سلام-باتشکرازمقاله زیبای جناب آقای چنگایی عزیز.جناب چنگایی من باتمام نوشته های شماکه برای آزادی انسانهاوبرای رهایی ازجوروستم درایران ودنیاتلاش خستگی ناپذیری که داریدارزش والایی می گذارم.وبرایت آرزوی سلامتی داشته ودوست دارم روزی درسرزمین خودبادوستان مبارزبانام وبی نام باهرتفکری زیریک قانون جامع انسانی شادی ودست دردست باهم پایکوبی نماییم.
من هرچندکه دراکثرنوشته های شماعقلانیت ومنطق وشعورانسانی رابوضوح دیده وصداقت وسعادت وخوشبختی رابادیدتمامیت خواهی برای همه میخواهید،اگردراین موردنقایصی ازنظراین حقیردیده شود،این حق رابشماوامثال شمامیدهم.
همانطورکه آقای لوایی درنوشته های خوداکثرمواقع اعلام میکنند،من فکرمیکنم بیش از120 سال است که انسانهای بزرگی دراین میدان پاگذاشته وزندگی خودرافدای انسانیت وآدیخواهی وآزادگی کرده اند.
تعدادی دانسته پابه میدان گذاشته وتعدادی نیزهرچندباصداقت وبادیدخدمت
جناب چنگایی عزیزاکنون نیزآسیاب به همان منوال میچرخد.57سال دوران حکومت پهلوی باتمام سنگدلی سپری شدوچه طوفانهایی که ایجادنشد.چه جنایتی که نشد.چه عوامفریبی وتوهماتی که ازطرف حکومت شکل نگرفت وآخرهمه دیدندکه همه بادهوابوده واین هاعروسک های خیمه شب بازبیش نبوده اند.
اکنون نیز38سال است آسیاب به همان روال میچرخدوبه همان شکل وبانام دیگرودرلفافه ایی دیگرهمه راسرکارگذاشته اند.
جناب چنگایی عزیزروشنفکرایرانی بقول آقای لوایی سرکلاف رانمی تواندپیداکند،چون درعالم توهم ودرعالم فرهنگ تزریقی 120سال آسیمله دولتی زندگی میکند.درهیچ زمینه ایی تولیدفکرندارند.میترسند.خاک پرست شده اند.دررویاهای افسانه های شاهنامه ایی زندگی میکنند.سرکلاف رانمیتواندپیداکنند.دنبال کورش وزرتشت واستخوان های پوسیده هستند.
این جماعت روشنفکرماهنوزنوع سیستم های حکومتی برون رفت ازفلاکت رانمیتواندبشناسند.هنوزمغزهای یخ زده شان درسیبری وقطب شمال وجنوبش آب نشده است.
داستانسرایی وشعرخوانی اش خوب است وبه کسی می مانندکه باالک دنبال آب آوردن میرودوهمیشه دست خالی برمیگردد.ظرف وسوراخ های الک رانمی بیند.
نوع سیستم های زیبای دنیاراکه شماباتمامیت خواهی دنبالش میگردی اوهنوزآنراهم نمی بیند.خاکپرستی ونژادپرستی وتمامیت خواهی کورش کرده است.خودونظرخودرابالاترازهمه می بیند.تااین خواب هاوسربه برف کردن هااست آسمان راهمینطوربایددید.
بدت نیایدآقای چنگایی روشنفکرفارس قدرت طلبی وتوتالیتاریسم وکمونیسم رویایی وحتی میلیتاریسم رابرای پیشبرداهداف اتینیکی خوددوست دارد.اگرچنانچه وارداین مباحث بادوستان میشوندبرای ایجادانحراف درمبارزات عقلانی این کاررامیکند.
خیانت وآستانه بوسی رادراین صدسال نشان داده واعتمادماراازبین برده است.امیدی برای زندگی باخودنگذاشته است.
آموزه های نوکری به استعمارگران هم برای درقدرت ماندن خوداست.اینجاست که کارتمامیت خواهان عین آب درهاون کوبیدن می ماند.
نرگس محمدی هرچندبرای انسانهااین ستم هارامی بیندوزجرمیکشد.ولی بیسواداست که لوح کورش رادرزاهدان دریافت کرد.
این شئونیست هاباهمکاری استعمارگران تمام تلاش خودرامیکنندکه انسانهای بزرگی همچون نرگس محمدی همزبان مارانیزبه ورطه نابودی بکشند.
این هاعمدی مبارزان رابه بیراهه میکشند.تانابودشان کنند.برای آنهافرق نمیکندکه افرادشاخص وبزرگ سیاسی بدست حکومت نابودشودیاتوسط خوداین زشت صفتان ایزوله وحذف شوند.