Skip to main content

جناب آتش سلام؛

جناب آتش سلام؛
بهنام چنگائی

جناب آتش سلام؛
پرسیده اید:

طرح عملی شما برای این اعتلاف فدرالی چه بوده ؟ و چه می تواند باشد ؟ و چه رلی به پتانسیل سازندۀ آذربایجان قائل هستید ؟

جناب آتش! اگرچه ائتلاف به معنی " به هم پیوستن، با هم پیوستن با هم شدن " است، ولی در این راستای که شما نوشته اید منظور نیست. زیرا فدرالیسم یک ساختار و شیوه قانونمنداری سیاسی ست که چگونگی آن تصویب می شود و طبق مصوبه های آن ایالت ها ناگزیر به اجراء هستند؛ و یا اختیارهائی طبق قانون اساسی دارند که مستقلا به پیش می برند و تابع مرکز نیستند.
اما فدرالیسم مورد نظر من چیست؟
شاید بتوان چنین کوتاه و مفید بیان کرد که این راهکار هرنامی می خواهد داشته باشد مهم نیست، اما یک اصل را می باید پیوسته تابلوی راهنمای خود و اهداف کوتاه و بلندش کند که هرگز " میان انسان ها و فرهنگ و عقاید آنها" هیچ نابرابری های را برنتابد و کاملا پشتوانه ی اراده اجتماعی باشد!

برای این منظور می باید قطب های قدرت موازی بوجودآیند و اراده ی تکقطبی تاکنونی از ریشه کنده شود. پس این دستگاه باید چنان باشد که در ساختارغیرمتمرکزش، هیچگونه امکان و استعداد ظهور گردنکش ها، ماه نشینی ها بسان خمینی، و یا شاه سایه ی خدا را میسر نکند و نشود.

بدبیاری عمومی ما در تمام دوره های تاریخی این بوده و اینک هم با ستمگری مذهبی به مراتب ویرانگرتر شده است که جایگاه نوع انسان ایرانی در قوانین این دو ساختار فرسوده شیخی و شاهی همیشه بشکل رعیت و امت گنجانده شده بود و می باشد.

رهائی از این واماندگی تاریخ تکروانه شاهی و نجات از سرسپردگی و تبعیت مذهبی بنده وار و کورکورانه به خلافت زمینی شیخان، بی گمان بزرگترین ره آورد ساختارغیر متمرکز و یا فدرالیسم مورد نظر فردای من است؛ که مستقیما به سود اراده ی دخالتگری بی واسطه اجتماعی و شکوفائی شعورمند مستقل مردمی می انجامد و پیدائی این ضرورت تاریخی، پایه ای ترین خواست عاجل همه ما و ملیت های تبعیض زده و ستمدیده کشور است.

اما آذربایجان ها چه نقشی در آن تحول هستی ساز بسود خود و دیگر ملیت ها می توانند داشته باشند؟

حتما خود شما بهتر از من می دانید که آذربایجانی ها در اغلب رشته های علمی، فنی، رسانه ای، هنری، ادبی، جامعه شناسی اقتصادی و خلاصه علوم روز و خصوصا سیاسی از سرآمدها هستند و بخشی از برجسته ترین اندیشمندان چپ و کمونیست آذری بوده و هستند و پرچم آزادیخواهی و برابریجوئی را تاکنون به قیمت سنگینی برکول کشیده اند.

فراموش نکنیم که هرکدام از آنها، بسان بسیاران دیگر ملیت ها، اگر تعهدی به همبستگی و همگامی با نوع انسان دردمند و غارتشده نمی داشتند، با توانائی هائی داشته و دارند می توانستند زندگی آنچنانی داشته باشند که هرگز نداشته اند. ولی خود را از صف مردم هرگز جدا نکرده اند.
وزن کمی و کیفی این ملت بزرگ و گرانقدر برای ثبات سیاسی اقتصادی ایران ما بالاست و آینده ی مبارزه ی برابریخواهانه ی ما بدون آذری ها بسیار سخت و شکننده خواهدبود.
باسپاس