رفتن به محتوای اصلی

یکسانیِ: روشنفکرانِ دینی با زباله هایِ انرژی اتُمی [ بخش یکم ]
28.07.2012 - 14:04

 

یکسانیِ: روشنفکرانِ دینی با زباله هایِانرژیاتُمی [بخش یکم]

 

● پروسهءِ تاریخی تمدن سازی قانونمند مکتوب و روایت های برخاسته از دوران تکاملی، جنبش و ساختار سیاسی گذار از مرحلهءِ بافتِ عشیره ای به دورانِ فئودالیتهءِ جوامع عربی (عربستان) را دین اسلام مینامند. بدون هیچگونه تردیدی دین اسلام در اوایل قرون وسطی قبل از آنکه از سوی افرادی مانند محمد این عبدالله و بعد از آن از سوی پیشتازان فکری جوامع عربی به عنوان یک دین معرفی و گسترش یابد، از آغاز شکل گیری یک ساختار اجتماعی با اهدافِ کاملأ سیاسی و فرم حکومتیِ زمینی بوده است که دین باوری و سیاست را بهم دوخته است. به عبارتی دیگر "حکومت زمینی با حکومت آسمانی" را در هم آمیخته است.

● اصول و متونهایی که امروز دین اسلام نامیده میشوند مربوط به تضادهای طبقاتی با قوانین و تئوریهای این جهانی و زمینی حکومت و روابط اجتماعی آن در جوامع  در حال گذار برای تکمیلِ ساختار فئودالیتهءِ عربستان میباشد. همچنانکه در ساختار های: "دمکراسی" یونان در دوران آنتیک و در سیستم "جمهوری" رُم باستان و در ساختار حکومتی"ساتراپ" هخامنشیان، قوانین و روابط اجتماعی آنها زمینی و این جهانی بوده است که دین و مذهب متافیزیک  منوکراتی در آنها نقش مهمی را نداشته است.

● سه ساختار سیاسی پیشرفته در زمان خود یعنی: دمکراسی یونان، جمهوری رُم، و ساتراپ هخامنشیان در دوران قبل از میلاد شکل گرفتند. بیش از هزار سال بعد از این سه ساختار در دوران آنتیک، در نیمهء اوّل قرن هفتم میلادی نظام حکومتی و سیاسی دین اسلام برخاسته از شرایط و فرهنگ مردمان عرب برای متحّد کردنِ آنها در مقابل دو قدرتِ همسایه یعنی ساسانیان و امپراطوری رُم شرقی بوجود آمد. ساختار حکومتی اعراب "خلافت"(جانشین) نامیده میشود که در آن فرد رهبر مقامِ "خلیفه" (شخص نخست، و پادشاه) را داشته است. محمد ابن عبدالله اوّلین رهبر و فرد اوّل و پیشتار چنین سیستم سیاسیِ خلیفه گری بوده است.

● مرزبندی مسلمانان به سه جریان اساسی: 1- هوداران اسلام رسمی یا راست دین نان که سنی ها هستند 2- شیعیان، پیروان خاندان علی،حکومت موروثی در خانواده ای از قبیلهء قریش 3- و خوارج، بیانگر کاملأ روشن این موضوع میباشد که دین اسلام صرفأ یک ساختار سیاسی و اداری بوده است که بر سر نوع آنها اختلافات و نظرات با سلیقه های مختلفی وجود داشته است. از میان این سه جریان: سنت یا سنی ها ، شیعیان، وخوارج، نوع شیعه گری آن (حزب علی امام اوّل) غیر دمکرات ترین آنهاست. بنا به شرایط زمانی جریان خوارج را میتوان از دو جریان سنی و شیعه  دیگر مترقی و دمکراتیک دانست.

 ● کتاب قرآن پلاتفرم و یا مجموعهء قوانین اساسی با روابط اجتماعی و فرهنگی (مانند قانون اساسی جمهوری اسلامی) سیستم خلافت یا حکومت دین اسلام اعراب را تشکیل میدهد. از کتاب قرآن نسخهء هایِ متفاوت با برداشتهای گوناگون و متضاد از آن وجود داشته  است، که این خود دالِ بر عیر آسمانی و یا زمینی بودن این کتاب هست. بحث وجودی و تاریخی با ساختار شناسی شیعه گری و انشعابات و برداشتهای گوناگون در این دیدگاهِ دینی از آغاز تا کنون موردِ بحث و مشاجره بوده و همچنان ادامه خواهد داشت. که پرداختن به آن هدف اصلی در این نوشتار نیست.

 روشنفکران و نو اندیشان دینی در ایران

● با تعریف و برداشت زمینی از ساختار دین اسلام در بالا، این افرادی که از این رویدادِ سادهءِ و معمولی تاریخی روایت ها ساخته اند و در جامعهءِ ایرانی خود را روشنفکر و نو اندیش دینی می نامند چه عناصر و موجوداتی هستند ؟، طبق کدام معیارها خود را روشنفکر مینامند ؟ سرشت و آمیختهء وجودی با تراوشِ فکریِ آنها چه کسانی را میخواهد در دو جهان خوشبخت و  به بهشت بیرند ؟

●  گروهی از ایرانیان  که خود را روشنفکر دینی و یا نواندیش دینی می نامند و حتّی در قرن 21 هنوز بر این باور هستند که قدرتی ما فوق وجود و شعور انسان بنام خدا هست که هستی را آفریده است و پیامبرانی از جمله پیامبر اسلام را به عنوان نمایندهءِ خود بر روی زمین انتخاب کرده است و آیه های کتاب مقدس مسلمانان از آسمان بر او نازل شده است، امری بسیار سئوال بر انگیز است و ضرورت شناخت روانکاوی و روان پریشانی چنین افرادِ روشنفکر دینی الزامی است!!!.

● چگونه و به چه وسیله ای میشود  آیه هایی از آسمان بر زمین برای یکنفر عرب  تبار فرستاده شود ؟ اصلأ خودِ این خدا چه موجود و عنصری هست که خارج از زمان و مکان هست و برداشت راسیونالی از آن کفر محسوب میشود !. این خداوند طبق کدامیک از تئوریهای دمکراسی و طبق کدام اصل از حقوق بشر نمایندگانِ خود یعنی پیامبران را بین موجودات و ساکنانِ کرهءِ زمین انتخاب کرده است ؟ چرا خداوند به شیوه ای غیر دمکراتیک انسانها را مجبور میکند که از یک نفر فرستادهءِ خود بنام ( پیامبر) اطاعت کنند !!. این خداوند بجز وظیفهءِ اطاعت و فرمانبری و بردگی دیگر چه حق و حقوقی و انتخابی را به انسانها ارزانی داشته است !؟ و سئوالاتِ بسیار دیگر از این قبیل که  گرچه ساده بنظر می آیند امّا همه منطقی و فلسفی پیچیده که این روشنفکران دینی باید پاسخگو راسیونال از آن داشته باشند ؟.

● این روشنفکران دینی که در حقیقت همان آخوندهایِ حوزه ایِ  بدونِ عبا و عمامه، همان لباس شخصی های تئوریسین نظام ولایت، که بسیار خطرناکتر از بسیچیان چماق بدست نوحه سرا هستند و مسیر جامعه را به هزار سال واپسگرایی هدایت کردند، امروز با شرمندگی و درماندگی فلسفی به صراحت میگویند که آنها دیگر از بحث فلسفی دین شناسی(کلام) دین اسلام میگذرند و فقط بحث اخلاق و معرفت شناسی و شاخصه های رحمانی دین اسلام را به روشنفکران سکولار و به جامعهءِ ایرانی توصیه میکنند. این افراد با زبونی در پاسخگویی و اثبات مسائل دینی، عبور از بحث فلسفی در دین اسلام را عملی انقلابی (کلام نو) در تفکر و ذات خویش میدانند و اصطلاح گمراه کنندهءِ نواندیشان دینی را برخود گذاشته اند.

● این نواندیشان دینی هنوز هم ارزشهای دینی را در مقابل ارزشهای سکولار میگذارند. یعنی اینکه هر ارزش فرهنگی و اجتماعی سکولار که بوی دین و مسجد و آخوند و حوزه های سنتّی را ندهند را مردود و بی اعتبار میشمارند. آخر این شاخصه های رحمانی دین اسلاک کجاست که بیش از 500 آیهءِ کتاب مقدس آن حکم کشت و کشتار میدهد ! و حکومتهای برخاسته از دین اسلام مستبد ترین و با شقاوت ترین و غیر انسانی ترین نوع حکومتها در تاریخ، و کشورهای مسلمان را در عقب ماندگی چند جانبه و فساد اخلاق و انحطاطِ فرهنگی نگهداشته است ! ؟. آیا تسخیر ممالک دیگر و خونریزی بدون مرز و  ترور با به اسارت بردن کودکان و زنان ایرانی با ورودِ سپاهِ اسلام و در ادامه 1400 سالهءِ آن در ایران، همان جنبه های رحمانی دین اسلام است !؟ .

▀ ▬  آیا دین اسلام و حکومت خلیفه گری از آسمان نازل شده است ؟

● خشت زیر بنا و چگونگی ظهور و ساختار (حکومت آسمانی بعلاوهءِ حکومت زمینی) دین اسلام از افکار و تئوریهایِ فلسفی و دینیِ Aurelius Augustinus" آریولیوس آگوستینوس (کشیش، تئولوگ، و فیلسوف دینی، و سیاست مدار در دوران اوایلِ قرون وسطی، تولد 354 میلادی در شمال قارهء آفریقا، وفات 430 میلادی) بر داشته شده است. بیشتر محتوا و تعلیماتِ روحانی دین اسلام هم از عنصرهای مسیحیّت، دین یهود و کمتر از آنها از دین زرتشت و آمیختن هر سه آنها با سنت ها و فرهنگ عربی است.

● پژوهشگری در علل پیدایش و پیگیری پروسه های مختلف و پرداختن متدولوژیک روشنگری انتقادی به دین اسلام، مانند همان پروسه ای که در مسیحیّت سپری شد، از ضرورتهای تاریخی و فلسفی است و امروز نباید از آن دیگر قصد توهین به دین اسلام و به اعتقادِ مردمیِ کسی برداشت شود. هدف روشن شدن یک موضوع است که به چه مناسبتی قانون اساسی یا اصول و قوانین نوع حکومت خلافت اعراب که امروز دین اسلام نامیده میشود و بعد از وفات محمّد عبدالله در کتابی بنام قرآن جمع آوری شده است باید مقدس و تغییر ناپذیر باشد ولی سایر ساختارهای حکومتی دمکراسی یونان، جمهوری رُم باستان، و ساتراپ هخامنشیان که بسیار انسانی تر از ساختار دین اسلام هستند و انواع دمکراسی ها و ساختارهای سیاسی حکومتی امروز و حقوق بشر بر اساس آنها پایه ریزی و نوشته شده است، مانند دین اسلام مقدس نیستند ؟ .

  ●چرا بعد از 1400 سال از ظهور اسلام هنوز این دین در جهان امروز بدون خشونت و استبداد نهادینه نشده است، ضرورت اینهمه درگیری، فلسفه بافی و مشاجرات فرهنگی و اجتماعی و جنگها و خونریزیها و دیکتاتوری، با اینهمه ترور و بمپ گذاری و به آتش کشیدنها، برای یک مسئله ساده بنام ساختار سیاسی دین اسلام برای چیست؟  آیا به راه انداختن اینهمه جنجال و بکار گیری خشونت برای اثبات و تحمیل دین اسلام به انسانها، نشانه از آن ندارد که این دین از بنیاد تکوین و تکامل نیافته است و پاسخگوی نیازمندیهای انسانها در زمانهای مختلف نبوده و نیست ؟ آیا این دین اسلام مجموعه ای از قوانین و قراردادهای اجتماعی و فرهنگی، گردآوری مجموعه ای از آداب و سنتهای قوم و قبیله ای خاص«شبه جزیرهءِ عربستان» در شرایطی ویژه سیاسی و جغرافیای نبوده است ؟.

●  حکومتِ الهی و آسمانیِ Aurelius Augustinus  که دین اسلام بر اساس آن پایه ریزی شده است، فرمانروایی و محور قرار دادنِ منبعِ حقوقی و صدور قوانین، تعیین ارزشهای اخلاقی و معنوی دو جهانی از سویِ کلیسا و کشیشان(اسکولاستیک، اسکولار)، بوده است. تزهای «آریولوس آگوستینوس» بر این هدفِ نهایی استوار بوده است که حکومتِ زمینیِ قیصرها و پادشاهان را تحتِ کنترلِ حکومتِ الهی و دینی در آورد( ولایت فقیه) و آنرا به زیر مجموعه ای از حکومتِ آسمانی و کلیسایی تبدیل کند.  Hybridsystemیک حکومت ترکیبی، یعنی دقیقأ ساختار حکومت در اسلام و خلیفه گری و سلطانی است و مانند همین سیستم دوگانهءِ نظام جمهوری اسلامی امروز که سیستم های زمینی "جمهوریّت" و " تئولوگی دینی ولایتِ فقیهِ آسمانی" را در هم آمیخته و نظام ترکیبی "جمهوری اسلامی" را بوجود آورده اند.

 در تصویر بالا شرایط مکتبی دینی متافیزیک در قرون وسطی را با نوع حکومت آسمانی بر اساس اصول دین و  مطابق با قوانین کلیسا و دین کاران، طبق اندیشهءِ ایراسیونال و تنگ  Aurelius Augustinus"  را به نمایش میگذارد.

● انگیزهء نوشتن این نوشتار  در دو بخش نقد و بررسی تئوریهای دمکراسی و کند و کاو در فلسفهءِ هستی شناسی نیست، بلکه  هدف پاسخی کوتاه به نوشتار آقای اکبر گنجی در پاسخ به نوشتهء آقای مجید محمدی با عنوان: بازی با "وسط طلایی ارسطویی" میباشد. آقای اکبر گنجی در این نوشتهء: مخالفت با اسلام و نابودی اسلام، خود و امثال دین باوران از درگاه رانده شدهء بارگاه ولایت فقیه را روشنفکر دینی و یا نواندیشان دینی نامیده است، امّا آیا براستی کسی که با کمک دین و به تقلید از دین و دینکاران شیاط و با ادبیّات و متون مکاتب متافیزیک دینی، جهان و هستی را تعریف میکند دیگر یک روشنفکر هست ؟ و یا آنها در جایگاه یک ماله کش و یا گیج سران و سرگردانان در پی کسب هویّت سوخته و گم شدهء خویشند. و یا در تلاش جان سالم بدر بردن آبرومند در آتشی هستند که خود آنرا بپا کرده اند! ؟ . یا  آنها قصد دارند با نو اندیشان دینی نامیدن خود، بر آنچه را که تا کنون موفق نشده اند بسوزانند، آتش بر آن بگذارند ؟.  

● تنها شاخصی که در وجود و در پندار  و کردار و در کارنامهءِ زندگی اکبر گنجی و هم اندیشان دینی ایشان دیده نشده و نخواهد شد، نشانه ای از روشنفکری است. روسنفکر آن کسی هست که خود طرح دهد، بیافریند، بسازد، و عرضه کند، نه آنکه بر برنامه و ساخته و پرداختهءِ کهنه شده و دیوار فروریختهءِ دیگران ماله کشد و گفته ها و افسانه هایِ 1400 سالهء مردمان اوّلیه و عوام  بیابانگرد را خود نشخوار کند و به خوردِ دیگران هم بدهند !. روشنفکر آن کسی که با اندیشهء سکولار و با ابزار علم تجربی، گذشته را خوب بشناسد، از زمان حال تحلیل درستی بعمل آورد و برای آینده طرح و برنامهءِ قانونمند و دانش محور مطمئن ارائه دهد. روشنفکران دینی ایران، فقط در گذشته سیر میکنند، از زمان حال تحلیل علمی و منطقی ندارند و جهت حرکت بسوی گذشتهءِ 1400 سال را بجای حرکت و اندیشیدت بسوی آینده را پیشهء خود کرده است.

▬ آیا روشنفکر دینی و یا نواندیش دینی وجود دارد ؟

● "روشنفکری"  Intellektuellerریشه در دوران پایانی قرون وسطایی دارد که با تأسیس دانشگاهها با گسترش دانش تجربی، سکولار، و لائیک، افرادِ روشنفکر دانش آموختهء چنین دانشگاههایی نهاد و قدرتِ کلیسا با مدرسه ها و یا مکاتبِ دینی وابسته به کلیسا و دینکاران و بطور کلی جهان بینی ایده آلیسم و متافیزک را به چالش جدی کشاندند که در نهایت آنها را به اطاعت واداشتند.

● واژهء روشنفکر از واژه های Intellekt لاتین گرفته شده است که در حقیقت: مفهوم قدرت شناخت، به عمق موضوعی پی بردن، و قدرت فهم و در ک از جهان پیرامونی با کمک علوم تجربی و یا هستی شناسی را با خردگرایی استوار بر ماتریالیسم دیالکتیک و بر پایهءِ اندیشه و جهان بینی راسیونالیسم بدون کمک گرفتن از نیروی متافیزیک و دین خاصی و یا بدون تقلید از پیامبری و امامی را بیان میکند.

● روشنفکری با عصر مدرنیته، رفرماسیون، عصر روشنگری، با خردگرایی و دانش محوری، با انسان مداری رابطه ای تنگاتنگ دارد. روشنفکری کلید وارد شدن به دنیای جدید، پیویستن به کاروان عصر رنسانس(دوباره متولد شدن)، نفی دین سالاری و خرافه پرستی، نفی مطلق گرایی دینی و سلطانی، و نفی قدرت مافوق انسان است. روشنفکر بر اسب دانش تجربی و سکولار و لائیک برای کشف و تعریف جدید جهان و برای یافتن پاسخهای منططی دانش محور این جهانی سوار هست و پیوسته در حال تحرک و تکاپو میباشد. روشنفکری مخالف سکون و ذات و اصل گرایی است، اندیشهءِ روشنفکری نسبی گرایِ متغییر همسو و موازی باگذر و شرایط زمان و مکان هست، با دیدهءِ شک و تردید به وجود هر پدید ه ای، به هر خدا و اللهی مینگرد !. وظیفهء روشنفکر برکناری حکومت های آسمانی و مستبد و جایگزینی حکومت زمینی و مردم سالاری است.

● اساس عصر روشنگری شناخت جهان بر مبنای علوم تجربی دانشگاهی و از دور خارج کردن علوم متافیزیک کلیسایی و دینی و پایان دادن به جنگهای دینی در اروپا بود. آیا دین باورانی مانند جلال آل احمد، علی شریعتی، عبدالکریم سروش، مطهری، بهشتی، بازرگان،  بنی صدر، محسن کدیور و اکبر گنجی پاسدار، و امثال آنها مطابق با تعریف واقعی و علمی از روشنفکر، میتوانند در جبههءِ روشنفکران قرار گیرند !!!. بطور یقین نه.

● جنبش روشنفکریِ فراگیر بر اساس فلسفهء نوین و با انقلاب اجتماعی کبیر فرانسه رونق گرفت، که نهادها و ارگانهای سیاسی کلیسا و دینکاران دینی با پادشاهان و قیصرهای سلطنتی مطلق را کنار زد و نیروی سوّم یعنی مردم را ملاک حکومت لائیک و قانون مندی بر اساس قوانین قراردادی زمینی را مبنا قرار داد. در واقع این جهانی و زمینی بودن را و در مجموع انسان مداری را جانشین حکومت دینی آسمانی و کلیسا کرد، رأی و اقتدار مردم را جایگزین افکار و حاکمیّتِ طبقهءِ دینکار و  دین سالار در ساختار سیاسی حکومت قرار داد.

● از آنجا که تعدادِ زیادی از روشنفکرانِ تحصیل کردهء دانشگاهی از طبقهءِ فئودال و مالکانِ بزرگ بودند و گروهِ اشرافیِ همین طبقهءِ فئودال، سیستم و جامعهء سرمایه داری را بنا نهادند، ابتدا گروهی از روشنفکران که از طبقهء سرمایه دار بودند سخنگوی آنها محسوب میشدند، که در کنار آنها روشنفکران سوسیالیسم شکل گرفتند و به مقابله روشنفکران سیستم سرمایه داری پرداختند.  

 در تصویر نمادین بالا پاره کردن و شکستن چهار دیوار بستهءِ قرون وسطی و نگاه به جهان از دیدگاه خردگراییِ راسیونال را نشان میدهد، ورود به عصر مدرنیته و رنسانس، آغاز دوران روشنگری و شناخت هستی با علوم تجربی این جهانی.

 ● به زبانی عمومی میتوان گفت که روشنفکر به طبقه ای گفته میشود که به قدرت سیاسی و نهاد کلیسا و مسجد و دینکاران وابسته نیست و حتمأ عضوی از طبقهء فئودال و مالکانِ بزرگِ و سرمایه داران صاحب قدرت سیاسی نبوده و نیست، بلکه به گروه سوّمی تعلق دارند که فقط با ابزار و نیروی خردگرایی و دانش تجربی و سکولار و لائیک خود به قدرتی تبدیل شدند که دو نهادِ کلیسا و سلطنتِ مطلقه و بویژه حکومتِ دین سالار و دین شایستگی و دین کاران را با شکست مواجه و از مسندِ قدرت پایین کشاندند و در مقابل مردم سالاری و دمکراسی با رعایت حقوق انسانی را در نوک هرم قدرت سیاسی حکومت نشاندند.

|ماه یولی|2012 میلادی| آلمان|

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.