Skip to main content

فریادهائی که خاموش ماند و

فریادهائی که خاموش ماند و
Anonymous

فریادهائی که خاموش ماند و اگر فضائی پیدا میکرد هر گز این گونه نمیشد . شعر زیر صد سال پیش در باره خرافه و مرده پرستان سروده شده است . در سال 57 طبری در دانشگاه تهران از حسین یاغی و ترویست عرب به نیکی نام برد و رزیلانه مدافع نظام اسلامی شد.صد سال پیش پدران ما اینگونه خرافات را افشا میکردند .

بيچاره چه ميکشی خودت را
ديگر نشود حسين زنده

کشتند و گذشت و رفت و شد خاک
خاکش علف و علف چرنده

من هم گويم يزيد بد بود
لعنت به يزيد بد کننده

اما دگر اين کتل متل چيست
وين دسته ی خنده آورنده

تخم چه کسی بريده خواهی
با اين قمــه های نابرنده

آيا تو سکينه يی که گويی
سو ايستميريم عميم گلنده

کو شمر و تو کيستی که گويی
گل قويما منی شمير النده

تو زينب خواهر حسينی ؟
ای نره خر سبيل گنــــده !

خجلت نکشی ميان مردم
از اين حرکات مثل جنـــده‌؟

در جنگ دوسال پيش ديدی
شد چند کرور نفس رنده

از اين همه کشتگان نگرديد
يک مو ز زهار چرخ کنده

در سيزده قرن پيش اگر شد
هفتاد و دو تن زسر فکنده

امروز تو چرا می کنی ريش
ای در خور صدهزار خنده

کی کشته شود دوباره زنده
با نفرين تو بر کشنده

باور نکنی بيا ببنديم
يک شرط به صرفه ی برنده

صد روز دگر برو چو امروز
بشکاف سرو بکوب دنده

هی بر سر و ريش خود بزن گل
هی بر تن خود بمال سنده

هی با قمه زن به کله ی خويش
کاری که تبر کند به کنده

هی بر سر خود بزن دو دستی
چون بال که می زند پرنده

هی گو که حسين کــفن ندارد
هی پاره بکن قبای ژنده

گر زنده نشد .... به ريشت
گر شد ....تو به ريش بنده !