Skip to main content

آقای بهنام عزیز! با سلام من

آقای بهنام عزیز! با سلام من
Anonymous

آقای بهنام عزیز! با سلام من با محتوای مقاله ات کاری ندارم. و حتا با تمام اشکالاتش نمی گویم که بد است. اما عزیزم. رفیق عزیز! بارها گفتیم بار دیگر به محضرت عرض میکنم؛ روی ملت تورک آزربایجان اسم نگذار. کلمه آزری برما نمیچسبد! برایمان بی مفهوم است. ما هم تبارمان تورک است، هم زبانمان. در ضمن من از کسانی هستم که با همین نسل روزگاری در این سازمانهای سیاسی عمر خود را سپری کرده ام. همه تان را نیز میشناسم. بیش از سه دهه در میانتان بودم. از اقلیت و اکثریتش بگیر تا سازمان فدائیان خلقش! فکر سیاسی اغلب این حضرات را از نزدیک تجربه دارم و هنوزهم با خیلی هایشان رابطه دوستی دارم. خیلی از اینان بنا بر ناچاری و امرار معاش عمر نازنین خود را درایستگاههای مسافر کشی سپری میکنند. با تمام این تجربیات من شخصا به این نتیجه رسیده ام، هر خلقی لازم است، خود آقای خود باشد. هیچ خلقی آقا بالا سر لازم

ندارد. هیچکس نه نژادش از دیگری برتراست و نه شخصیت اش! کسی که با زبان و فرهنگ با آداب وسنن، ملتی دشمن باشد، هرگز دلش به آن خلق نمی سوزد. پانفارسیسم و پان ایرانیستهای نژاد پرست بمثابه دشمن خلق، دلسوز هیچ ملتی نیستند. بخیال خامشان خود را از دیگران بالاتر میدانند. اینان بقدری کوته فکر، از خود راضی، گستاخ و نژاد پرستند، فکر میکنند ملل غیر فارس برده اینانند! یکقرن تمام است پانفارسیسم و پان ایرانیسم به بهانه شوم "تمامیت ارضی" ملل غیر فارس را تا این لحظه که این کامنت را برایت تقدیم میدارم بخاک خون کشیده است. زبان و فرهنگشان را قتل عام و قدغن کرده است. حقوق انسانی، ملی مدنیشان را لگدمال کرده است. هنوز که هنوز است به بهانه تمامیت ارضی جنایت علیه بشریت در ایران ادامه دارد! یکقرن تمام است که بین ملل ایران و پانفارسیسم دریائی از خون ایستاده است. تنها راه نجات ملل ایران، بیرون آمدن از سلطه و سیطره، استعمار زبانی، فرهنگی، اقتصادی، مخصوصا حق تعیین سرنوشت ملل ایران است. درجغرافیای موسوم به ایران که سردمداران و حکومت گرانش بدست اجنبی ها بر مردم مسلط شده اند، راه نجات دیگری جز رهائی از دست پانفارسیم برای مردمان ایران باقی نمانده است. 43.000.000 مردم آزربایجان به مثابه مستعمره در دست شوونیسم فارس اسیراست. زبانش قدغن است. ادبیاتش قدغن است. موسقی اش قدغن است. تاریخش قدغن است. فرهنگش قدغن است. هویت انسانیش قدغن است. نامش قدغن است. حرمت انسانی اش قدغن است. ذخایر و منابع زیر زمینی اش بدست استعمارگران پانفارسیسم مکیده به مناطق فارس نشین برده میشود. آثار باستانی، گنجینه های زیر زمینی، تاریخی اش غارت و تارج میشود. انواع جوکهای تحقیر آمیز بدست ماشین تبلیغاتی پانفارسیسم در جریان است. لحظه ای از توهین و تحقیر بمردم آزربایجان باز نمی ایستد. آنوقت با پر روئی به ما هموطن میگویند؟! درپاچه اورمو به عمد خشکانده میشود. آزربایجان را به نمکزار و بیابان مبدل میکنند. چاههای آب مناطق آزربایجان روز به روز تلخ تر مناطقش غیر قابل کشت و غیر قابل سکونت میشود. پانفارسیسم یکقرن است که نقشه نابودی مردم و منطقه آزربایجان به مرحله اجرا گذاشته است. تجربه خونین یک قرن در جلوی چشم ماست. کسیکه آن را نمی بیند، یا احمق است، یاشعور سیاسی ندارد، و یا خود شخصا همفکر پانفارسیم و استعمارگران است. ملل ایران اعمم از تورک آزربایجانی، و یا امثالهم، دیگر به وعده و عید های هیچ بنی بشری باور ندارند. البته مردم آزربایجان از قبل نیز از نقشه پانفارسیسم با خبر بود. منتها شدت سرکوب وخفقان و قتل کشتار، در جهنم ایران به حدی است اگر رژیم جنایتکار اسلامی لحظه ای از سرکوب و اعدامهای دسته جمعی دست بردارد، عصیانهای عمومی به مثابه آتش زیر خاکستر سر بر خواهد افراشت. خودت بنا به تجربه نیم قرن زندگی نیز آن را حس میکنی. موضوع برای همه ملموس است. جغرافیای موسوم به ایران به مثابه انبار باروت منتظر جرقه است تا بکلی ازهم بپاشد.