رفتن به محتوای اصلی

تزهایی درباره انقلاب اکتبر به مناسبت صدمین سالگرد آن
18.09.2017 - 08:53

تزهایی درباره انقلاب اکتبر به مناسبت صدمین سالگرد آن

انقلاب اکتبر یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین حرکت اجتماعی سده بیستم و امید نسلی از انسانگرایان یک دوره تاریخی بود که به زخمی جدی بر پیکر مبارزان عدالت، آزادی و کرامت انسان بدل شد.

 

اولین سخنرانی لنین در کنگره شوراها، ۲۶ اکتبر ۱۹۱۷، نقاشی از ولادیمیر سروو (Vladimir Serov)

یک سده بعد از این تحول بزرگ و سرنوشت ساز، با داشتن جواب معما در دست، درباره انقلاب اکتبر چه می توان گفت؟

تز نخست

تاثیر مستقیم و غیر مستقیم انقلاب اکتبر که بی شک رنگ ارادگرایی لنین، علیرغم مبارزه بی امان او در تئوری علیه ارادگرایی، بسیار پررنگ است، الهامبخش جنبش کارگری و جنبش زنان در اروپای غربی و جنبش های رهایی بخش در جهان سوم بود. هم دستاوردها و هم درک علل ناکامی این خیزش بزرگ ما را در مبارزه ما برای ساختن جامعه و جهانی بهتر کمک خواهد کرد.

تز دوم

جبهه وسیعی از مردم و احزاب سیاسی حکومت تزار را سرنگون کردند و انقلاب دموکراتیک در روسیه پیروز شد. بزرگترین خطای لنین و بلشویک ها عدم ژرفش انقلاب دموکراتیک فوریه و سوء استفاده از شرایط بحرانی برای کسب قدرت سیاسی، علیرغم در اقلیت بودن، و اعلام انقلاب سوسیالیستی بود. لنین با این خیزش بسوی قدرت از تکامل انقلاب دموکراتیک و توسعه صنعتی و سرمایه داری و شکل گیری جنبش مدنی فراگیر و احزاب سیاسی نماینده اقشار و طبقات مختلف که پیش شرط جامعه سوسیالیستی و رفاه است جلوگیری کرد.

تز سوم

تاریخ نشان داد به فرجام رساندن انقلاب اجتماعی و عملی کردن آرمان انقلاب از انجام آن مشکل تر است. هدف سوسیالیسم تقیسم فقر و سرکوب انسان نبود. آماج سوسیالیسم رشد، تکامل و رسیدن به رفاه، آزادی و کرامت انسان بوده و است. آزادی انسانی تر از آزادی بورژوایی. با خشونت و حذف لنینی که از شیوه برخورد لنین با منشویک ها و اس.ار. ها شروع و در دوران استالین به اوج غیرانسانی خود رسید، شکست سوسیالیسم در روسیه محتوم بود.

تز چهارم

تا خودکامگی است و تا نادادگری و ناداری وجود دارد، مبارزه انسان ها برای از بین بردن آن وجود دارد. هیچیک از سه مولف آزادی اندیشه و گفتار، کرامت انسان و عدالت اجتماعی را نمی توان در مبارزه اجتماعی به نفع دیگری حذف کرد. بلشویک ها با شعار صلح، نان و زمین به قدرت رسیدند. اما با نارواداری و انحصارگرایی و حذف متحدان و همرزمان منتقد خود از صحنه سیاسی، قادر به عملی کردن هیچیک از شعارهایشان که آرمان فداکاران و جانبازان سراسر تاریخ روسیه نوین بود، نشدند. این انحصار، این شکست را محتوم کرد.

تز پنجم

ترور مخوف و کیش شخصیت استالین از سوی لنین پایه گذاری شد. این روند از همان دوران سوسیال دموکراسی با سرکوب و حذف منشویک ها شروع و با اتخاذ تاکتیک اتحاد موقت در مراحل بعدی ادامه یافت و با تزهای آوریل تئوریزه شد. بلشویک ها هر چند اکثریت آرا را بین نمایندگان شوراها نداشتند (مثلن از میان بیش از ۶۰۰ نماینده نخستین کنگره شوراها که با حضور نمایندگان سربازها، کارگران و دهقان‌ها برگزار شد فقط ۱۰۵ نفر از آنها بلشویک بودند.) ولی همیشه در فکر تصاحب انحصاری قدرت بودند. احزاب و گروه های سیاسی، نمایندگان فکری اقشار و طبقات جامعه هستند با حذف و سرکوب نمایندگان تنها امکان فعالیت علنی آنها را سلب می شود ولی مبارزه این اقشار و طبقات به شکل های دیگر ادامه می یابد و بی تفاوتی، فساد و نارضایتی را در جامعه نهادینه می کند.

 

لنین و استالین، ماه مارس ۱۹۱۹

تز ششم

کاربرد قهر و حذف رقبا، دشمن تکامل اجتماعی است. این روش ساده ترین ودر عین حال مخربترین شق رسیدن به قدرت است. در همه جوامع، تلاش باید در جهت سازش و همگامی با رقیبان در ایجاد وسیع ترین اتحاد عمل در جامعه باشد. شیوه مبارزه ی روادارانه، پیچیده، بغرنج، کم شتاب و درازمدت است و نبوغ سیاسی و اجتماعی و انسانی ژرف، صبر و حوصله و خستگی ناپذیری می طلبد. از آنجائی که در جامعه همیشه مسائل جدید پیش می آید که راه حل جدید می طلبد و انسان ها به راه حل های گوناگون می اندیشند، دولتی که شیوه سازش و همگامی و همکاری نداشته باشد، دائمن باید سرکوب و حذف کند و پس ازمدتی منزوی و بی پشتوانه می شود و باز باید برای حفظ خود دور باطل قهر را ادامه دهد. لنین و بلشویک ها اگر درایت سیاسی داشتند، درست برعکس عمل می کردند، بجای حذف و سرکوب رقبا و همرزمان، ظرف یا چتری برای سازش و همکاری و اتحاد عمل ایجاد می کردند. توان انقلابی را مختص تنها یک طبقه و یا قشر اجتماعی دانستن و یا تنها یک حزب ویژه را قادر به رهبری سازندگی جامعه دیدن جزمی است بنیان خودکامگی، و خشت نخست شکست حرکت اجتماعی.

تز هفتم

دولت مردمی باید به شکل گیری نهادهای مدنی و تشکل کارگری و صنفی مستقل کمک کند. تبدیل یک نهاد مدنی و یا تشکل صنفی به ابزار دولت و یا یک حزب، نابود کردن آن تشکل و بی محتوی کردن آن است. نهادهای مدنی برای تکامل شهروندان، تمرین دموکراسی و رواداری حیاتی و ضروری است. این تمرین در تمام مراحل تکامل جامعه لازم است.

تز هشتم

تلاش بلشویک ها و پشتیبانی تئوریک لنین برای تبدیل شوراهای مردمی و کثرت‌گرا به شورایی آلت‌دست حزب و دولت، یک اشتباه بزرگ تاریخی بود. شوراها می توانستند سازمانی برای اتحاد عمل مردم باقی بمانند و احزاب نمایندگان طبقات و اقشار جامعه.

تز نهم

امکان تغییر و تعویض صلح آمیز نظام را نباید از هیچ مردمی گرفت. هیچکس انحصار حقیقت را ندارد. حذف احزاب دگراندیش و حذف امکان به قدرت رسیدن بلوک های مخالف باز کردن زبان قهر و خشونت و آغاز فروپاشی هرنظامی و با هر نیتی است.

تز دهم

اندیشه ها و ایدئولوژی های گوناگون از بدو تفکر اجتماعی بشر وجود داشته اند. هرگونه حق انحصار حقیقت برای خود قائل شدن، به قهر و دیکتاتوری منجر می شود. از اینرو سکولاریسم ژرف (هم عدم تسلط یک مذهب و هم عدم تسلط یک ایدئولوژی در قانونگذاری و حکومت) لازمه شکوفایی انسان و جامعه است.

تز یازدهم

مطلق کردن شیوه مبارزه قهرآمیز به عنوان تنها و موثرترین راه، بی شک از سوی بلشویک ها و لنین عوامفریبانه بوده است. دستاورد سوسیال دموکراسی در کشورهای اروپایی به ویژه در آلمان و سوئد گواه نادرستی این جزم اندیشی است. لنین با ندیدن دستاوردهای سوسیال دموکرات ها و مبارزه اصلاحی اتحادیه های کارگری در اروپای غربی، با وجود زندگی در سوئیس، اتریش و سوئد و تحریف دستاوردهای آنها عملن خاک به چشم توده ها و سوسیال دموکرات های روسیه پاشید.

تز دوازدهم

آزادی مطبوعات و رسانه که به درستی رکن چهارم حکومت دموکراتیک نام گرفته، تضمینی برای نظارت و کنترل جامعه، رشد شهروندان، مبارزه با فساد سیاسی و اقتصادی است. هرگونه سانسور و یا سفارشی سازی و دست نشانده کردن مطبوعات، مقدس کردن اندیشه و رهبر، زمینه ساز خودکامگی، فساد و بی اعتماد سازی توده هاست. تک صدایی، سانسور، سفارشی سازی مطبوعات و رسانه ها بلافاصله بعد از انقلاب اکتبر، یکی از بزرگترین کانون هنر و ادب جهان را از شتاب انداخت. رسانه های شوروی به زودی هم اعتماد توده ها و هم نقش خود به عنوان دماسنج جامعه را از دست دادند.

 

لنین سال ۱۹۱۸ روزنامه پراودا می خواند.

تز سیزدهم

حزب بلشویک و تئوری پرداز او لنین، نه تنها احزاب بورژوازی و چپ را غیرقانونی کردند و درهم شکستند، بلکه با ابداع سانترالیسم دموکراتیک، بحث نظری در حزب را نیز ممنوع کردند. مردم و روشنفکران به جای تفکر مستقل مجبور شدند، اندیشه های کمیته مرکزی حزب و یا فاجعه بارتر از آن، رهبر حزب را توجیه کنند. آزادی تنها آزادی طرفداران قدرت مسلط و یا اکثریت نیست. آزادی زمانی معنی دارد که روادارانه شامل مخالفان و اقلیت شود. سلب آزادی مخالفان و اقلیت به هر بهانه ای چون توطئه و جنگ و . . .  توجیه بیشرمانه ی همه خودکامگان تاریخ است.

تز چهاردهم

انقلاب فوریه با شرکت گسترده طبقات و اقشار مختلف مردم و احزاب پیروز شد. اتحاد موقت، زیانبارترین تاکتیک بلشویک ها بود. اختلاف دیدگاه بشری برای رهبری و مدیریت جامعه انسانی ازلی و ابدی است و اتحاد دایمی و رواداری و همگامی در ساختن جامعه رفاه و آزاد باید استراتژی ابدی مبارزان عدالت اجتماعی و آزادی باشد. بلشویک ها بجای حذف قهرآمیز همرزمان و رقیبان خود، می بایست چتر و راهی برای همکاری و همگامی پیدا می کردند. هیچ تهدید خارجی نابودکردن منتقدان سیاست حزب و درهم شکستن احزاب چپ و دموکراتیک به دست بلشویک ها در روسیه را توجیه نمی کند. دشمن نیست که شیوه، تاکتیک و استراتژی مبارزه را تعیین می کند، اصولی که به آن معتقدیم راهنمای عمل ماست.

پ.ن. ۱

نابرابری و فقر در شان انسان نیست. باید خاک زانوها را پاک کرد و دوباره برخاست. چپ مدرن بر بستر تجربه تاریخی آزادیخواهان، دموکرات ها، انسانگرایان و عدالت طلبان تاریخ در مقابل مسئله پیچیده تر از هر زمانی قرار دارد: با حفظ و حراست و ژرفش آزادی و حقوق بشر و کرامت انسان، بدون هیچ ناکجاآبادگرائی و تقدس تراشی، به مبارزه با فقر و قهر و جنگ برخیزد.

چپ مدرن باید بدون فدا کردن هیچکدام از سه مولفه بنیادی مبارزه سراسر تاریخ بشر: آزادی، حقوق و کرامت انسان و ریشه کن کردن فقر و فساد، به ظرفیت اجتماعی خود دست یابد و صلح، پیشرفت فنی و علمی را با حفظ محیط زیست تضمین کند.

پ.ن. ۲

ما ایرانیان، با تجربه انقلاب بهمن ۱۳۵۷، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ را بهتر درک می کنیم. انقلاب بهمن به معنی کامل کلمه یک انقلاب لنینی بود. انقلاب بهمن تقریبن همه عناصر انقلاب اکتبر را دارد. هر دو انقلاب با پایگاه وسیع توده ای و امید بیکران رنجبران آغاز شدند. در مقابل شعار نان، زمین، صلح و قدرت شوراها شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی دارد. همانگونه که لنین همه احزاب، سازمانها و شخصیت ها را یکی یکی از صحنه خارج کرد، انقلاب بهمن هم همین کار را کرد. رهبر قاطع و سازش ناپذیر داشت (لنین، خمینی) که راه را برای دیکتاتوری مطلق آماده کرده بود (استالین، خامنه ای). در مقابل کاخ اسمولنی لنین مدرسه رفاه خمینی و در مقابل دزرژینسکی و چکا، خلخالی، لاجوردی گیلانی و سپاه و بسیج داشت. هم چکا و هم نهادهای انقلاب بهمن آتش به اختیار بودند و حق مجازات و حتی اعدام بدون محاکمه را داشتند (اعدام های پشت بام مدرسه رفاه). به نام مقابله با دشمن خارجی فرزندان انقلاب و مردم را به خاک و خون کشیدند. با ادعای کمک به رنجبران (پرولتاریا، مستضعفان) آنها را به خاک سیاه نشاندند. هر دو حکومت به زودی درک کردند آنچه قول دادند (صلح، نان، زمین؛ استقلال، آزادی و آب و برق مجانی) یک آرمان دست نایافتنی بود و حکومت را باید با سرکوب حفظ کنند. هر دو حکومت دریافتند که با برجسته کردن تهدید خارجی منتقدان داخلی را قلع و قمع کنند. هر دو حکومت دریافتند برای حفظ خود باید به قیمت فشار بر مردم خود بر جنبش کشورهای دیگر سرمایه گذاری کنند (کمک انترناسیونالیستی، صدور انقلاب رسیدن به قدس از راه کربلا و کمک به عقب مانده ترین ارتجاع فلسطین، لبنان، عراق، یمن و ....). هر دو حکومت قول مجلس موسسان دادند ولی عمل نکردند.

شباهت های دیگر این دو نظام را در سیستم آموزشی، در دادگاه های نمایشی و کارخانه تواب سازی، تبلیغات بی محتوا، در شستشوی مغزی، . . .  می توان دید. باورکرذنی نیست که چقدر توبه نامه های مخالفان سیاست های حزب کمونیست شوروی، با توبه نامه های مخالفان جمهوری اسلامی شبیه هم است، درست مثل اینکه یک نفر آنرا دیکته کرده است.

۲۶ شهریور ماه ۱۳۹۶

احد قربانی دهناری

گوتنبرگ، سوئد

ahad.ghorbani@gmail.com

http://ahad-ghorbani.com

http://www.facebook.com/ahad.ghorbani.dehari

http://telegram.me/ahaddehnari

https://t.me/AhadGhorbaniDehnari

 

Theses on the October Revolution of 1917 on the occasion of its centenary

What are the lessons to learn, facit in our hands, from Russian October Revolution of 1917?

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

احد قربانی دهناری

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.