Skip to main content

عزيز آتش قارداش،

عزيز آتش قارداش،
Anonymous

عزيز آتش قارداش،
با همه آنچه نوشتي موافقم و مطمئنم اگر در ماجرا بوديد و رفتار طرفين را از نزديك ميديد، مصداق عمل خوب به اين پرنسيپها را در رفتار فدرال دموكراتها ميديد. لابد ميدانيد كه من سالهاست با اين جريان نيستم و زماني از ماجرا گذشته كه به بي جرأت ترين آدمها هم فرصت اشتباه به اعتراف ميدهد. اما حق آن است كه رفتار فدرال دمومكراتها از نوع و جنس ديگري و بسيار متعالي بود. اين دوستان عليرغم همه مشكلات مثل كودكاني منظم همه قواعد بازي را رعايت كردند و چنانچه نوشتم، تا لحظه آخر كه به چشم خود همه درهاي ادامه همكاري را بسته يافتند، عليرغم زحمات بسيار خود -كه از دو گزارشي كه قبلا لينك زدم برمي آيد- معصومانه بدون اينكه اعتراضي بكنند، كنار كشيدند.

اصل ماجرا را نوشتم. دوستاني كه امكان تبليغ داشتند ميتوانستند تعداد زيادي از فعالين را زير يك سقف جمع كنند. فدرال دموكراتها يا هيچكدام از گرايشات ديگر در كنفرانس بسيار بزرگتر آمستردام هم اكثريت نبودند چه رسد به كنفرانس بروسسل كه همه با حذف متوديك همه جريانات تنها گرايش به غيراز صاحبان امكان بسيج، چند نفر فدرال دموكرات بودند. آچه كمي عجيب بود، فلسفه كشانيدن آن چند فدرال دموكرات به سالن كنفرانس بود. آنچه اتفاق افتاد چه بود:
تبديل كردن اتحاد بزرگ آمستردام به جمعي شامل گوشه اي از داك در سالهاي بزرگي اش! چنانچه نوشتم، همه عناصر منفرد بيرون از جمع آن گوشه خاص داك، هم بلا استثنا همه حذف شدند. اينكه اين حذف از همان كنفرانس برنامه ريزي شده بود، چندان محل ترديد نيست. علت آنكه دوستان داراي امكان بسيج و حذف كننده همه گرايشات غيرخودي، در گزارش جريان كنفرانس ميزان آراي منتخبين را اعالم نكردند چرا كه بيشترين ري از آن يك "غير خودي" بنما بابك بخت آور بود. مطمئنا بابك عزيز اگر اين سطور را ببيند، حرفهاي زياي براي گفتن دارد. (اگر بخواهد امروز به اين موضوع برگردد)
اگر اين نحوه سازمانيابي چاره كار بود، داك بزرگتر قبل از پريشاني هاي بعدي كه دهها بار بزرگتر و داراي امكانات بيشري بودند.