روز دوشنبه ۳۱ اردیبهشت، مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، ضمن ایراد سخنانی در اندیشکده راستگرای "بنیاد هرتیج"، استراتژی جدید دولت پرزیدنت دونالد ترامپ را در برخورد با حکومت ایران اعلام کرد. وی ایران را تهدید کرد که اگر شروط دوازدهگانه آمریکا را نپذیرد "شدیدترین تحریمهای تاریخ" علیه آن کشور وضع خواهد شد.
تنها یکی از خواستههای دولت آمریکا دایر بر اینکه "ایران باید غنیسازی را به طور کامل قطع کند"، به مدت ۱۰ سال (از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳) در مرکز مناقشه ایران و آمریکا قرار داشت. نهایتا پرزیدنت اوباما اعلام کرد که علیرغم اصرار بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، غنیسازی صفر در ایران غیرواقعبینانه بوده و راه را برای هرگونه مصالحه و رسیدن به یک راه حل دیپلماتیک بسته است. در سال ۲۰۰۵ وقتی جان ساورز، یکی از مذاکرهکنندگان بریتانیا که بعدا به ریاست سازمان اطلاعاتی آن کشور MI۶ رسید، به سخنگوی تیم هستهای ایران گفت که آمریکا تحمل چرخش حتی یک سانتریفوژ را ندارد، طرف ایرانی به وی گفت: "ایران غنیسازی را آغاز خواهد کرد حتی به قیمت جنگ". از آن تاریخ غنیسازی در ایران هرگز قطع نشد تا اینکه به عنوان یکی از محورهای اصلی برجام توسط دولت اوباما پذیرفته شد. به این ترتیب راهبرد پیشنهادی آقای پمپئو، از جهاتی، بازگشت به گذشتهای تنشآلود در رابطه ایران و آمریکاست.
با نگاهی به پیشنه مناقشه برنامه هستهای ایران، از شروطی که آقای پمپئو قائل شده پذیرش حداقل ۸ شرط از سوی ایران غیرمحتمل به نظر میرسد. در پی سخنان پمپئو، رابرت آینهورن، یکی از برجستهترین متخصصان خلع سلاح در آمریکا و از معماران طراحی تحریمها بر روی ایران و نیز مذاکرات بین آمریکا و ایران در دوران اوباما، به وال استریت ژورنال گفت: "اینکه تصور شود دولت (ترامپ) قادر است به فهرستی از درخواستهای بلندپروازانه و غیرواقعبینانهاش برسد چیزی جز خیالبافی نیست". اگر چنین فرضی صحیح باشد، آیا سیاست جدید آمریکا، هم چنانکه پمپئو دو سال پیش که نماینده کنگره آمریکا بود مطرح کرد، تشدید فشار اقتصادی و"نهایتا" تغییر رژیم ایران است؟
فدریکا موگرینی: "به نظر می رسد که امروز براه انداختن قیل و قال، توهین، قلدری و زورگوئی، و ویران کردن سیستماتیک هر آنچه که در گذشته ساخته شده، روند روزگار ماست"
نکته قابل توجه اینجاست که پس از اعلام خروج آمریکا از توافقنامه برجام توسط ترامپ، اروپا بطور یکپارچه در برابر آن تصمیم ایستاد و در برخی موارد موضعگیریهای کمسابقهای از خود بروز داد. فرانسه اعلام کرد که ما رعیت آمریکا نیستیم و خانم فدریکا موگرینی، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا طی سخنانی گفت: "به نظر میرسد که امروز براه انداختن قیل و قال، توهین، قلدری و زورگوئی، و ویران کردن سیستماتیک هر آنچه که در گذشته ساخته شده، روند روزگار ماست". به این ترتیب "در شرایط موجود" اروپا در این سفر آمریکا را همراهی نخواهد کرد و چه بسا که آمریکا را به چالش بکشد.
با توجه به این شرایط دولت ترامپ براساس چه محاسباتی دست به اتخاذ چنین سیاستی زده است؟
یک فرض، همانگونه که بسیاری از رسانههای آمریکا واکنش نشان دادهاند، این است که در پیش گرفتن چنین راهبردی ناشی از یک اشتباه محاسبه است؛ به این معنا که از یکسو عزم حکومت ایران برای مقاومت در برابر فشارهای اقتصادی و تحریمها دستکم گرفته شده و از سوی دیگر تصمیمگیران کاخ سفید نگاهی مبالغهآمیز به قدرت تحریمها دارند. بدون تردید اعتراضات سال گذشته در شهرهای مختلف ایران و اینکه تشدید تحریمها میتواند حکومت را متزلزل کند در تصمیمگیری کاخ سفید نقش داشته است. این امر در لابلای سخنان پومپئو قابل لمس بود.
بدون تردید اعتراضات سال گذشته در شهرهای مختلف ایران و اینکه تشدید تحریمها میتواند حکومت را متزلزل کند در تصمیمگیری کاخ سفید نقش داشته است
اما ممکن است که کاخ سفید محاسبه دیگری کرده باشد.
ایران از نظر اقتصادی تحت فشار است. عضو کمیسیون اقتصادی مجلس میگوید "اجناس ۳۰ تا ۴۰ درصد گران شده ولی دولت میگوید بازار تحت کنترل است". از مهر ماه گذشته تا کنون ارزش ریال نزدیک به ۵۰ درصد نسبت به دلار کاهش یافته است و قیمتها در حال افزایش است. به گزارش ایلنا در روز ۳۱ اردیبهشت قیمت دلار در بازار سیاه بین ۵۸۰۰ تا ۶۲۰۰ تومان در نوسان بوده است. از سوی دیگر، دولتهای اروپائی با نشان دادن همسوئی با ایران فعلا از خروج ایران از برجام جلوگیری کردهاند. اما این در حالی است که شرکتهای بزرگ اروپائی بدون توجه به حمایت دولتهایشان برای ادامه روابط اقتصادی با ایران، یکی پس از دیگری از فعالیت در ایران انصراف میدهند. دلیل آن هم واضح است. شرکتهای بزرگ اروپائی باید بین بازار ایران و آمریکا یکی را انتخاب کنند، انتخابی که نیاز چندانی به تفکر و تعمق ندارد. واقعیت این است که در نظام سرمایهداری، تصمیمگیریهای اقتصادی در بخش خصوصی با مدیران کمپانیهاست و لذا دولتها هر چقدر هم که تلاش کنند که شرکتهای بزرگ را ترغیب به معامله با ایران کنند احتمالا چندان توفیقی نخواهند داشت. از اینرو سپردن تضمین به ایران توسط دولتهای اروپائی برای خدشه دار نشدن برجام، غیرعملی و بلاموضوع به نظر میآید.
با توجه به شرایط فوق محاسبه کاخ سفید میتواند این باشد که تشدید تحریمها، به اضافه گذاشتن شروطی برای برداشته شدن تحریمها ازسوی آمریکا، از قبیل توقف غنیسازی در ایران، توقف گسترش برنامه موشکهای بالستیک، تغییر سیاست حکومت ایران نسبت به اسرائیل، متوقف کردن حمایت از حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی و خروج ایران از سوریه، احتمالا مقامات ارشد ایران را به نقطهای میرساند که تصمیم به خروج از برجام گرفته و دست به سیاستهای تلافیجویانه بزند. اگر روال گذشته (بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳) در دستور کار حکومت ایران قرار بگیرد، در صورت کاهش قابل توجه صادرات نفت و مسدود شدن ارتباط نظام بانکی کشور با شبکه پولی جهانی، می توان تصور کرد که ایران به سرعت دستکم به دو اقدام دست بزند. اول، برنامه هستهایاش را گسترش دهد، و دوم، برنامه موشکیاش را با مثلا آزمایشهای پیدرپی پیش ببرد. نتیجه این اقدامات نهایتا میتواند اروپا را نیز در موضع تقابل با ایران قرار دهد و بار دیگر غرب را علیه ایران یکپارچه کند. این نتیجه میتواند مطلوب کاخ سفید باشد.
اما تیم ترامپ میتواند عامل دیگری را نیز در محاسبات خود گنجانده باشد. در حالی که خطر تایید احتمالی همکاری تیم ترامپ با روسها برای برنده شدن در انتخابات ۲۰۱۶ از سوی پلیس فدرال آمریکا (اف بی آی) وجود دارد و مخالفین ترامپ شدیدا پیگیر قضیهاند، پیروزی سیاست بیثبات کردن حکومت ایران میتواند بسیاری از منتقدان ترامپ را در داخل کنگره، حتی در آن بخش از دموکراتها که حامی اسرائیلاند، ساکت کرده و تحقیقات مربوط به ارتباط با روسیه نیز به بایگانی سپرده شود.
اما چیزی که ممکن است در محاسبات کاخ سفید از قلم افتاده باشد این است که طرفین دچار اشتباه محاسبه شوند. آمریکا تصور کند که با اعمال تحریمهای شدید ثبات حکومت ایران را بر هم میزند و حکومت ایران هم تصور کند با شدت بخشیدن به فعالیتهای هستهای و موشکیاش آمریکا را مجبور به عقب نشینی میکند چنانکه در دوران اوباما چنین شد. در صورت وقوع چنین وضعیتی، هم چنانکه حتی برخی محافظهکاران در آمریکا پیشبینی میکنند، احتمال وقوع درگیری نظامی بین دو کشور افزایش مییابد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید