رفتن به محتوای اصلی

بهمن

بهمن
 
 
سروده منوچهر برومند 
      م ب سها 
 
ماه بهمن شد و می گرید باغ 
هق هق ابر و  هیاهوی  کلاغ 
 
شاخِ عریانِ درختان گستاخ 
هر دم  از بادِ دمان شاخ به شاخ 
 
باد اندر تنِ بی رختِ درخت 
می چمد تا به بَرَش  پوشد رخت 
 
تُندر  از دستِ بد آیند عیان 
تابد آن آتشِ سوزنده  دمان 
 
همه سو باز نشیمنگه زاغ 
بوم با زاغ سیه پوش ایاغ 
 
رهروان خیس و خمان و لرزان 
می وزد تندر و توفان  ارزان 
 
آن طرف دور تَرَک کنجِ اتاق 
می دمد  گرمی  از آن گِرد اجاق 
 
صرصر و صولتِ سرمایِ  زمان 
باغبان هیچ  نیازارد  از  آن 
 
تندر و بیمِ سیه روزیِ  سخت 
باغبان خواب و خیالش زآن تخت 
 
باکِ او نیست زِ دمسردیِ  باغ 
آتشِ سرخ دَمَد شعله ی داغ 
 
۵ / ۱۱/ ۱۴۰۰

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید