در سلسله مصاحبه‌های «بیله دیگ – بیله ته‌دیگ»، خواهر ثاریه، با قلم سحرآمیز، سردار شورالاسلام رئیس «سازمان تولید امامزاده در سپاه» را به چالش می‌کشد. اینک ادامه آن)
بخش نوزدهم
----------
سردار شورالاسلام امروز راجع به دوران پساکرونا مطالبی فرمودند که دنیا بعد از کرونا چه جوری خواهد شد و مدتی راجع به چه جوری شدن دنیا بعد از کرونا مصاحبه نمودند. اولاَ گفتند امامزاده ها زیاد خواهد شد و هر امامزاده ای به داروخانه مجهز خواهد بود که روغن بنفشه و پنبه و تربت سیدالشهدا در اختیار بیماران اسلام قرار خواهد گرفت.
س – اینها را رایگان به همه میدهد؟
ج – تربت را بعله ولی روغن بنفشه فقط به داوطلبان داده میشود! یعنی باید احتیاطِ لازم را لحاظ کرد، چون خطرناک است.
س – چرا خطرناک سردار؟
ج- یعنی آسیب پذیری مصرف کننده را بیشتر میکند. نه که چرب است. چه جوری بگویم، یعنی درصد تجاوزپذیری را بالا مبیرد.
س- سردار بودجه کافی برای تهیه این مواد تأمین است؟
ج- بله، مقام معظم رهبری دستور فرمودند اگر احیاناً از لحاظ بودجه کم و کسری داشتیم، اواسط برج یک مقدار از بشّار اسد مساعده بگیریم، حضرت آقا سر برج باهاش حساب میفرمایند. ضمناً برای بستن دهان مردم.
سردار در حالیکه روی صندلی خود بطور زایدالوصفی هی جا بجا میشد، ادامه داد:
-من روغن بنفشه را صبح به صبح میگذارم. البته بعد از نماز، وگرنه در رکوع و سجود مزاحم است.
س- سردار گرامی، امامزاده ها بر چه اساسی اضافه میشود؟
ج- طرح اصلی را حوزه علمیه با اداره ثبت املاک و اراضی هماهنگ میکند که کدام زمین در کدام منطقه مال چه کسی است. الان زمین هایی که امامزاده خورش خوب است ترقی کرده.
سردار آهی کشید و افزود:
-متآسفانه جریان کرونا باعث شد که مردم یک مقدار نسبت به اماکن متبرکه بی اعتقاد شوند. حتی اول شایع شد که خود حضرت معصومه هم کرونا گرفته! شوخی بود البته. ولی ما به تدریج اعتقاد مردم را برمیگردانیم سرجایش.
-چطوری سرکار؟
-ترتیبی میدهیم که امامرضا چندتا کور را شفا بدهد و حضرت معصومه پای یکنفر را که کج شده راست کند و حضرت شاهچراغ هم چندتا زن را حامله بفرمایند.
-این برنامه ها عملی هست؟
-عملی که هست ولی سخت است، تمرین میخواهد. پیرارسال یک گدائی را در مشهد آوردیم پول دادیم گفتیم دم پنجره فولاد بنشین نقش لال، بازی کن، یک هفته آنجا باش حرف نزن تا شب جمعه که یکهو زبان باز کنی و بگوییم معجزه شد. صدا و سیما را هم خبر کرده بودیم.
-ولی خبری نبود انگار؟
-نه بابا، برای اینکه لو رفت. یارو ذاتش گدا بود. صُماً بُکم نشسته بود لالِ لال، ولی هرچند دقیقه یکبار بی اختیار میگفت «یا اباعبدالله»!
سردار بعد از خنده گفت:
-یک سازمان بهداشت برای اماکن مقدسه باید درست کنیم که مردم را راهنمائی کنند. مثلاً یارو دستهاش زگیل درآورده وقت امامرضا را نگیرد. این به یک امامزاده محلی در حومه شهر مراجعه کند. یا اینکه مریض ِ مسمومیت غذايی پیش امامرضا نرود. این ممکن است بمیرد. جانش در خطر است. در گذشته یک مقدار بی اعتقادی ها روی همین اشتباهات پیش آمده. مثلاً یک مریض پروستاتی هزار دفعه هم برود خدمت حضرت معصومه، این معالجه نخواهد شد، تازه بی اعتقاد هم میشود. در این مدّت ممکن است بواسیر هم دربیآورد.
س- دنیای سیاست بعد از کرونا چه جوری خواهد بود سردار؟
ج- کشورها درونگرا میشوند. ارتباطات کم میشود. هر کشوری احتیاجاتش را در درون خودش تأمین میکند، البته غیر از چین که ما باید آنجا امامزاده بسازیم!
س- چه امامزاده ای سردار؟
-یک امامزاده زینال ابن چونگ لین!. میدونید که در اونجا مسلمون زیاده. چهل پنجاه میلیون مسلمون داره که چهار پنج میلیونش شیعه هستند. سی و پنج هزار تا مسجد دارند اما دریغ از یک امامزاده. این بیچاره ها نذر دارند، نیاز دارند.
س-فرمودین اسم امامزاده چیه؟
ج- سید زینال. ..... شهید شده. باباش یک چینی بوده به اسم چونگ لین، مادرش اما فرانسوی بوده، مثل مادر امامرضا. خود بچه هم مسلمون به دنیا اومده!
س- مگه میشه بچه، مسلمان به دنیا بیاد اتوماتیک؟
-چرا نمیشه؟ مگه مقام معظم رهبری وقتی به دنیا اومد نگفت «یاعلی»؟ ویدئوش هست. این بچه چه میدونه ننه باباش مسلمونند؟ مقام معظم رهبری ذاتش مسلمون بود. شیعه به دنیا اومد. این سید زینال یک پله هم از مقام معظم رهبری بالاتر بوده، چونکه ختنه کرده به دنیا میاد. یک مقدار فقط ختنه گاهش زخمی بوده که وقتی متولد میشه، خوب میشه.
-چقدر خوبه که شما این چیزهارو میدونید.
-معلومه. من یک سپاهیم. یک سربازم. امیر ارتشم. مگه فقط روحانیون باید این چیزهارو بدونند؟ مگه طلاب نمیرند به تیراندازی و تمرین سپاهیگری؟ همین طلبه های چینی که اومده بودند حوزه علمیه قم. من بهشون آموزش نظامی میدادم. چینگ چون، یعنی به راست راست. چون چینگ، یعنی به چپ چپ. نوچ گینچ، یعنی عقبگرد!
-پس روابط با چین ادامه پیدا میکند؟
-بعله. شما یادته یک موقع بیشتر دولتی ها و روحانیون و مجلسی ها روی پیشونیشون داغ مهر نماز بود؟
-بعله، یادمه.
-پس چرا حالا دیگه نیست؟ چرا کم کم کمرنگ شد و یواش یواش محو شد؟ یعنی دیگه نماز نمیخونند؟ نه خیر، میخونند، ولی دیگه اون سیاست تموم شد. اون هائی که فندق داغ میکردند پیشانی میسوزوندند، حالا یک کار دیگه میکنند.
-چه کاری سردار؟
-حالا شب ها قبل از خواب، گوشه چشمشون را با انگشت میکشند بطرف گوش، اونوقت یک تیکه نوار چسب میچسبونند روی گیجگاهشون. روی شقیقه. اینجوری.
-برای چی سردار؟
-برای اینکه یواش یواش چشمهاشون کشیده بشه. فُرم چینی.
سردار در حالیکه دو دستی چشمهایش را از دوطرف کشیده بود، افزود:
-شما عکس های سردار قالیباف رو با عکس های قبلیش مقایسه کن. حالا نمیخوام اسم بیارم، شما چشم های آیت الله نوری همدانی و مکارم شیرازی رو با قبلشون کنار هم بذار.
-باور نمیکنم سردار.
-شما نباید باور کنی. پرزیدنت شی جین پینگ باید باور کنه!
اینجانبه در حال تعجب بوده که سردار چشم های خود را رها کرده، کمر خود را روی صندلی چرخانده، بنظرم روغن بنفشه را که جابجا شده بود، سر جای خودش هدایت نموده و افزود:
-سردار قالیباف شهردار که بود رفت چین، وقتی برگشت اعلام شد تهران و پکن با هم صیغه خواهری خواندند.
-یادمه.
-بنده یادم نیست!
سردار از این شوخی خنده نموده و افزود:
-الان مسلمانان چین، همینطوری آزاد میگردند، نه نماز و روزه شان تحت کنترل است نه کفن و دفن امواتشان روی اصول است. این باید جمع شود. ما حتی نمیدانیم درست طهارت میگیرند یا نه. به حق علی یک مرکزیتی باید باشد که اینها همینطور ول نباشند. ما اگر بعد از یکی دوتا امامزاده بتوانیم یک چاه عمیق جمکران هم در چین درست کنیم ....
-یعنی یک امام زمان زاپاس هم باید از توی آن چاه دربیاید؟
سردار به ساده لوحی اینجانبه خندیده و گفت:
-دختر جان، امام زمانِ زاپاس لازم نداریم. ایشون چه ربطی به چاه جمکران دارد؟ طبق روایات شیعه و سنی، شکی نیست که امام عصر از مکه و از مسجدالحرام ظهور می کنند.
-چرا عصر تشریف میارن؟
سردار با نگاهی که اینجانبه معنیش را نفهمیدیم، افزود:
-ایشان در مکه و بین رکن و مقام، میآیند بیرون. البته اگر حضرت در این هزار و اندی سال نقب زده بودند، به چاه جمکران رسیده بودند ولی تاکنون در این مسیر هیچ جائی دیده نشده که خاکی بیرون ریخته باشند. بالآخره نقب که میزنند خاک دارد. به این دلیل علمی هیچ امام زمانی ته چاه جمکران نیست. مقام معظم رهبری هم میدانند.
اینجانبه میخواستیم بپرسیم پس چرا مقام معظم رهبری خیلی برای آنجا اهمیت قائل میباشند؟، ولی دیدیم نپرسیم بهتر است. به جای آن سوال کردیم:
-سردار گرامی، فکر نمیکنید آمدن کرونا باعث شود روابط با چین شکرآب شود؟
سردار گرامی جا بجا شده و گفت:
-اصلاً اینطور نیست. حالا می بینید. برعکس، کرونا مراسم شیرینی-خوران ما با چین بود. هواپیمای ماهان جهیزیه و چشمروشنی میبرد و میآورد. ویروس های کرونا در حکم شیرینی این شیرینی-خوران بودند.
بعد سردار به کاغذ نوشته اینجانبه سرک کشیده و گفت:
-بنویس نُقل. شیرینی را خط بزن، بذار نُقل، نُقل!
برای اینکه من خوب بفهمم، سردار با بادی-لنگویچ خود چند عدد ویروس کرونا مثل نقل به دهان خویش انداخت تا تمام شد. ... ادامه دارد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.
افزودن دیدگاه جدید