Skip to main content

مایهء شگفتی است که پیشوایان

مایهء شگفتی است که پیشوایان
ناصر کرمی

مایهء شگفتی است که پیشوایان تُرک تبار (به تعبیر خودشان نخبگان و روشنفکر تُرک) هخامنشیان و امپراطوری جهانگیر آنها را که در رشته درسی از دبستان تا دانشگاهی کشورها و ملّتهای متمدن و دمکرات جایگاه خاص خودش را دارد و تدریس میشود با تمامی آثار بازمانده از انها در جهان شرق را افسانه میدانند،
امّا در مقابل یکی از مسئولین سایت ایران گلوبال بنام آ. ائلیار زبان تُرکی بدون الفبا و غیر خطی و گویشی محاوره ای و شفاهی از کوه دشت برخاسته شده را به زبان سومری نسبت میدهد.
در واقع کسانیکه هخامنشیان را افسانه میخوانند باید اوّل تمدنهای 6 گانهء بین النهرین را که سومری ها یکی از انها بودند هم افسانه بخوانند و بقول اقای توکلی باید همهء تاریخ را افسانه بخوانند. زیرا این همین هخامنشیان بودند که بابل را فتح کردند و به حکمرانی آنها پایانی دادند.

این چه معمایی و چه آشفتگی درونی و چه کمبود و تحقیرتاریخی و فرهنگی و زبانی است که در ذات مردمان تُرک از جمله آقای آ. ائلیار و. آقای دیرنج مین ائللی لانه و آشیانه کرده است و در واقع به یک بیماری فرهنگی و اجتماعی تبدیل گشته که از یک سو ایرانیان را باستان گرا و نژاد پرست میدانند، ولی از سویی دیگر تلاش بر آن دارند که به روشی کودکانه و تمسخر آمیز زبان غیر نوشتاری و شفاهی تکامل نیافته و چادرنشینی تُرکی را به زبان سومری نسبت دهند، و از سویی ایرانیان را آریایی ارزیابی نکنند و ودر مقابل مغولها و تُرکهای بلوند را آریایی و نسبت آریایی بودن این مردمان به رقمی بالا میبرند.

گویند در سفری که رضاشاه به ترکیه داشت، کمال آتاتورک به رضاشاه گفت، شما ایرانیان دارای یک تاریخ و فرهنگ غنی جهانشمول هستید امّا من گذشته از همهء مشکلات باید برای مردمان تُرک تاریخی بسازم، چون ما تاریخ و فرهنگ و تمدنی مانند شما نداریم. در همین راستا بدستور کمال آتاتورک با هزینهء بسیار دستور داد که تاریخی درست کنند، در این تاریخ سازی مصنوعی یهودیان گریخته از نازسیسم و فاشیسم اروپایی نقش موثری را داشتند.
با پژوهشهای تحقیقی تُرک شناسی مدرن امروز بر همگان ثابت گشته است که لوحه ها و سنگ نوشته و دیگر آثار بر چوب و سایر ماتریالهای دیگر هیچکدام با تمدنهای 6 گانهء بین النهرین بطور کلی ارتباطی ندارند، تازه سنگ نوشته و آثار دیگر که بصورت تقلبی در زمان آتاتورک ساخته شده اند هیچکدام با زبان و فرهنگ سومری و تمدنهای ششگانه و مردمان در خاورمیانه و آسیای میانه هماهنگی و ارتباطی ندارد.
آنچه مسلم هست مردمان تُرک تبار برای اوّلین بار از سال 1071 میلادی از دامنه های آلتایی بطرف غرب مسکونی خود کوچ کرده اند. این مردمان جز فرهنگ عشیره ای و کوچ و چادری نشینی، دارای فرهنگ و تمدن و ساختار سیاسی حکومت داری نبوده و نیستند.
تاریخ واقعی مردمان تُرک در قرن 15 از حکومت عثماینان آغاز میشود کهبیناد گذار آن خود را جانشین خلیفه گری عثمان میدانست. تمدن سازی و حکومت داری مردمان تُرک با خونریزی و کشتار و نسل کشی بر اساس ایدئولوژی دین اسلام بنا شده است. ظرفیت فرهنگی و جهان بینی این مردم بدون دین اسلام امکان رشد و ترقی و گذار به دمکراسی را ندارد.