Skip to main content

(ولادیمیر مایاکوفسکی، 1917 /

(ولادیمیر مایاکوفسکی، 1917 /
Anonymous

(ولادیمیر مایاکوفسکی، 1917 / ترجمه: شهاب آتشکار)
شعر فوق العاده وصف حال مردمان ایارنی نا امید استبدادزده که نا امیدانه به دامن ایدئلوزی هیا هریمین چون ناسوینالیزم، بنیادگرایی مذهبی، قوم گرایی، پان بازی، نژادپرستی... در افتادند!

طبل جنگ می‌غُرد و می‌غرد
ندا سر می‌دهد: آهن‌ها را فرو کنید در زندگی.

از تمام کشورها
برده در برابر برده
به فولاد سرنیزه هم را می‌درند.

به چه دلیل؟
زمین پاره‌های
گرسنه
و لخت.

بشریت در حمامی از خون دود می‌شود
تنها چون کسی
در جایی
تصرف آلبانی را هوس کرده است.

کینه در جلد آدمیان فرو رفته،
انفجار از پس انفجار زمین را می‌درد
فقط برای آنکه
کسی
تسخیر بُسفور را طلب ‌کرده است.

همین روزها
پیکر جهان دیگر
یک دنده سالم هم نخواهد داشت.

روحش بیرون کشیده و
در زیر پاها له خواهد شد.

فقط برای آنکه کسی
دراز کرده
دستش را بر بین‌النهرین.

چرا
چکمه‌ای
زمین را له می‌کند، می‌شکافد و در هم می‌ریزد.

بر اوج آسمان جنگ چیست؟
آزادی؟
خدا؟
پول!
کی می‌خواهد برپاخیزد، تمام قد
با شما هستم
تا زندگی‌تان را از چنگالشان بیرون کشید؟
کی ‌می‌خواهید سوال‌تان را بر صورتشان پرتاب‌ کنید؟
ما
برای چه
می‌جنگیم؟