Skip to main content

جناب سازاخ سلام؛

جناب سازاخ سلام؛
بهنام چنگائی

جناب سازاخ سلام؛
قادان آلیم، درست است که تسلط من به زبان ترکیِ آذری، بسان زبان لری که گویش مادریم می باشد هست، اما من زاده ی خرم آباد هستم، ولی یکسان این دو زبان را بسیار دوست می دارم و از سنت، هنر و ادبیات آذری بهره های فراوان برده و با موسیقی اش دَلی و شیدا می گردم. اما من چندین زبان دیگر را هم به همانسان این دو می شناسم و به آنهای دیگر نیز وابستگی شدید عاطفی دارم. و به سادگیِ ساده اقرار می کنم که خوشحالم در کشوری بدنیاآمده ام که چندزبانه و چندفرهنگی هست و مرا یاری داده تا در این گستره های برجسته ی نوع انسانی تکامل رنگین بیابم و هرگز دچار دایره های ی تنگ وابستگی های زبانی و جغرافیائی و برتریجوئی های خونی ـ ناسیونالیستی این و یا آن نشوم.

بلکه هرچه بیشتر و نرمش پذیرتر فراگیرم که با همه ی آدم های رنگین فرهنگ همدردی طبقاتی ام، دمساز و همگام و همرزم گردم. و با این شیوه آرامش یابم.

در کنار آن اما، لازم می دانم با صراحت تمام مخالفت سازش ناپذیر خویش را علیه فرهنگ تبعیضگرائی های بشدت کهنه و تاکنون شاه و شیخ را بازتاب دهم و خودم را جزو این مبارزه بحق ملیت های ایران بدانم.

بنا بر این کسی که نابرابری ها و ستمگری های گذشته، موجود و تاکنونی علیه ملیت ها را انکارمی کند، بی گمان تمامیتگرای شوینیست و دشمن ایران یکپارچه است و رسما خاک درچشم بیدارِ بیدادزدگان ملت های ما می کند و من با این تحریف ها نیز بشدت مخالفم.

بارها نوشته ام! ما راهکار خودمدیریتی ملت ها را در چهارچوب ایران متحد هنوز چندان که لازم و کافی، درک و تعمیم یافته شده باشد را خوب نمی شناسیم. و ناگزیر می باید و شایسته است همه ی دلسوزان ایران بی تحقیر و تهدید و توهین و برچسب زنی ها با همدیگر و دوستانه وارد دیالوگ سالم و سازنده پیرامون چگونگی یافتن راه حل های سراسری آن یا ((فدرالیسم متناسب با فرهنگ رنگین ایران)) باشند و با تمام توان مشغول تحقیق و کشف اهرم های پیشبرد آنرا جستجو کرده بیابیم.

راهبردهائی که کوچکترین دستآورد آن ( گوزالیم)آموزش به زبان مادری می بایست باشد و... هست. تندرست باشید