیضات در همهی عرصهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بر اقلیتهای ملی ایران که در حال حاضر بهطور روزمره انجام میدهد را نفی کند!
نظام ضد بشری و استبدادی جمهوری اسلامی ایران اگر چنین نکند دیگر پیش برندهی و حافظ ماشین دولتی و نظم دیکتاتوری "جمهوری" اسلامی علیه اکثریت طبقه زحمتکش رنجبر سراسر ایران نیست!
حقیقت این است که آقای قائمی و خانم ستوده با جهتگیری رفرمیستی وارد بازیها و تضادهای درون حکومتی در دوازدهمین دوره ریاست جمهوری رژیم جمهوری اسلامیشدهاند. به یک معنای واقعی سخنان آنها آب به آسیاب جناح اصلاحطلب و اعتدالگرای حکومتی ریخته و تأییدی است برای انتخاب مجدد حسن روحانی است!
به یک معنای واقعی سخنان آقای قائمی و خانم ستوده تأیید انتخاب مجدد کلیددار این نظام، حسن روحانی است!
اما سؤال اساسی این است که: آیا زندگی و آینده اکثریت مردم تحت ستم و استثمار ایران باید به "رأی" گذاشته شود؟!
در عوض انقلابیون کمونیست هیچ سازشی و هیچ تعاملی با تیم دشمن غدار ندارد.
ما خانم نسرین ستوده، آقای بقائی و امثالهم این نمایندگان طبقه متوسط مذبذب نیستیم که به یک جناح از هیئت حاکمه ایران باج بدهیم! و آینده و منافع درازمدت اکثریت زحمتکشان رنجبر سراسر ایران به "رأی" گذاشته، آن را طاق زده و بر سر آن معامله پایاپای نماییم!
پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در بین مردم زحمتکش باید شکسته و جدا شود. این کار به نفع انقلاب کمونیستی بهخودیخود اتفاق نمیافتد. توهمات مردم رنجبر زحمتکش نسبت به هر یک جناحهای این نظام ضد بشری را ما باید تغییر دهیم. اگر ما با رویکرد علم کمونیسم رادیکال تأثیر نگذاریم و مردم را جذب نکنیم امثال ستوده و قائمیها و بقیه روشنفکران اصلاحطلب شیکوپیک خردهبورژوازی مرفه چنین خواهند کرد! اگر ما رهبری را در عمل تحقق نبخشیم دیگران رهبری خواهند کرد. زمین را نباید واگذار کرد!
درعینحال ما نیاز داریم مردم زحمتکش اقشار تحتانی جامعه را به این واقعیت قانع کنیم که این کافی نیست تا فقط انتخابات را تحریم کرد. باید ضرورت سرنگونی این رژیم برای شمار فزایندهای از اقشار فقیر تحت ستم و استثمار جا بیفتد و اینکه چرا ضروری است این رژیم را سرنگون کرد و چرا این هم امکانپذیر و هم ضروری است! چنین هدف استراتژیک کمونیستهای انقلابی در این عرصه و میدان مبارزه طبقاتی یعنی در دوازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری نظام ضد بشری جمهوری اسلامی از وظایف حیاتی و اساسی ما است. جهتگیری استراتژیک مبارزه در این میدان و در حال حاضر که دوازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا در جریان هست، از سوی کمونیستهای انقلابی باید ناظر بر چنین ضرورتی باشد و بر آن تأکید برجسته شود.
هر جناح از هیئت حاکمه ی این رژیم چه اصولگرا و چه اصلاحطلب و اعتدالگرا به مردم یکچیز را میگویند که همهی آنها یک تیم مشترک جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند و برای بقای آن با رویکردهای مختلف تلاش میکنند. و این مهم است که ما (بله ما! چون ما نمایندگان آگاه و پیشرو منافع آنها هستیم) یعنی تودههای تحت ستم و رنجبر جا به این درک برسیم که ما در یک تیم مختلف از این نظام ضد بشری هستم! تیمی که در مخالفت اساسی با تیم آنهاست.
تیم ما تیم آنها نیست.
هدف تیم ما با تیم آنها در تضاد اساسی است. این تضاد اساسی خصمانه است.
ما هیچگونه تعامل و همگونی بین هدف تیم خود و تیم آنها نمیبینیم.
هدف ما شکست و خورد کردن تیم آنها یعنی ماشین دولتیشان است. و نباید به طبقه متوسط خردهبورژواهای مرفه رفرمیست اجازه داد که بلندگوی مردم تحت ستم و استثمار رنجبر سراسر ایران و همه اقلیتهای ملی باشند.
نه!
در انتخابات شرکت نمیکنیم.
آری به انقلاب کمونیستی!
سرنگونی نظام جمهوری اسلامی یک ضرورت است.
برهان عظیمی
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ مصادف با ۱۶ آوریل ۲۰۱۷
توضیحات:
۱- لینک مصاحبه خانم نسرین ستوده
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید