رفتن به محتوای اصلی

"چرا هنوز برخی ها نمی توانند دل از جمهوری اسلامی بر کنند؟"قسمت چهارم

"چرا هنوز برخی ها نمی توانند دل از جمهوری اسلامی بر کنند؟"قسمت چهارم
 
سیل جاری می شود در میان گلو له وخون در میان فریاد میلیون ها توده مردم که نئشه قدرت ویران گرخود شده بودند انقلاب اسلامی شکل می گیرد .
مردمی بر آمده از اعماق که حال خمینی را زبان گویای خود می دانستند.مردمی که توان تجزیه وتحلیل آن چه که می گذشت نداشتند! توان استنتاج و نتیجه گیری ،غرق شده در ائدولوژی خشن اسلامی که خمینی منادی آن شده بود. توده مردم بعنوان سیاهی لشگر همه جا را غرق در خود ساخته بودند.
توده های مردم در کشورهای عقب مانده ،که فاقد تفکر مستقل می باشند همیشه خواسته های خود را در سیمای یک ناجی متجلی می کنند و دل به او می بندند. برای آن ها نه سخن که صاحب سخن مهم است.خمینی حال صاحب سخن شده بود. در چنین فضای ملتهب آکنده از شیفتگی وآرزومردم به هیجان آمده چشم بر خشونت بستندغرق درفضای خشونت بار روزهای انقلاب که تا سال ها بعد تداوم یافت گردیدند! برآنچه که از زبان خمینی جاری می گشت مهر تائید زدند! پای کوبیدند، مشت بر هواکردتد وشعار های اوراتکرار نمودندو چرخه خشونت را به نام انقلاب چرخاندند.
ما نیز با اندک تفاوتی در آن فضای ملتهب ،پرشور،فاقد عقلانیت و آینده نگری بعد از سال ها مبارزه مسلحانه فرصت یافته بودیم که سازمان دهنده هیجانات و خواسته های بخشی از اقشار متوسط عمدتا تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکران آن دوره باشیم .با شعار هائی به اصطلاح طبقاتی انقلابی! که بنظرم از نظر مضمونی چندان تفاوتی با شعار های خمینی نداشت آن ها را پیرامون خودجمع کنیم.
شعارهائی که رنگ آزادی خواهی آن کم ،عدالت خواهیش پررنگ ،ضد سرمایه داری و ضد امپریالیستی اش غوغا میکرد و آب برآسیاب چرخان بر خون خمینی می ریخت.
با وجود ادعای ما بر نمایندگی طبقه کارگر و دهقانان مادر عمل هیجانات وخو استه های بخش متوسط و روشنفکرانی با گرایشات مختلف را نمایندگی می کردیم که به خاطر ضغف رهبری،ضعف تئوری و توان سازماندهی !عملا بدنبال آن ها کشیده می شدیم.
ما فاقد یک دید استراتژیک با برنامه بودیم .تابعی از حوادث وفضای انقلابی که در سیمای ما بصورت چریک های فدائی نمود پیدا می کرد .چریک هائی که توانشان رااز سیاهکل ،از شهدا ،سال ها مبارزه مسلحانه، مبارزه ضد امپریالیستی و فعالیت در دانشگاه های ایران، از مبارزه مسلحانه دیگر جریان های چریکی جهان . از گذشته می گرفت.
با وجودیکه در روزهای قبل انقلاب تعدادی از اعضای تاثیر گذار سازمان از زندان ها آزاد شده و بلافاصله بعنوان رهبری جذب سازمان فدائی شده بودند.اما هنوز توان این را نداشتند که قادر شوند موجی به عظمت وبلندی ناشی از طوفان انقلاب را که بصورت ده ها هزار نفر در سرتا سر ایران بسویشان می آمد مهار کنند .آن ها سال ها در زندان دریک فضای ایزوله شده از جامعه بحث کرده وبیشترشان به نفی مبارزه مسلحانه رسیده بودند.اما وقتی در برابر آنهمه جمعیت وسلاح قرار گرفتند بار دیگر قدرت سلاح ،کثرت جمعیت عمدتا جوان وشورو شوق کسانی که بیشترشان ماجرا جویان دیروز دانشگاه ها ومحیط های چپ افراطی بودند آن ها را مقهور خود ساخت.
بحث و فحض ها و رد مبارزه مسلحانه فراموش گردید!نگاهی غیر واقعی به آن چه که بودند و ارزیابی نادرست از توانائی که نداشتند! همه در زیر شعار وحضور هزاران جوان و سلاح مدفون گردیده بود! دست به سازماندهی ومبارزه بقول خود انقلابی منطبق با خواست مردم زدند. ما خود را بخشی از قدرت وسرنوشت آتی انقلاب می دیدیم که باید از طریق سلاح و حمایت از حقوق کارگران و زحمتکشان ،حقوق خلق ها که هیچ دید درستی از آن نداشته ونداریم آن را بکرسی می نشاندیم.
خمینی از سوئی و ما به قدر وسع خود از سوی دیگر سرگرم ویران کردن بافت های سیستمی بودیم که فکر می کردیم زائده سرمایه داری غرب و تفکر تکنوکرات ها و لیبرال های زمان شاهیست .ما در این نقطه حتی بر خمینی پیشی گرفته خواهان اضمحلال کامل ارتش ،دستگاه های سرکوب و ماشین دولتی بودیم .خواهان تداوم اعدام ها، افشای نام ساواکی ها.
ما هیچگونه اعتراضی به عملکرد خلخالی در ویران کردن مقبره رضا شاه نگردیم واگر زور اوبر اندک توان افکار ملی باقی مانده و افکارجهانی می چربید و قادر می شد که بناهای تخت جمشید را هم ویران کند اعتراض ما از حد یک اعتراض آبکی بالاتر نمی رفت. چرا که ما نیزتاریخ را با خوانش ایدولوژیک طبقاتی می خواندیم ودرک می کردیم .چنین خوانشی بود که در مبارزه با لیبرال ها پیگیربودیم ودر چشم بستن بر ویرانی های خمینی وقلع وقمع لیبرال ها ،روشنفکران از نظر ما غربی و خشکانیدن ساقه های نو رسته مدرنیسم توسط او همراه!
مسلما چنین نگاهی قادرنبود ازحقوق زنان دفا ع کندوبراجباری کردن حجاب اغتراض نماید! چرا که اعتراض زنان به حجاب اجباری را نیز در آن مقطع انقلابی اگر چه بر زبان نمی آوردیم اماآنرا منحرف کننده مسیر انقلابی و همگام با خواست ونظرعناصر باقیمانده ها از رژیم شاه ولیبرال ها ارزیابی می کردیم که بجای دغدغه انقلاب و ساختن جامعه نوین دغدغه چادر و بی چادری داشتند.
چرا که در بن مایه ته ذهن ما هم نوعی اعتراض شبهه به غرب زدگی آل احمدی وذهنیت پنهان مذهبی ،سنتی ما در دوران پهلوی خوابیده بود!
"نفی مذهب به معنای نفی ذهنت تاریخی ، ذهنیت شرطی شده و پنهان ما نبوده ونیست!"
نگاهی که در جامعه ، در دانشگاه ها بین دختران شیک پوش وساده پوش مرز می کشید و ساده پوشان را در کنف حمایت انقلابی خود قرار می دادو شیک پوشان را بخشونت از خود می راند.در تقابل با جوانانی که از مد های غربی و فضای مدرن پیروی می کردند قرار می گرفت وبدیده تمسخر و تخقیر در آن ها می نگریست. مراسمی مانند انتخاب دختر شایسته را اقدامی در راستای فرهنگ غربی و به انحراف کشانیدن دختران تلقی می کرد. آنها را مانعی در جهت انقلابی کردن محیط اجتماعی و دانشگاه ها می دید.مروج همین به اصطلاح ساده زیستی از نوع خمینی بود که چهره های عبوس و ژولیده بعد انقلاب را از خود بیرون داد .
در آن روزها تمام تحلیل های روشنفکری رد مبارزه مسلحانه بکنارنهاده شده و ما سخت در کار مبارزه در کردستان ، ترکمن صحرا وارتباط گیری با دیگر نمایندگان خلقی بودیم . اولین مهمان ما یکی از چریک های جنبش چپ انقلابی ترکیه بود که به حوزه ما آمد تا تجربیات خودشان را در ترکیه در اختیار ما بگذارد.روز هائی که بچه های دوره دیده در فلسطین که در صف چریک های جرج حبش جنگیده بودند در صدر می نشستند و قدر می دیدند.
روزهائی که چشم انداز تداوم مبارزه مسلحانه بود و همه مسئولان باید یک چند روزی در کردستان تمرین سلاح وتیر اندازی می کردند.روزهائی که هئیت سیاسی سازمان دغدغه خاطرش کمبود سلاح بود ودلیل شکست در ترکمن صحرا را نداشتن سلاح به اندازه کافی می دانست .
ما هنوز غرق در رویا بودیم بی آن که توان دیدن تحولات و آنچه که در زیر چادرسیاه انقلاب می گذشت را داشته باشیم. موش کور سرگرم جمع آوری سکه طلائی ضرب شده بنام خود در پستو های هزار توی سرزمینی بنام ایران بود وما در عوالم انقلابی گری و نیروهائی که بسمت ما آمده بودند در برکه کوچک حاصل از آب سد شکسته انقلاب که نصیب ما گردیده بود غوطه می خوردیم و خود را شناگران ماهری می پنداشتیم . ادامه دارد ابوالفضل محققی
Image removed.
 
Image removed.
 
Image removed.
 
Image removed.
 
 
 
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید