رفتن به محتوای اصلی

نان و آزادی، و دشمنانش
14.01.2018 - 21:58

مفهوم هویت در جامعه شناسی
هویت در تعریف ذهنی، بمعنی موجود دارای تفکر است که مرز شناخت عقلی خود را دارد و چگونگی کمی و کیفی آن را که انسانی ست می شناسد. و هویت در تعریف عینی آن بمعنای وجود واقعی ست با داشتن پایگاه اجتماعی، و خاستگاه یکدست طبقاتی، که این ویژگی زیستی با منافع دیگر طبقات در جوامع سرمایه سالاری کاملا متعارض، متضاد و متفاوتند. چالش های فراوان طبقاتی نیز، ناگزیری دفاع از منافع این یا آن طبقه در برابر هم می باشد، که طیف های مقتدر سیاسی اقتصادی تاکنونی و بر اساس تجربه تاریخی آشکار و پنهان ولی پیگیر به منافع پائینی ها بها نداده، به ثروت و اقتدار آنها دست درازی کرده و نیروی کارمزد را مورد بهره کشی قرارمی دهد؛ چپاول و سرکوبی که همچنان نبردهای طبقاتی را در سراسر جهان برمی انگیزاند. ناگزیر، هویت هر طبقه در برابر دیگر طبقات است. روند تکوین، تحول و آسیب پذیری هرطبقه بستگی به تأثیر او در پیشبرد تاریخی ست؛ و به تبع آن زمینه میرائی یا پویائی هرکدام نشان می دهد که اغلب انسان های تولیدکننده زیرین و کارگران بدلیل همین تضادها، نابرابری ها، و سهم ناچیز حقوق بشری و فقدان حق مساوی زندگی، نیاز به دگرگونی ساختارهای کهنه و شیوه های کلان و مدرن تردارند؛ و می خواهند جایگیری های اجتماعی ـ سیاسی ـ اقتصادی را که باهم برابر نبوده و سازگارنیستند برافکنند. این نزاع پیگیر بر سر تغییر روش و جایگزینی ارزش سیاسی، و دریافت حقوق حقیقی اقتصادی کارمزدان، و اعمال اراده خودمدیریتی آنان با دیگر طبقات و لایه های بالائی در تقابل همیشگی بوده، و تا بقای ساختار بهره کشی انسان از انسان این "ستیز بحق و پیوسته" و سازش ناپذیر برجامانده و خواهدماند. این دیدگاه تاریخی علمی بیشتر در واکاوی جامعه شناسی مارکسیستی مطرح است و خاستگاه انسان ها را در روابط سیاسی و اقتصادِ اجتماعی ناهمخوان دیده و در برابر هم و نه باهم می بیند. و یکچنین "بررسی درست" تجربی کرده و می کند.
هویت و نرمش ناپذیری
بنابرین، در هیچکجای جهان امروز وفاق و همراستائی اجتماعی وجود خارجی ندارد. فروشندگان کار و یا کارمزدان، با بهره کشان یا سرمایه داران پایگاه زندگی، خاستگاه اقتصادی و سیاست یکسانی ندارند و هرگز نیز در عرصه های مختلف باهم برابر نبوده و نیستند. یا بهتر است گفته شود: کارمزدان با بهره کشان در استفاده از تولید اجتماعی هیچگاه حق زندگی برابر نداشته و ندارند، و ناگزیر دشمن طبقاتی هم اند. کسی و یا جریانی که از این دو قطبِ دشمن وفاق درمی آود جز یک کلاهبردارنیست. زیرا، این هویت های متفاوت، برجسته و خودویژگی طبقات، نتیجه ترکیب زیست نسبی، تناسب ایجاب محیطی، یا ناشی از نظام عصبی ـ خونی یا بقول مذهبی ها اراده ی الهی نمی باشد؛ بل و به خلاصه ترین شکل ممکن، محصول انباشت ثروت و تصاحب ابزارتولید در جامعه چنددست پولی ـ طبقاتی می باشد. پس نباید انتظار داشت که در کشور ما و دیگر جوامع آشوبزده، نابرابر، گرسنه و بیکار "مدیریت سیاستِ جابجائی" و یا "انقلاب اجتماعی" علیه سرکردگان ارتجاع مذهبی، و یا علیه بهره کشی، سرمایه سالاران، امر دگرگونی بدست طیف های راست یا رفرمیست های مذهبی سپرده شود. زیراکه سرشت، پنداشت و پیکار طبقات از جنگ پیشاروی "نان و آزادی" که همه ‌جا بانگ رسا برآورده است، یکسان توسط طبقات رودررو فریاد برنیاورده و با یک هدف مشترک هم شنیده نشده و بکاربرده نمی شود؛ و گریزناپذیر هم در یک جهت همگانی، سراسری و فراطبقاتی هرگز تحول پیدا نمی کند. چراکه: منافع هویت های مستقل طبقاتی در برابر دیگران همیشه پاسفت کرده، نرمش ناپذیر بوده و همچنان هست. به باورمن، ضرورت و تناسل ((بقای نوع بشر)) بویژه"بشرِ تنگدست و کارمزد و" بهینه سازی زندگی بخش میانی و نیمه مرفه در کل جامعه جهان، جز سودش آتی در همراهی با طبقه کارگر نیست؛ و به گستردگی نبرد طبقاتی کارگران و همه ی کارمزدان گره خورده و الزام پیشبرد توده ای اش نیز، آشکارا سمتگیری بسوی حکومت های خودمدیریتی و با تکامل همزمان آن معطوف به شوراهای مشارکتی 99%ها دارد. سیاست کلان در عرصه زندگی و حرکت نوع انسانی رو به پیش، می رود که تابع اراده سیاست مردمگرایانه تر شود.
و اینک، در پی وقفه و لزوم پیدائیِ خیزش دوباره، و در پی خروش شگفت انگیز سراسری"7دی"مردم، یا خیزش گرسنگان برای "نان و کار" و توامان دادخواهی ستمزدگان برای آزادی از استبداد فردی و مذهبی، یکباردیگر دیدیم هویت طبقاتی، و منافع نرمش ناپذیر خواست بالائی ها برابر پائینی ها باهم هیچ سازگاری نداشته است. و دشمنان مردم عملا در کمتر از یکهفته پس از جنبش خیابانی، چهره و هدف واقعی خود را برابر توده های بپاخاسته نشان داده و صف آرائی مستقل و متقابل کردند. و مرز جدائی خود با انقلاب مردمی را بسرعت بالابرده و به اراده سیاسی اقتصادی مستقل کارمزدان و بیکاران و گرسنگان نه گفتند. ترفندها، بهانه ها و دعاوی چهره هائی ضدمردمی و جریان های برتریجوئی که همه آنها همچون همیشه تاریخی، و در بزنگاه های سرنوشت ساز صف خود را از مردم کنارزده و از خواست مردم اعماق جداگشته اند، همچنانکه در درازای تاریخ کنار مردمان کار و رنج نبوده اند. در این دور تازه هم چند جریان راست و معروف، یا ادعای پوچ و عشیرتی خود را تکرارکردند؛ بسان پیروان رضا پهلوی و سلطنتی ها، که برای برپائی جبهه هواداران شاهنشاهیهوراکشیدند، یا عجولانه و رفرمیستی پیش از امکان سازماندهی، تراکم قدرت توده ای و تضعیف آشکار رژیم و عقب نشینی او در همه عرصه ها، این جناح های راست در برابر شعار سرنگونی و زدودن کل ساختار مذهبی که خواست توده ای جنبش بود؛ با دادن شعار رفراندوم، به اتحاد و همبستگی و همنوائی مردم و مدافعان آنها آسیب جدی زدند؛ مردم و دوستداران مردمی را با این ترفند برابر هم گذاردند. یا به امواج چنددستگی دامن زدند. همچنین بخش عمده ای از آنها خواستار دخالت سیاسی دیپلماتیک و یا حضور نظامی سرکردگان غربی و ناتو، و بویژه کمک امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم راسیست در امور داخلی و فردای مردمسالار ما شدند. شگفتا آنان بی شرمانه و مغرور در برابر ترامپ نارسیست سرفرودآوردند؛ و از او که هائیتی و آفریقا را چاله ی گ ... نامیده است، یاری جستند. این جماعت نوکرمرام نشان دادند که به توان سازنده مردم باورنداشته، هنوز ندارند و نمی خواهند از جاهطلبی فردی گروهی یا کاسه لیسی لابیگری خود دست بردارند؛ و چنانکه دیدیم موقتا منشأ سکوت مقطعی و در عمل مسبب پراکندگی کارگران و توده ها بپاخاسته و همگامان شان شدند.
همه اینان با شعارهای فریبکارانه مردمسالاری خود در عمل جز دشمنان مردم بی نان و بی کار و بجان آمده نیستند. و در رقیق ترین حالت واکاوی جامعه شناسانه از آنها می توان گفت که: همگی آنها و چنین جریان های ضدمردمی ای، توده ها را ابزار اهداف خود دانسته و مشغول تدارک سیاست استراتژیک فردی و گروهی خویش بوده، و به سیاست مردمگرا و طبقاتی بها نداده و استقلال آنرا هرگز بر نتابیده و نمی تابند؛ و تضاد سازش ناپذیری با منافع طبقات پائینی داشته و دارند. همچنانکه پیشینیان پدر و پسر شاه چنین بودند، و خمینی امام با " حزب فقط حزب الله"اش در هیچ شرایطی توان بردباری اراده سیاسی مستقل، مردمی و کارگری نداشتند. جنبشی که امروز مبارزان آن و نبردشان کمر ولایت و کل دستگاه مذهبی را شکسته، همو در گذشته توانست دودمان پهلوی را برباددهد؛ و داد. نبردی توده ای که شاه و شیخ را به سیخ چالش نان، دانش آگاهانه آزادی و توان استقلال طبقاتی خود کشید؛ ولی دشمنان شان همین شاه و آخوند همچنان خواست آنانرا برنمی نتابند. چرا؟ چون هردو ساختار توده های کار و زحمت را جز برای بندگی نمی خواستند. هم مذهبی ها و هم شاه الهی توده ها را مستلزم تربیت، قیمی و راهنمائی کردن می دانند؛ نه حکومت. و گره مردم ما با این طیف های بیمار و کهنه اندیش، و جریان های راست هار، راست لیبرال و لیبرال ملی مذهبی ها و طیف فریبکار سکولار دمکرات که دمکراسی اقتصادی یا "داشتن نان" را توامان با "حق آزادی" نمی شناسند؛ و بشکل چندش انگیزی می خواهد با شعار توخالی سکولاریسم، که از ژرفای بدنامی و جنایتکاری مذهبی ولائی چهره ای اجتناب ناپذیر در فردای سیاسی دارد دست خود را مبتکر جدائی دین از دولت بشناساند، و سر مردمان ما کلاه گشادِ مهستانی بگذارد و برای تنبان سیادت خود بندی بیابد. درین میدان ها و روند هویدائی این بیگانگی ها با منافع مردم است که هرکدام از توده ها پی به درون اهداف این جریان های خودخواه و ضدمردمی برده و می توانند بفهمند که همگی برابر مردم، امروز یا فردا صف کشیده و یا خواهندکشید؛ این ردخور ندارد. همین طیف سکولاردمکرات با ایجاد مهستان خود برابر ریاست جمهوری اسلامی مریم رجوی، با شاهنشاهی رضا پهلوی در تدارک ذهنی حکومت گروهی خود با تحفه سکولاریسم است. و این جمع فرمیست ها، مجاهدین و شاهنشاهی ها سمت و سوی یکسانی در برابر مردم و اهداف آنها دارند؛ که هرکدام ساز دور و تسلسل بی هوده ای را کوک کرده و در سردارد. بهمین خاطر و در همین چندروز گذشته هرکدام فرصتطلبانه، و در حمایت دروغین از خیزش مردم، و بیشتر برای به نمایش درآوردن "هنور زنده هستیم" علم و کتل و عکس این و آن مسخره و بی اعتبار را برک.ل کشیده، و لودگی خویش را بر سر بازار "سیاست ضدمردمی" هوارکشیدند. نیروهای چپ و کمونیست و دمکرات های نوعدوست همچون گذشته ی تاریخی خود در کنار مبارزه مردم بودند و خیزش مردمی را جز ابزار برای سرنگونی نمی دانند؛ و هدف پایه ی و استراتژیک ما سرنوشت خودمدیزیتی آنهاست.
بهنام چنگائی 24 دی 1396

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.